روزنامه جمهوری اسلامی روز ۲۶ تیرماه خبر از دستگیری کسانی داد که مکانهای مذهبی مسلمانان اهل سنت در استان اردبیل را آتش زده بودند. این روزنامه نوشته بود: “۵ نفر به اتهام آتش زدن ۲ مکان تاریخی و مذهبی سنینشین عنبران از توابع شهرستان نمین استان اردبیل دستگیر شدهاند. منابع آگاه میگویند آتش سوزی این مکانها که محل عبادات و اجرای برنامهها و مراسم اعتقادی مردم اهل تسنن محل بوده، توسط عناصر اجیر شده و با هدف ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی در منطقه و نوار مرزی بین استان اردبیل با جمهوری آذربایجان صورت گرفته است. براساس همین گزارش علاوه بر این 5 نفر، تعدادی نیز در روستاهای بین استانهای گیلان و اردبیل که آموزشهای اخلالگری طی میکردهاند دستگیر شدهاند.”
چند روز پیش هم خبری منتشر شد که بر اساس آن گروهی از شهروندان اهل سنت اهواز به دلیل اقامه گروهی نماز تراویح بازداشت کرده بودند.
علی یونسی دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت ها چند روز پیش نوشته بود: “عمده مسایل و مطالبات بر دو دسته قابل تقسیم بندی است اول مطالبات سریع و کوتاه مدت و دوم مطالبات دراز مدت و زمان بر. از منظر دیگر مطالبات یا جنبه مذهبی و قومی دارند مثل آموزش زبان مادری و مطالبات اهل سنت و یا جنبه منطقه ای و اقتصادی دارند همچون اشتغال و رفع محرومیت. من تلاش می کنم پیگیر اینها باشم به خصوص مطالباتی که در کوتاه مدت قابل اجرا هستند و جنبه قومی و مذهبی دارند. مشکلات اقتصادی و مساله مشارکت در مدیریت ها زمان بر هستند و نیاز به صبر بیشتری دارند.”
او تاکید داشت: “عده ای از دو طرف درباره این موضوعات فشار می آورند، عده ای اساسا نام بردن از حقوق اقلیتهای مذهبی و دینی و اقوام را برنمی تابند و از آن طرف افرادی که مدام به دنبال بالا بردن توقعات هستند و برخی مطالبات فرعی را به جای مطالبات اصلی جا می زنند مانند زبان مادری که یک مطالبه است اما مطالبه اولویت دار برای عامه مردم نیست، تاکید بیش از حد بر این نوع موضوعات کار را بر خدمتگذاران شما در دولت سخت خواهد کرد.” او تاکید داشت: “ما نیاز داریم که در این راه بیش از پیش صبور باشیم و واقع بین و امیدوار” یونسی با این نوشته در واقع خواستار کاهش مطالبات اقلیتهای قومی و مذهبی شده بود.
جنگها و خونریزیهای دینی در منطقه، موجب افزایش زمینه اختلافهای مذهبی در ایران نیز شده است. اگرچه فشار به اقلیتهای مذهبی و عقیدتی در ایران چیز جدیدی نیست و اکنون سالهاست که بصورت گسترده ای ادامه دارد.
علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، چندی پیش طی سخنانی گفته بود: “اگر دست افراطیون را از تریبونهایمان کوتاه کنیم و حکومت خودش را از این مسایل جدا کند ما با کسی دعوا نداریم. مگر شیعههراسی از کجا شروع شد؟ مگر شیعههراسی از کجا شروع شد و شدت گرفت؟ چرا در این هفت - هشت سال اخیر - دوران احمدینژاد - اینقدر شدت گرفت؟ چرا تابه حال شیعیان چنین مشکلاتی را نداشتند.” او با اشاره به ملاقات چند سال قبل خود با آیت الله سیستانی تاکید داشت: “آیتالله سیستانی به من گفتند شما در آنجا کارهایی میکنید که تاوان آن را مقلدین ما در کشورهای عربی میدهند و شیعیان ما تحت فشارند. بله ما هم افراطی شیعه داریم و هم افراطی سنی. کشورهای اهل سنت افراطیهای خود را مهار کنند و ما هم افراطیها را مهار میکنیم.”
یکی از کسانی که صریحا علیه اعتقادات مذهبی اهل سنت در ایران سخن میگوید آیت الله مصباح یزدی عضو مجلس خبرگان رهبری است. او چندی پیش خلیفه سوم مسلمانان را فردی دنیاگرا٬ باندباز٬ قومگرا و اهل تبعیض معرفی کرده بود. و در جایی دیگر پیشنهاد میکرد که “باید کتاب های شیعه در بین اهل تسنن ترویج یابد تا کسانی که تعصب کمتری دارند، زودتربه دین حق دست پیدا کنند.”
