در روزهای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هستیم. روزهای صف های میلیونی. شعار “ استقلال، آزادی”. آزادی زندانیان سیاسی. پیروزی گل بر گلوله. روزهای خون بر شمشیر پیروز است. غروب استبداد. طلوع آزادی.
در هفته سوم بهمن ماه 1387 هستیم و به قول بیژن صف سری “با یاد سال توپ و تفنگ وگل”. بر لوله تفنگ ها گل میخک رویاندیم. دیکتاتور رفت. آزادی بخش ایران و بلکه جهان آمد.
سی سال گذشته است. ماهواره امید هم به هوامی رود. رئیس جمهور که از شادی روی پا بند نیست، می گوید: “از بالا که نگاه کنی همه چیز فرق می کند.” عجبا، شگفتا از این کشف و شهود. اما اگر از پائین، از سفره مردم، از منافع ملی و شعار “استقلال، آزادی” نگاه کنی چه؟
روزنامه کیهان ـ از بلندگوهای اصلی رهبری ایران- می نویسد: “دانشجویان از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به عنوان «دیکتاتور» نام می برند.”
مهدی کلهر- مشاور رئیس جمهور می گوید “سی سال است دیکتاتوری مانع هنر شده” است.
عبدالواحد موسوی لاری- از روحانیون نزدیک به آیت اله خمینی- و وزیر کشور خاتمی حرفش این است: “امروز کسانی بعد از رحلت امام(ره) طرفدار ایشان شدهاند که در زمان حیات امام(ره) نامههایی به ایشان مینوشتند که سراسر اهانت بود و به گفته حضرت امام(ره) اگر اهانتها و فحاشیها حذف میشد، تازه شکل نامه نهضت آزادی را به خود میگرفت. همان افرادیکه بیشترین اهانتها را به امام میکردند امروز داعیهدار خط امام شدهاند و پیروان راستین بنیانگذار جمهوری اسلامی را با برخوردهای حذفی از صحنه کنار میگذارند.“
رئیس جامعه جنگلبانی در اعتراض به طرح واگذاری اراضی ملی و جنگلها اعلام می کند: “چوب حراج به جنگلهای ایران زده اند” و خبر هفته پیش مبنی برحراج گاز و نفت را کامل می کند. نفتی که به نوشته روزنامه سرمایه تولید آن کاهش یافته و به میزان چهل سال پیش رسیده است: روزی دو نیم میلیون بشکه.
سایت فردا ـ نزدیک به جناح راست ـ خبر می دهد: “دولت بر خلاف نظر کارشناسان و اتحادیه های تولیدکننده و باغداران، اقدام بر حذف تعرفه میوه کرده و راه ورود میوه های خارجی به کشور را بازکرده تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری میوه در بازارهای کشور به وفور موجود باشد،” و می پرسد: “ولی میوه فراوان در بازار به چه قیمتی؟” جوابش را هم خودش می دهد: “به قیمت نابودی تولیدات داخلی.“
به این ترتیب میوه هم دچار سرنوشت شکر، چای، گندم می شود. باند های قدرت و ثروت پول نفت را می گیرند، به جیب چین وماچین می ریزند و سودش را می برند. به این می گویند “استقلال” و آزادی اما: فقط در همین هفته “123 نفر از موکلان شیرین عبادی و دیگر وکلای کانون مدافعان حقوق بشر نسبت به اعمال محدودیت در کار وکلا” اعتراض می کنند.
شمار اعدامها به ۴۸ نفرمی رسد.
سه عضو کمپین یک میلیون امضا بازداشت می شوند.عالیه اقدام دوست، فعال جنبش زنان برای گذراندن سه سال حبس قطعی به زندان اوین منتقل می شود.
چهار سال پس از بازداشت و آزادی چهار روزنامه نگار وبلاگ نویس در پرونده موسوم به “وبلاگ نویسان”، احکام سنگینی برای این افراد صادر می شود. روزبه میرابراهیمی، امید معماریان، شهرام رفیع زاده و جواد غلام تمیمی ـ سه تای اول در ایران نیستند- در مجموع به هشت و نیم سال حبس و ۱۲۴ ضربه شلاق محکوم می شوند.
همه این افراد یک اتهام کلی دارند: “براندازی نرم یا مخملین”. خطری که جمهوری اسلامی سی سال بعد از استقرار از آن هراسان است و بسیج را برای مقابله با آن آموزش داده و مسلح کرده است.
