‏ هندوانه سر بسته ‏زیر عبای خاتمی

نویسنده
مهرداد شیبانی

در روزهای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هستیم. روزهای صف های میلیونی. شعار “ استقلال، آزادی”. آزادی ‏زندانیان سیاسی. پیروزی گل بر گلوله. روزهای خون بر شمشیر پیروز است. غروب استبداد. طلوع آزادی.‏

در هفته سوم بهمن ماه 1387 هستیم و به قول بیژن صف سری “با یاد سال توپ و تفنگ وگل”. بر لوله تفنگ ها گل ‏میخک رویاندیم. دیکتاتور رفت. آزادی بخش ایران و بلکه جهان آمد.‏

سی سال گذشته است. ماهواره امید هم به هوامی رود. رئیس جمهور که از شادی روی پا بند نیست، می گوید: “از بالا ‏که نگاه کنی همه چیز فرق می کند.” عجبا، شگفتا از این کشف و شهود. اما اگر از پائین، از سفره مردم، از منافع ملی ‏و شعار “استقلال، آزادی” نگاه کنی چه؟‏

‏ روزنامه کیهان ـ از بلندگوهای اصلی رهبری ایران- می نویسد: “دانشجویان ‏از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ‏به عنوان «دیکتاتور» نام می برند.” ‏

مهدی کلهر- مشاور رئیس جمهور می گوید “سی سال است دیکتاتوری مانع هنر شده” است.‏

عبدالواحد موسوی لاری- از روحانیون نزدیک به آیت اله خمینی- و وزیر کشور خاتمی حرفش این است: “امروز ‏کسانی بعد از رحلت امام(ره) طرفدار ایشان شده‌اند که در زمان حیات امام(ره) نامه‌‏هایی به ایشان می‌‏نوشتند که سراسر ‏اهانت بود و به گفته حضرت امام(ره) اگر اهانت‌‏ها و فحاشی‌‏ها حذف می‌‏شد، تازه شکل نامه نهضت آزادی را به خود ‏می‌‏گرفت. همان افرادی‌‏که بیشترین اهانت‌‏ها را به امام می‌‏کردند امروز داعیه‌‏دار خط امام شده‌اند و پیروان راستین ‏بنیانگذار جمهوری اسلامی را با برخوردهای حذفی از صحنه کنار می‌گذارند.“‏

رئیس جامعه جنگلبانی در اعتراض به طرح واگذاری اراضی ملی و جنگل‌ها اعلا‌م می کند: “چوب حراج به جنگل‌های ‏ایران زده اند” و خبر هفته پیش مبنی برحراج گاز و نفت را کامل می کند. نفتی که به نوشته روزنامه سرمایه تولید آن ‏کاهش یافته و به میزان چهل سال پیش رسیده است: روزی دو نیم میلیون بشکه.‏

سایت فردا ـ نزدیک به جناح راست ـ خبر می دهد: “دولت بر خلاف نظر کارشناسان و اتحادیه های تولیدکننده و ‏باغداران، اقدام بر حذف تعرفه میوه کرده و راه ورود میوه های خارجی به کشور را بازکرده تا در آستانه انتخابات ‏ریاست جمهوری میوه در بازارهای کشور به وفور موجود باشد،” و می پرسد: “ولی میوه فراوان در بازار به چه ‏قیمتی؟” جوابش را هم خودش می دهد: “به قیمت نابودی تولیدات داخلی.“‏

به این ترتیب میوه هم دچار سرنوشت شکر، چای، گندم می شود. باند های قدرت و ثروت پول نفت را می گیرند، به ‏جیب چین وماچین می ریزند و سودش را می برند. به این می گویند “استقلال” و آزادی اما: فقط در همین هفته “123 ‏نفر از موکلان شیرین عبادی و دیگر وکلای کانون مدافعان حقوق بشر نسبت به‏‎ ‎اعمال محدودیت در کار وکلا” ‏اعتراض می کنند.‏

شمار اعدام‌ها به ۴۸ نفرمی رسد.‏

سه عضو کمپین یک میلیون امضا بازداشت می شوند.عالیه اقدام دوست، فعال جنبش زنان برای گذراندن سه سال حبس ‏قطعی به زندان اوین‏‎ ‎منتقل می شود.‏

