به قول صادق هدایت در زندگی حرف هایی است که مثل خوره روح انسان را در انزوا می خورد و می خراشد. گاهی اوقات هرچه فکر می کنم آدمی به قطر و طول و پهنای دکتر فیروزآبادی که یحتمل باید مقادیری عقل در وی موجود باشد، چطور چنین حرفی را ممکن است صادر کند، در می مانم. البته خیلی اوقات یک چیزهایی از آدم درمی رود و بالاخره انسان اینطوری است، ولی حرف هایی که احتمالا ممکن است پس از اندیشیدن به زبان آمده باشد، با آن چیزهایی که از آدم در می رود یک کمی فرق می کند. مثلا سردار فیروزآبادی اعلام کرده است که “ اندیشه های احمدی نژاد را مدون کنید.”
من از وقتی این جمله را خوانده ام همینطوری سرم دارد گیج می رود، احساس می کنم چشم هایم خوب نمی بیند، فکر می کنم شاید چیزی که خواندم درست نبوده و منظور چیز دیگری بوده و بعد از همه این قضایا به این فکر می کنم که مین دکتر فیروزآبادی که احتمالا دکترایش را باید از همان آکسفوردی، کمبریجی، هارواردی، رودهنی، بومهنی جایی گرفته باشد، اگر به فرض سری به خانه بزند و پسر یا دخترش که قطعا موجود فهمیده ای است، بگوید: “ پدر! واقعا وقتی این حرف رو می زدی به فکر آبروی خانوادگی مون نبودی؟” می خواهد چه جوابی به او بدهد؟ چنین بود که کلی فکر کردم، سعی کردم ته انبار ذهنم را خالی کنم و ببینم چطوری می شود این جمله را فهمید که “ اندیشه های احمدی نژاد را مدون کنید.” در همین راستا برخی موانع تدوین اندیشه های احمدی نژاد را دریافته و توضیحات زیر را ضروری می دانم:
اول: اصولا تدوین اندیشه های احمدی نژاد اگر نگوئیم کاری محال، می توانیم بگوئیم که کاری غیرممکن است، چرا که برای تدوین هرچیزی- و این اختصاص به احمدی نژاد ندارد- اول باید آن چیز وجود داشته باشد، تا بعدا بتوان تدوین اش کرد. چی چی را می خواهیم تدوین کنیم؟ مگر چیزی وجود دارد که قرار است آن را تدوین کنیم؟ تدوین کردن یعنی مرتب کردن، منظم کردن، شکل دادن، ترتیب ایجاد کردن. مثلا یک تحقیق وجود دارد که نظم ندارد، یا تعدادی داستان توسط فهیمه ای فتانه ای کسی نوشته شده که کلی غلط املایی دارد، حالا قرار است آنها را تدوین کنیم. طبیعی است که یک تدوینگر می آید و متن نوشته شده را اصلاح و مرتب و منظم و درست می کند. فرض کنیم که اصلا داستانی وجود ندارد و تحقیقی انجام نشده، این تدوینگران چه چیزی را می خواهند جلو و عقب بگذارند؟ چیزی که وجود ندارد که اصلاح نمی تواند بشود، چیزی که وجود ندارد که نمی تواند اهمیتی بیشتر یا کمتر از چیز دیگری که وجود ندارد داشته باشد؟
دوم: ممکن است خواندن جمله سردار دکتر فیروزآبادی این سووال را برای خواننده پیش بیاورد که چطور یک آدم عاقل و بالغ چنین چیزی را ممکن است بگوید؟ به نظر من ما هر سه اشتباه کردیم، هم احمدی نژاد، هم فیروزآبادی و هم ما، مشکل ناشی از درک افراد است. شما کتاب “ اتوبوس آبی” رجبعلی اعتمادی را هم به سردار فیروزآبادی یا مثلا علی آبادی یا سعیدلو بدهید بخوانند، احتمالا فکر می کنند دارند لویاتان هابز را می خوانند، طبیعی است که هیجان زده می شوند و فکر می کنند باید نوبل ادبی را بدهند به مریم حیدرزاده.
سوم: تدوین کردن راهی است برای فهم دقیق تر اثر یک مولف، یا دقیق و مرتب شدن اثر یک نظریه پرداز، فایده تدوین این است که مردم بهتر متوجه می شوند که طرف چه حرف هایی را زده است. به نظر من تدوین اندیشه های احمدی نژاد- به فرض اینکه به آثار باقی مانده از وی اندیشه بگوئیم- کاری بسیار خطرناک است، چون مردم متوجه می شوند که او چه گفته است و همین موضوع ممکن است عواقب بسیار خطرناک برای آینده کشور داشته باشد. تا حالا هم بزرگترین امید و شانس ما این است که مردم یادشان رفته است که احمدی نژاد چه حرف هایی زده است، اگر آنها را تدوین کنیم انگار تمام مصائب و مشکلات و دروغهای ناشی از سخنان رئیس جمهور را مثل آینه دق گذاشتیم جلوی چشم مردم.