در همین روزهای “پیروزی” فرمانده کل سپاه ازبسیجیان می خواهد “خود را برای مقابله با تهدیدات نرم دشمن مهیا کنند.” و حداد عادل فرمایش می فرماید: “شیوههای برخورد غرب با برخی کشورها در قالب انقلابهای مخملی در کشوری که بسیج، بزرگترین سازمان مردم نهاد آن است خیالپردازی است.“
بله. خانم ها، آقایان چنین است تصویر کشور ما از پائین و فقط در یک هفته. بیخود نیست رییس جمهور سابق و احتمالا آینده که محمد خاتمی باشد، می گوید: “دلمان برای کشور می سوزد.“
بحث اصلی اما، هنوز آمریکاست. باراک اوباما، دستش را روز روشن در مقابل چشمان جهانیان به طرف جمهوری اسلامی دراز کرده است. نخستین رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا رک و پوست کنده گفته است برای مذاکره شفاف آمادگی دارد.
خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا هم “همه گزینه ها” را از روی میز رئیس بر نداشته، اما باهمان صراحت و شفافیت خواهان مذاکره است. “اگر و اما”یش را هم می گوید: “اگر ایران به قطعنامه های سازمان ملل برای تعلیق غنی سازی عمل نکند پیامدهایی در انتظارش خواهد بود.“
حتی جان بولتون تندرو هم اعلام می کند: “من به اوباما توصیه کرده ام سه ماه را با ایران مذاکره کند.”
فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان که برای مذاکره با همتای آمریکائی خود رفته است از رهبران ایران می خواهد به خاطر مردم کشور خود، به پیشنهاد دولت جدید آمریکا برای مذاکره مستقیم پاسخ مثبت بدهند.
او در جمع قانونگذاران کشورش گفته است: “معتقدم که اکنون نوبت ما است تا از ایران بخواهیم که دست دراز شده آمریکا را رد نکند.“
خانم کلینتون در مراسم استقبال از اشتاین مایر می گوید: “رییس جمهور اوباما از خواست خود برای دیپلماسی قوی و مستقیم در قبال ایران سخن گفته است اما اگر ایران با درخواست های شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی همراهی نکند با پیامدهایی روبه رو خواهد شد.“
وزیر امور خارجه آمریکا در دیدار با دیوید میلیبند، همتای بریتانیایی خود، از ایران می خواهد تا «عضو سازنده» جامعه جهانی باشد.
در پایان هفته هم “نمایندگان شش قدرت جهانی در نشست ویسبادن آلمان از پیشنهاد باراک اوباما برای گفت و گوی مستقیم با ایران در باره برنامه هسته ای این کشور حمایت” می کنند.
دست جهان اکنون و به تبع آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی دراز است. مسائل موردبحث هم روشنند:
- صلح خاورمیانه، مبارزه باتروریسم، مساله هسته ای و حقوق بشر.
آمریکا، زمینه های جهانی را هم برای “صلح یا جنگ” آماده می کند. به گفته رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا: ”زمان آن است که واشنگتن و مسکو برای مقابله با ایران «ساخت سامانه مشترک دفاع موشکی» را آغاز کنند.“
توپ در زمین جمهوری اسلامی است که فعلا مربی اش سکوت کرده و بازیکنانش برای “وقت کشی” حرف های مختلف می زنند.
منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی که می گوید “ایران سیاست های آمریکا را رصد می کند” واکنش ایران به تغییر سیاست آمریکا را “مثبت” ارزیابی می کند. آیت اله کهنسال احمد جنتی که روی نوک پاهایش می ایستد تا دسته گل به گردن خالد مشعل بیاندازد و بعد حتی قادر نیست روی پا بایستد، از حرف متکی به خشم می آید.
تفسیر روزنامه گاردین این است: “خشم آیت الله جنتی نشانگر آن است که برخورد مسالمتجویانه آمریکا، میتواند در سیستم حاکم بر ایران اختلافات جدی ایجاد کند. در عین حال یاد آور هشدار برخی از تحلیلگران است که معتقدند تغییر منش آمریکا در قبال ایران بعید است که مناسبات دو کشور را به سرعت متحول کند.”