چهار سال پس از بازداشت و آزادی چهار روزنامه نگار وبلاگ نویس در پرونده موسوم به “وبلاگ نویسان”، احکام ‏سنگینی برای این افراد صادر می شود. روزبه میرابراهیمی، امید معماریان، شهرام رفیع زاده و جواد غلام تمیمی ـ سه ‏تای اول در ایران نیستند- در مجموع به هشت و نیم سال حبس و ۱۲۴ ضربه شلاق محکوم می شوند. ‏

همه این افراد یک اتهام کلی دارند: “براندازی نرم یا مخملین”. خطری که جمهوری اسلامی سی سال بعد از استقرار از ‏آن هراسان است و بسیج را برای مقابله با آن آموزش داده و مسلح کرده است.‏

در همین روزهای “پیروزی” فرمانده کل سپاه ازبسیجیان می خواهد “خود را برای مقابله با تهدیدات نرم دشمن مهیا ‏کنند.” و حداد عادل فرمایش می فرماید: “شیوه‌های برخورد غرب با برخی کشورها در قالب انقلابهای مخملی در ‏کشوری که بسیج، بزرگ‌ترین سازمان مردم نهاد آن است خیال‌پردازی است.“‏

بله. خانم ها، آقایان چنین است تصویر کشور ما از پائین و فقط در یک هفته. بیخود نیست رییس جمهور سابق و احتمالا ‏آینده که محمد خاتمی باشد، می گوید: “دلمان برای کشور می سوزد.“‏

بحث اصلی اما، هنوز آمریکاست. باراک اوباما، دستش را روز روشن در مقابل چشمان جهانیان به طرف جمهوری ‏اسلامی دراز کرده است. نخستین رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا رک و پوست کنده گفته است برای مذاکره شفاف ‏آمادگی دارد. ‏

خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا هم “همه گزینه ها” را از روی میز رئیس بر نداشته، اما باهمان صراحت و ‏شفافیت خواهان مذاکره است. “اگر و اما”یش را هم می گوید: “اگر ایران به قطعنامه های سازمان ملل برای تعلیق غنی ‏سازی عمل نکند پیامدهایی در انتظارش خواهد بود.“‏

حتی جان بولتون تندرو هم اعلام می کند: “من به اوباما‎ ‎توصیه کرده ام سه ماه را با ایران مذاکره کند.” ‏

فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان که برای مذاکره با همتای آمریکائی خود رفته است از رهبران ایران ‏می خواهد به خاطر مردم کشور خود، به پیشنهاد دولت جدید آمریکا برای مذاکره مستقیم پاسخ مثبت بدهند.‏

او در جمع قانون‌گذاران کشورش گفته است: “معتقدم که اکنون نوبت ما است تا از ایران بخواهیم که دست دراز شده ‏آمریکا را رد نکند.“‏

خانم کلینتون در مراسم استقبال از اشتاین مایر می گوید: “رییس جمهور اوباما از خواست خود برای دیپلماسی قوی و ‏مستقیم در قبال ایران سخن گفته است اما اگر ایران با درخواست های شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی ‏انرژی اتمی همراهی نکند با پیامدهایی روبه رو خواهد شد.“‏

‏ وزیر امور خارجه آمریکا در دیدار با دیوید میلیبند، همتای بریتانیایی خود، از ایران می خواهد تا «عضو سازنده» ‏جامعه جهانی باشد. ‏

در پایان هفته هم “نمایندگان شش قدرت جهانی در نشست ویسبادن آلمان از پیشنهاد باراک اوباما برای گفت و گوی ‏مستقیم با ایران در باره برنامه هسته ای این کشور حمایت” می کنند.‏
‏ ‏
دست جهان اکنون و به تبع آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی دراز است. مسائل موردبحث هم روشنند: ‏
‏- صلح خاورمیانه، مبارزه باتروریسم، مساله هسته ای و حقوق بشر.‏