چهارم: تدوین اندیشه های احمدی نژاد- اگر اندیشه و احمدی نژاد اصولا قابل جمع باشد- کار یک نفر دو نفر و یک شب و دو شب نیست، یک کار سنگین و دشوار است که مطمئنا اگر قرار باشد یک جمع کوچک آن را انجام دهد، قطعا عواقب سختی برای تدوینگران خواهد داشت، چرا که سامان ذهنی و روحی آنان را به هم می زند. مثلا فرض کنید این اندیشه ها در یک هفته صادر شده است:
- جمعیت ایران باید بسرعت 120 میلیون نفر بشود.( شنبه)
- اسرائیل باید از صحنه گیتی حذف شود.( یکشنبه)
- جهت گیری ایران غرب باید به جهت گیری ایران شرق تبدیل شود( سه شنبه)
- لازم نیست اسرائیل حذف شود، باید رفراندوم شود.( جمعه)
فکر کنید یک آقای محترمی قرار است این نظریات را مدون کند، قطعا اگر ذهن منظمی داشته باشد دیوانه می شود و اگر ذهنش مثل احمدی نژاد بی نظم باشد، طبعا تدوین این چیزها( اندیشه؟) از او ساخته نیست.
پنجم: اصولا تدوین نظریات یک شخص زمانی ممکن است که نظریات وی به هم ربطی داشته باشد، به نظر من نظریات احمدی نژاد را می توان به عنوان نظر شش هفت نفر که ربطی به هم ندارند، مدون کرد. مثلا نظرات یک انقلابی سوسیالیست و نظرات یک فاشیست روستایی و نظرات یک یهودی ضد صهیونیست و نظرات یک عرب ضد ایرانی و نظرات یک ایرانی شووینیست ضدعرب و ضد غرب و نظرات یک آنارشیست دشمن نظم اقتصادی و …. در هر حال بعید است بتوان چیزهای( بیایید توافق کنیم به حرف های احمدی نژاد بگوئیم چیزهای احمدی نژاد، چون اندیشه مربوط به انسانهای معاصر است) رئیس جمهور را به عنوان نظرات یک فرد منتشر کرد.
ششم: من با تدوین چیزهای احمدی نژاد مخالفم، این کار دقیقا به آن می ماند که شما تمام مدارک جرم تان را مرتب کنید و در یک پوشه بگذارید و بفرستید برای دشمن تان، یا آنها را در روزنامه منتشر کنید، کدام دیوانه ای چنین کاری می کند؟ یا اینکه مثلا به عنوان یک کلاهبردار تمام دروغهایی را که گفته اید از روی نوار اظهارات تان پیاده کنید و زیر آن را امضا کنید و در ابعاد وسیع منتشر کنید. من البته با احمدی نژاد مخالفم، ولی از مسوولان کشور عاجزانه می خواهم نظرات احمدی نژاد را تدوین نکنند، چرا که اگر این چیزها تدوین شد ممکن است منتشر شود و مردم و جهانیان آن را بخوانند و طبیعتا ایران را بسرعت نابود کنند. من خواهش می کنم، تمنا می کنم اندیشه های احمدی نژاد را مدون نکنید.
هفتم: به نظر من سردار فیروزآبادی( گفتم سردار که نیازی به مدرک آکسفورد نباشد) یا عامل سیا است یا عامل موساد است یا نوکر عربستان سعودی و در هر حال دشمن خونی احمدی نژاد است، وگرنه چرا باید درست در شرایطی که ما داریم برای انتخاب نشدن احمدی نژاد تلاش می کنیم تا اندیشه های او را تدوین و به مردم و جهانیان معرفی کنیم، او هم همین کار را می کند؟
هشتم: من مطمئنم که احمدی نژاد با انتشار اندیشه های خودش مخالف است. برای امتحان او را در یک اتاق حبس کنید و به مدت یک هفته مجبورش کنید آنچه در این سه سال گفته است را بخواند یا بشنود، احتمالا بعد از یک هفته اولین جمله او چنین خواهد بود:
- این مزخرفات رو من گفتم؟
- این مرتیکه چقدر صداش شبیه من بود، دیدی برای خراب کردن من ادای منو در می آورد؟
- هر کی این حرف ها رو زده می خواسته منو خراب کنه!
به همین هشت دلیل که هر کدامش برای تدوین نشده چیز های احمدی نژاد کافی است، خواهشمندم، عاجزانه تمنا می کنم ایشان را تدوین نکنید، فرض کنیم وسط مهمانی پسر عقب مانده خانه یک صدای مشکوکی صادر کرده و ما هم قضیه را پایمالی کرده ایم و رفته است. صبر کنیم مهمانان بروند، فردا صبح بشود و مردم همه چیز را فراموش کنند. ضمنا قبل از خواب حتما پنجره ها را باز کنیم که اثری از رنگ و بوی اندیشه های احمدی نژاد باقی نماند.