وزیر خارجه حرفش را پس می گیرد و مذاکره درمونیخ را هم رد می کند: “هیات ایرانی متشکل از رییس مجلس، وزیر امور خارجه و تعداد دیگری از مسئولین در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت خواهد کرد ولی در این کنفرانس موضوع گفت و گو میان طرف ایرانی و طرف آمریکایی مطرح نیست.موضوع مناسبات با آمریکا در شرایط جدید امر مهمی است که ما با رصد کردن سیاست های اعلامی و اعمالی آمریکا سرگرم بررسی آن هستیم و بر اساس نتیجه بررسی ها اعلام موضع خواهیم کرد.“
روزنامه کیهان تهران می نویسد: “مذاکره بخشی از یک توطئه است.“
یکی از پرونده های مورد علاقه ماموران امنیتی ایران علیه آمریکا ردیف می شود. سایت فارس خبر می دهد: “ شنیده شده دبیر اول حافظ منافع امریکا به جرم «ارتباط جنسی در اتومبیل با یک زن ایرانی» دستگیر شده است. یک منبع مطلع گفت: ظاهرا فرد مذکور به همراه یک زن ایرانی در وضعیت زننده ای بازداشت شده اند.“
درهمین موقع روزنامه واشنگتن تایمز فاش می کند: “در سال گذشته میلادی ملاقاتهایی به صورت سری میان ویلیام پری- وزیر دفاع اسبق آمریکا - با مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد رئیس جمهوری ایران درباره برنامه هسته ای این کشور برگزار شده است.“
خبرهای بعدی حاکی از “چهار دور مذاکره محرمانه میان مقامات دولت نهم از جمله مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد محمود احمدی نژاد با مقامات امریکایی” است. لحن علی لاریجانی هم که دارد به کنفرانس امنیتی مونیخ می رود ”مثبت” است.
ماشاء الله شمس الواعظین، این نظر را دارد: “صرف نظر از لحن تند تهران، هم اکنون دیپلمات های برجسته سابق به کار دعوت شده اند که نشان می دهد که مقامات ایرانی خود را برای مذاکره با آمریکا آماده می کنند.“
در این میان خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی و درواقع رهبر حماس بابوق و کرنا به تهران می آید تا “گزارش کاملی از تحولات نظامی و سیاسی مربوط به جنگ غزه و بعد از پایان جنگ” را به رهبرجمهوری اسلامی بدهد. او می گوید: ”جمهوری اسلامی ایران بیشترین حمایت ها را از مردم غزه داشته است.” و از “حمایت رسمی و مردمی” جمهوری اسلامی تشکر می کند.
هیچکس هم نمی پرسد چرا رهبر یک گروه فلسطینی گزارش جنگ را به رهبر کشور دیگری می دهد. اما چرایش در سخنان خالد مشعل از همیشه آشکارتر می شود: “در دیدار با رهبرمعظم انقلاب اسلامی، در مورد اینکه ایران به چه شکلی در بازسازی غزه وارد شود، تفاهم کردیم. “
البته کسی نخواهد دانست مقدار این “تفاهم” چقدراست و چند میلیارد دلار دیگر از جیب مردم ایران خرج حماس می شود.
و درست در همین روزها، ترکیه- تنها کشورمسلمانی که با اسرائیل پیمان امنیتی دارد- با مهارت تمام و بدون خرج یک دلار در کنفرانس داووس با مانور زیرکانه رجب اردغان جمهوری اسلامی را جا می گذارد. حالا تود ه های مسلمان بعد از کفش پران عراقی، قهرمان دیگری دارند.
پرتاب کفش وسخنان تند هزینه ای ندارند. به کار جنجالی می آیند که چه بسا برای پوشاندن اتفاقات مهمی و عملی در صحنه سیاست باشند.
خالد مشعل باجیب پر می رود. اما هنوز- تاغروب چهارشنبه- معلوم نیست که خاتمی می آید یا نه و نقش مهندس میر حسین موسوی در این میان چیست. روزنامه کیهان که از همه اتفاقات مخفی وامنیتی جهان بلافاصله با خبر می شود، کانال را عوض می کند و از برنامه “آمدن موسوی” می رود روی ضد تبلیغ برای آمدن خاتمی.