آمریکا، زمینه های جهانی را هم برای “صلح یا جنگ” آماده می کند. به گفته رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا: ‏‏”زمان آن است که واشنگتن و مسکو برای مقابله با ایران «ساخت سامانه مشترک دفاع موشکی» را آغاز کنند.“‏

توپ در زمین جمهوری اسلامی است که فعلا مربی اش سکوت کرده و بازیکنانش برای “وقت کشی” حرف های ‏مختلف می زنند.‏

منوچهر متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی که می گوید “ایران سیاست های آمریکا را رصد می کند” واکنش ایران ‏به تغییر سیاست آمریکا را “مثبت” ارزیابی می کند. آیت اله کهنسال احمد جنتی که روی نوک پاهایش می ایستد تا دسته ‏گل به گردن خالد مشعل بیاندازد و بعد حتی قادر نیست روی پا بایستد، از حرف متکی به خشم می آید.‏

تفسیر روزنامه گاردین این است: “خشم آیت الله جنتی نشانگر آن است که برخورد مسالمت‌جویانه آمریکا، می‌تواند در ‏سیستم حاکم بر ایران اختلافات جدی ایجاد کند. در عین حال یاد آور هشدار برخی از تحلیل‌گران است که معتقدند تغییر ‏منش آمریکا در قبال ایران بعید است که مناسبات دو کشور را به سرعت متحول کند.” ‏

وزیر خارجه حرفش را پس می گیرد و مذاکره درمونیخ را هم رد می کند: “هیات ایرانی متشکل از رییس مجلس، وزیر ‏امور خارجه و تعداد دیگری از مسئولین در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت خواهد کرد ولی در این کنفرانس موضوع ‏گفت و گو میان طرف ایرانی و طرف آمریکایی مطرح نیست.موضوع مناسبات با آمریکا در شرایط جدید امر مهمی ‏است که ما با رصد کردن سیاست های اعلامی و اعمالی آمریکا سرگرم بررسی آن هستیم و بر اساس نتیجه بررسی ها ‏اعلام موضع خواهیم کرد.“‏

روزنامه کیهان تهران می نویسد: “مذاکره بخشی از یک توطئه است.“‏

یکی از پرونده های مورد علاقه ماموران امنیتی ایران علیه آمریکا ردیف می شود. سایت فارس خبر می دهد: “ شنیده ‏شده دبیر اول حافظ منافع امریکا به جرم «ارتباط جنسی در اتومبیل با یک زن ایرانی» دستگیر شده است. یک منبع ‏مطلع گفت: ظاهرا فرد مذکور به همراه یک زن ایرانی در وضعیت زننده ای بازداشت شده اند.“‏

‏ درهمین موقع روزنامه واشنگتن تایمز فاش می کند: “در سال گذشته میلادی ملاقاتهایی به صورت سری میان ویلیام ‏پری- وزیر دفاع اسبق آمریکا - با مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد رئیس جمهوری ایران درباره برنامه هسته ای این ‏کشور برگزار شده است.“‏

خبرهای بعدی حاکی از “چهار دور مذاکره محرمانه میان مقامات دولت نهم از جمله مجتبی ثمره هاشمی مشاور ‏ارشد ‏محمود احمدی نژاد با مقامات امریکایی” است. لحن علی لاریجانی هم که دارد به کنفرانس امنیتی مونیخ می رود ‏‏”مثبت” است.‏

ماشاء الله‎ ‎شمس‎ ‎الواعظین، این‎ ‎نظر را دارد: “صرف‎ ‎نظر‎ ‎از‎ ‎لحن‎‏ ‏‎تند‎ ‎تهران، ‏‎ ‎هم‎ ‎اکنون‎ ‎دیپلمات‎ ‎های‎ ‎برجسته‎ ‎سابق‎ ‎به‎ ‎‎کار‎ ‎دعوت‎‏ ‏‎شده‎ ‎اند‎ ‎که‎ ‎نشان‎ ‎می‎ ‎دهد‎ ‎که‎ ‎مقامات‎ ‎ایرانی‎ ‎خود‎ ‎را‎ ‎برای‎‏ ‏‎مذاکره‎ ‎با‎ ‎آمریکا‎ ‎آماده‎ ‎می‎ ‎کنند.“‏

‏ در این میان خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی و درواقع رهبر حماس بابوق و کرنا به تهران می آید تا “گزارش کاملی از ‏تحولات نظامی و سیاسی مربوط به جنگ غزه و بعد از پایان جنگ” را به رهبرجمهوری اسلامی بدهد. او می گوید: ‏‏”جمهوری اسلامی ایران بیشترین حمایت ها را از مردم غزه داشته است.” و از “حمایت رسمی و مردمی” جمهوری ‏اسلامی تشکر می کند.‏

‏ هیچکس هم نمی پرسد چرا رهبر یک گروه فلسطینی گزارش جنگ را به رهبر کشور دیگری می دهد. اما چرایش در ‏سخنان خالد مشعل از همیشه آشکارتر می شود: “در دیدار با رهبرمعظم انقلاب اسلامی، در مورد اینکه ایران به چه ‏شکلی در بازسازی غزه وارد شود، تفاهم کردیم. “‏

البته کسی نخواهد دانست مقدار این “تفاهم” چقدراست و چند میلیارد دلار دیگر از جیب مردم ایران خرج حماس می ‏شود.‏

و درست در همین روزها، ترکیه- تنها کشورمسلمانی که با اسرائیل پیمان امنیتی دارد- با مهارت تمام و بدون خرج یک ‏دلار در کنفرانس داووس با مانور زیرکانه رجب اردغان جمهوری اسلامی را جا می گذارد. حالا تود ه های مسلمان ‏بعد از کفش پران عراقی، قهرمان دیگری دارند.‏

‏ پرتاب کفش وسخنان تند هزینه ای ندارند. به کار جنجالی می آیند که چه بسا برای پوشاندن اتفاقات مهمی و عملی در ‏صحنه سیاست باشند.‏

خالد مشعل باجیب پر می رود. اما هنوز- تاغروب چهارشنبه- معلوم نیست که خاتمی می آید یا نه و نقش مهندس میر ‏حسین موسوی در این میان چیست. روزنامه کیهان که از همه اتفاقات مخفی وامنیتی جهان بلافاصله با خبر می شود، ‏کانال را عوض می کند و از برنامه “آمدن موسوی” می رود روی ضد تبلیغ برای آمدن خاتمی.‏

محمد خاتمی که با زهم بر “وفاداری به نظام، قانون اساسی و رهبری” تاکید می کند، مورد “هجمه” شدید جناح راست ‏قرار می گیرد. روز خودمان می نویسد: “افراد و رسانه های حامیان دولت ‏احمدی نژاد در اقدامی هماهنگ حمله و ‏توهین به جمهور دوران اصلاحات را آغاز کردند. در آخرین اقدامات از این نوع، دیروز حمید رسایی از وابستگان به ‏دولت نهم، در هنگامی که ریاست مجلس با ‏محمدرضا باهنر متحد احمدی نژاد در مجلس بود، در نطقی شدیدالحن خاتمی ‏را مورد حمله قرار داد، و همزمان ‏روزنامه های کیهان و رسالت، ایران، و خبرگزاری فارس با انتشار مطالبی مشابه ‏بر شدت حملات خود به خاتمی ‏افزودند.“‏

‏ شیخ عباس شجونی، عضو مشترک شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه که در سالهای آغازانقلاب ‏بعد از رو شدن اقدامات “خاص” به پشت پرده رفته بود، در صحنه جاضر می شود و حرف های تازه ای می زند: ‏‏”اصلاح‌‏طلبان زیر عبای خاتمی پنهان شده‌اند. دیگر کاندیداها هندوانه سر بسته هستند.“‏

حامیان احمدی نژاد در مجلس هم تحت رهبری روح الله حسینیان - یار غار سعیدامامی- اعلام استقلال می کنند.در میان ‏این “40 نفر” که در ‏روزهای آینده نمایندگان دیگری را نیز جذب خواهند کرد، اسامی زارعی، آلیا، رسایی، نوروزی، ‏صفایی و کوثری، آشتیانی و نکونام دیده می شوند.‏