محمد خاتمی که با زهم بر “وفاداری به نظام، قانون اساسی و رهبری” تاکید می کند، مورد “هجمه” شدید جناح راست قرار می گیرد. روز خودمان می نویسد: “افراد و رسانه های حامیان دولت احمدی نژاد در اقدامی هماهنگ حمله و توهین به جمهور دوران اصلاحات را آغاز کردند. در آخرین اقدامات از این نوع، دیروز حمید رسایی از وابستگان به دولت نهم، در هنگامی که ریاست مجلس با محمدرضا باهنر متحد احمدی نژاد در مجلس بود، در نطقی شدیدالحن خاتمی را مورد حمله قرار داد، و همزمان روزنامه های کیهان و رسالت، ایران، و خبرگزاری فارس با انتشار مطالبی مشابه بر شدت حملات خود به خاتمی افزودند.“
شیخ عباس شجونی، عضو مشترک شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه که در سالهای آغازانقلاب بعد از رو شدن اقدامات “خاص” به پشت پرده رفته بود، در صحنه جاضر می شود و حرف های تازه ای می زند: ”اصلاحطلبان زیر عبای خاتمی پنهان شدهاند. دیگر کاندیداها هندوانه سر بسته هستند.“
حامیان احمدی نژاد در مجلس هم تحت رهبری روح الله حسینیان - یار غار سعیدامامی- اعلام استقلال می کنند.در میان این “40 نفر” که در روزهای آینده نمایندگان دیگری را نیز جذب خواهند کرد، اسامی زارعی، آلیا، رسایی، نوروزی، صفایی و کوثری، آشتیانی و نکونام دیده می شوند.
شاید تا این سطور منتشر شود، خاتمی یا موسوی یکی شان بیاید و مثلثی را تکمیل کند که در دو ضلع دیگر آن احمدی نژاد و شیخ کروبی دیده می شوند. “شایعه پرس” می گوید رحیم صفوی هم با چراغ خاموش دارد آماده دقیقه نود می شود تا مثلث رابه مربع تبدیل کند. سایت نوپایش نشان می دهد که دکترا هم گرفته است. عکس بالای سایت او را خندان در پیراهن سفید شخصی نشان می دهد و زیرش هم عنوان او با خط خوش نوشته شده است: “ دکتر سید یحیی رحیم صفوی”.
کدام یکی از “دکترها” خواهد آمد و یا قرعه فال به نام شیخ مهدی کروبی خواهد خورد؟ و یا دست شعبده، نام دیگری را به رای مردم مبدل خواهد کرد.و هرکه بیاید با استراتژی جمهوری اسلامی چه خواهد کرد؟
والتر اشتاین می گوید: “ایران از هم اکنون مانع تراشی در برابر مذاکره مستقیم آمریکا را آغاز کرده است.“
کیهان انگار که دلایل این مانع تراشی را توضیح می دهد، می نویسد: “اگر مذاکره بخشی از یک توطئه است، قاعدتا امریکایی ها نباید انتظار داشته باشند ایران در یک توطئه علیه خود مشارکت کند. پیشنهاد مذاکره از جانب امریکا حتی آن وقت که کاملا با حسن نیت همراه باشد هم در ایران جایی بهتر از بایگانی - سطل زباله اداره جاتی ها- نخواهد داشت چه رسد به حالا که لایه های پنهان توطئه ای که این پیشنهاد بخشی از آن است هم آشکار شده است. به قول قدیمی ها باید گفت: بروید خداوند روزی تان را جای دیگری حواله کند!“
برادر معروف حسین شریعتمداری زمینه نظری مخالفت مذاکره باآمریکا را هم توضیح می دهد: “همه شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارند که دنیا آبستن حادثه عظیمی است و خبری در راه است که بر صدر اخبار خواهد نشست. استقبال پرشور و گسترده مردم ترکیه و سایر ملت های مسلمان و غیرمسلمان از اقدام شجاعانه اردوغان، خروش یکپارچه جهانیان در تحسین و حمایت از “منتظر الزیدی”، خبرنگار عراقی که لنگه کفش به سوی جرج بوش پرتاب کرده بود. برانگیختگی بی سابقه- و نه کم سابقه- ملت ها در سراسر دنیا در اعلام انزجار از جنایات وحشیانه اسرائیل در غزه، موج پردامنه و فراگیر جهانی در تحسین حزب الله بعد از پیروزی در جنگ 33 روزه و تحقیر توأم با ابراز نفرت از رژیم صهیونیستی و… تردیدی باقی نمی گذارد که انزجار عمومی مردم دنیا از آمریکا و متحدانش به اوج خود رسیده است و اکنون وقت آن است که «تابو»ی ارسال اسلحه و مهمات مدرن و تکنولوژیک برای مردم فلسطین و سایر نهضت های مقاومت در برابر قدرت های استکباری شکسته شود. به یقین همه کسانی که اندک بهره ای از انسانیت برده باشند، نابودی رژیم صهیونیستی را خدمت بزرگی به بشریت می دانند و پاکسازی دنیای انسان ها از این جرثومه های فساد و تباهی را که قتل کمترین مجازات آنهاست، نه فقط ضروری، بلکه آرزویی مقدس تلقی می کنند، و آن روز، به یقین دور نیست.“