شاید تا این سطور منتشر شود، خاتمی یا موسوی یکی شان بیاید و مثلثی را تکمیل کند که در دو ضلع دیگر آن احمدی ‏نژاد و شیخ کروبی دیده می شوند. “شایعه پرس” می گوید رحیم صفوی هم با چراغ خاموش دارد آماده دقیقه نود می ‏شود تا مثلث رابه مربع تبدیل کند. سایت نوپایش نشان می دهد که دکترا هم گرفته است. عکس بالای سایت او را خندان ‏در پیراهن سفید شخصی نشان می دهد و زیرش هم عنوان او با خط خوش نوشته شده است: “ دکتر سید یحیی رحیم ‏صفوی”.‏

کدام یکی از “دکترها” خواهد آمد و یا قرعه فال به نام شیخ مهدی کروبی خواهد خورد؟ و یا دست شعبده، نام دیگری را ‏به رای مردم مبدل خواهد کرد.و هرکه بیاید با استراتژی جمهوری اسلامی چه خواهد کرد؟ ‏

والتر اشتاین می گوید: “ایران از هم اکنون مانع تراشی در برابر مذاکره مستقیم آمریکا را آغاز کرده است.“‏

کیهان انگار که دلایل این مانع تراشی را توضیح می دهد، می نویسد: “اگر مذاکره بخشی از یک توطئه است، قاعدتا ‏امریکایی ها نباید انتظار داشته باشند ایران در یک توطئه علیه خود مشارکت کند. پیشنهاد مذاکره از جانب امریکا حتی ‏آن وقت که کاملا با حسن نیت همراه باشد هم در ایران جایی بهتر از بایگانی - سطل زباله اداره جاتی ها- نخواهد داشت ‏چه رسد به حالا که لایه های پنهان توطئه ای که این پیشنهاد بخشی از آن است هم آشکار شده است. به قول قدیمی ها باید ‏گفت: بروید خداوند روزی تان را جای دیگری حواله کند!“‏

برادر معروف حسین شریعتمداری زمینه نظری مخالفت مذاکره باآمریکا را هم توضیح می دهد: “همه شواهد و قرائن ‏موجود حکایت از آن دارند که دنیا آبستن حادثه عظیمی است و خبری در راه است که بر صدر اخبار خواهد نشست. ‏استقبال پرشور و گسترده مردم ترکیه و سایر ملت های مسلمان و غیرمسلمان از اقدام شجاعانه اردوغان، خروش ‏یکپارچه جهانیان در تحسین و حمایت از “منتظر الزیدی”، خبرنگار عراقی که لنگه کفش به سوی جرج بوش پرتاب ‏کرده بود. برانگیختگی بی سابقه- و نه کم سابقه- ملت ها در سراسر دنیا در اعلام انزجار از جنایات وحشیانه اسرائیل ‏در غزه، موج پردامنه و فراگیر جهانی در تحسین حزب الله بعد از پیروزی در جنگ 33 روزه و تحقیر توأم با ابراز ‏نفرت از رژیم صهیونیستی و… تردیدی باقی نمی گذارد که انزجار عمومی مردم دنیا از آمریکا و متحدانش به اوج خود ‏رسیده است و اکنون وقت آن است که «تابو»ی ارسال اسلحه و مهمات مدرن و تکنولوژیک برای مردم فلسطین و سایر ‏نهضت های مقاومت در برابر قدرت های استکباری شکسته شود. به یقین همه کسانی که اندک بهره ای از انسانیت برده ‏باشند، نابودی رژیم صهیونیستی را خدمت بزرگی به بشریت می دانند و پاکسازی دنیای انسان ها از این جرثومه های ‏فساد و تباهی را که قتل کمترین مجازات آنهاست، نه فقط ضروری، بلکه آرزویی مقدس تلقی می کنند، و آن روز، به ‏یقین دور نیست.“‏

خالد مشعل که بابرادر حسین ریشه مشترک « اخوان المسلمینی» دارند، همین حرفها را در سخنرانی خودتکرار می ‏کند: “اسرائیلی ها در طول 60-50 سال گذشته با هر تهاجم خود بخشی از زمین های فلسطین را تسخیر می کردند؛ ولی ‏به برکت بیداری اسلامی امروز روند معکوسی را دیدند و امروز شاهدیم که در جریان جنگ علیه لبنان و حزب الله ‏قهرمان، اسرائیلی ها برای اولین بار فهمیدند که اراده جدیدی در دنیا شکل گرفته است که الهام گرفته از انقلاب اسلامی ‏است.“‏