خالد مشعل که بابرادر حسین ریشه مشترک « اخوان المسلمینی» دارند، همین حرفها را در سخنرانی خودتکرار می کند: “اسرائیلی ها در طول 60-50 سال گذشته با هر تهاجم خود بخشی از زمین های فلسطین را تسخیر می کردند؛ ولی به برکت بیداری اسلامی امروز روند معکوسی را دیدند و امروز شاهدیم که در جریان جنگ علیه لبنان و حزب الله قهرمان، اسرائیلی ها برای اولین بار فهمیدند که اراده جدیدی در دنیا شکل گرفته است که الهام گرفته از انقلاب اسلامی است.“
و جمع بند این حرف ها که همان استراتژی جمهوری اسلامی باشد، در این تیتر اول کیهان سه شنبه خلاصه می شود: ”دست در دست مردم ایران قدس را آزاد می کنیم.“
بی دلیل نیست که آیت اله خامنه ای از خالد مشعل می خواهد تاحماس خود را برای جنگ دیگری آماده کند. از سوی دیگر هم جان بولتون می گوید: “من به اوباما توصیه کرده ام سه ماه را با ایران مذاکره کند و اگر به نتیجه نرسید به سراغ تغییر رژیم برود.“
و یک مفسر نظامی روس دقیقا توضیح می دهد که آمریکا در “جنگ بی تماس” که نیازی به توافق بین واشنگتن با ترکیه، آذربایجان، کشورهای عضو شورای همکاری های دول عربی حاشیه خلیج فارس برای در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود به نیروهای آمریکائی ندارد، چگونه عمل خواهد کرد.
مفسر مربوطه تاکید می کند: “دقیقاً یک چنین استراتژی از سوی ناتو در حین عملیات موفق در یوگسلاوی در بهار سال 1999 استفاده شده بود. “
نه و نیم شب تهران است. خاتمی تقریبا آمدنش را اعلام می کند وتکلیف همه را در باره راه و روشش روشن: “ما میخواهیم در چارچوب همین قانون اساسی با ظرفیتهایی که دارد حرکت کنیم. هر کسی که روی کار میآید، باید بداند در جمهوری اسلامی روی کار میآید، با پذیرش نظامی که وجود دارد و آن را قبول دارد روی کار میآید، با پذیرش اینکه در این نظام رهبری جایگاه خاص و ویژه خود را دارد و با پذیرش اینکه چارچوب، سیاستهای کلی است و جهت حرکت کشور مشخص است و حتی علاوه بر پاسداشت موفقیت و جایگاه رهبری حتما باید به دغدغههای ایشان نیز توجه داشته باشد. البته آن شخص اگر خودش دیدگاهها و تحلیلهایی هم دارد، در حد توان و با تدبیر و تشخیص اولویتها و در چاچوب نظام باید انجام وظیفه کند و مهمترین کار این است که زمینهای فراهم کند که جامعه از درون رشد کند. مردم انتظاراتی از ما دارند و با توجه به انتظار جامعه و احترامی که برای مردم قائل هستیم طبیعی است من باید به قولی که به مردم دادهام عمل کنم و آمادگی خود را برای حضور (علیرغم میل شخصی) اعلام دارم. ”
سحرگاه 17 بهمن است که این سطور را می خوانید. سی سال پیش هنوز چند روز تا پیروزی انقلاب فاصله بود. همه انتظار طلوع را می کشیدند. بهار در زمستان داشت طلوع می کرد. ایران آزاد و مدرن می شد. عوام می گفتند: “ پول نفت را در خانه ها می دهند. نان و مسکن رایگان می شود.” درس خوانده ها توی روزنامه سخنان آیت اله خمینی را می خواندند: “ مارکسیست ها هم در اظهار نظر آزادند.“
و حالا…. شرح مختصر استقلال و آزادی که آمد. راه و روش بهترین نامزد ریاست جمهوری هم که معلوم است. دیگر حرفی برای گفتن می ماند؟