و جمع بند این حرف ها که همان استراتژی جمهوری اسلامی باشد، در این تیتر اول کیهان سه شنبه خلاصه می شود: ‏‏”دست در دست مردم ایران قدس را آزاد می‎ ‎کنیم.“‏

بی دلیل نیست که آیت اله خامنه ای از خالد مشعل می خواهد تاحماس خود را برای جنگ دیگری آماده کند. از سوی ‏دیگر هم جان بولتون می گوید: “من به اوباما‎ ‎توصیه کرده ام سه ماه را با ایران مذاکره کند و اگر به نتیجه نرسید به ‏سراغ تغییر‎ ‎رژیم برود.“‏

و یک مفسر نظامی روس دقیقا توضیح می دهد که آمریکا در “جنگ بی تماس” که نیازی به توافق بین واشنگتن با ‏ترکیه، آذربایجان، کشورهای عضو شورای همکاری های دول عربی حاشیه خلیج فارس برای در اختیار گذاشتن حریم ‏هوایی خود به نیروهای آمریکائی ندارد، چگونه عمل خواهد کرد.‏

مفسر مربوطه تاکید می کند: “دقیقاً یک چنین استراتژی از سوی ناتو در حین عملیات موفق در یوگسلاوی در بهار سال ‏‏1999 استفاده شده بود. “‏

نه و نیم شب تهران است. خاتمی تقریبا آمدنش را اعلام می کند وتکلیف همه را در باره راه و روشش روشن: “ما ‏می‌خواهیم در چارچوب همین قانون اساسی با ظرفیت‌هایی که دارد حرکت کنیم. هر کسی که روی کار می‌آید، باید بداند ‏در جمهوری اسلامی روی کار می‌آید، با پذیرش نظامی که وجود دارد و آن را‎ ‎قبول دارد روی کار می‌آید، با پذیرش ‏اینکه در این نظام رهبری جایگاه خاص و ویژه‎ ‎خود را دارد و با پذیرش اینکه چارچوب، سیاست‌های کلی است و جهت ‏حرکت کشور مشخص است‎ ‎و حتی علاوه بر پاسداشت موفقیت و جایگاه رهبری حتما باید به دغدغه‌های ایشان نیز‎ ‎توجه ‏داشته باشد‎. ‎البته آن شخص اگر خودش‎ ‎دیدگاهها و تحلیل‌هایی هم دارد، در حد توان و با تدبیر و تشخیص اولویتها و در ‏چاچوب‎ ‎نظام باید انجام وظیفه کند و مهمترین کار این است که زمینه‌ای فراهم کند که جامعه‎ ‎از درون رشد کند‎. ‎‏ مردم‏‎ ‎انتظاراتی از ما دارند و با توجه به انتظار جامعه و احترامی که برای مردم قائل‎ ‎هستیم طبیعی است من باید به قولی که ‏به مردم داده‌ام عمل کنم و آمادگی خود را برای‎ ‎حضور (علی‌رغم میل شخصی) اعلام دارم‎. ‎‏”‏

سحرگاه 17 بهمن است که این سطور را می خوانید. سی سال پیش هنوز چند روز تا پیروزی انقلاب فاصله بود. همه ‏انتظار طلوع را می کشیدند. بهار در زمستان داشت طلوع می کرد. ایران آزاد و مدرن می شد. عوام می گفتند: “ پول ‏نفت را در خانه ها می دهند. نان و مسکن رایگان می شود.” درس خوانده ها توی روزنامه سخنان آیت اله خمینی را می ‏خواندند: “ مارکسیست ها هم در اظهار نظر آزادند.“‏

و حالا…. شرح مختصر استقلال و آزادی که آمد. راه و روش بهترین نامزد ریاست جمهوری هم که معلوم است. دیگر ‏حرفی برای گفتن می ماند؟‏