فشار و تبعیض علیه اقلیتهای مذهبی در ایران، تنها شامل اهل سنت نیست. اهل حق، بهائیان، مسیحیان، یهودیان و حتی شیعیان دراویش گنابادی، در این سالها بیشترین فشارها را تحمل کرده اند.
تخریب مراکز مذهبی درویشان گنابادی در ایران و دستگیری و حبس و حتی قتل شماری از آنان یکی از مهمترین بحرانهای مذهبی در سالهای اخیر است. این بحران از بهمن سال ۱۳۸۴، و با تخریب حسینیه دراویش گنابادی در شهر قم آغاز شد. گروهی با بولدوزر ساختمان مذهبی دراویش را تخریب و آنها را ضرب و شتم کرده بودند و گفته میشد که این اقدامات با فتوای برخی مراجع از جمله آیت الله مکارمشیرازی انجام شده بود. مکارم شیرازی صدرو این فتوا را تکذیب کرد، اما وکلای دراویش گنابادی در نامه ای نوشتند: “تکذیب این موضوع، باعث خرسندی است، اما صرف تکذیب مشکلی را حل ننمود، زیرا فاجعه قم مجدداً در تاریخ ۲۰/۸/۸۶ به علت همان اظهارنظرها و فتاوی در شهرستان بروجرد تکرار شد و حسینیه سیدالشهداء سوزانده و تخریب گردید و شیعیان درویش به خاک و خون کشیده شدند. تهاجم و حمله به دراویش و تکذیب دستور به حمله، دو موضوع جدا است زیرا اساساً «سبب» اصلی ایجاد بحران موضوع فتوا و اظهار نظری است که برای مقلدین در حکم اجرای فرامین شرعی است.”
چندی بعد دفتر مکارم شیرازی باز هم صدور فتوی را تکذیب کرد، اما تلویحا از اقدام “مومنین” در تخریب مرکز مذهبی درویشان دفاع کرد و نوشت: “مشکل بزرگ از اینجا شروع شد که جمعی از هم مسلکان شما در قم و نقاط دیگر شروع به تبلیغات گسترده به نفع خود و بر ضد دیگران کردند و حتّی حریم مراجع را نگه نداشتند. این تبلیغات گسترده جمعی از مومنین را برانگیخت و درگیریها شروع شد. معظم له بارها رئیس آنها را در قم احضار فرموده و سفارش کردند که دست از این تبلیغات بردارند. عاقبت خوبی ندارد ولی متأسفانه ایشان گوش نکردند و کنترل قضایا از دست خارج شد و شد آنچه شد.”
در حالی که درویشان شیعه مذهب چنین آزار میشوند، میتوان میزان فشار بر دیگر اقلیتهای مذهبی را تصور کرد.
برای نمونه فشارها و تبعیضهای وارد شده بر اهل حق (یارسان) چنان است که سال گذشته سه تن از پیروان این دین خودسوزی کرده بودند. در مهرماه سال گذشته گروهی از پیروان اهل حق در برابر مجلس ایران تجمع کردند که ده ها نفر از آنان بازداشت شدند. سیاوش حیاتی، یکی از نمایندگان جامعه یارسان که در آن تجمع نیز شرکت کرده بود، چند روز پیش در نامه ای جدید خطاب به حسن روحانی نوشت: “ما بدون گزینش، در دفاع از مملکت، پیشاپیش هموطنان مان می جنگیم، مالیات می پردازیم، کارهای دشوار جسمی به ما سپرده می شود، فرزندانمان به سربازی گرفته میشوند و تمامی وظایف شهروندی را انجام می دهیم اما زمانی که پای حقوق به میان می آید از حق انتخاب شدن، حق دسترسی به مناصب و مدیریت ها، حق اشتغال عادلانه، حق آموزش زبان مادری و آیینی، حق دسترسی و استفاده از رسانه های جمعی که از بودجه عمومی بهره مند هستند و حق … بی بهره ایم؟ این است حکومت عدل علی و عدالت اسلامی مورد ادعا؟”
همچنین، تبعیضهای اعمال شده در حق بهائیان چنان است که حتی آیت الله خامنه ای طی فتوایی رسمی خواستار اجتناب از هرگونه معاشرت با آنان شده و حکم به نجس بودن پیروان این دین داده است. حبسهای طولانی مدت، اعدامهای رسمی و قتلهای غیر رسمی بهائیان، از اخبار مکرری است که در رسانه ها منتشر میشود.
برای مشخص شدن وضعیت جامعه مسیحی و یهودی ایران نیز تنها به آمار کاهش جمعیت این اقلیتهای در ایران میتوان استناد کرد. کارن خانلریان، نماینده ارمنیان ایران در مجلس، سال گذشته با تاکید بر کاهش سالیانه تعداد مسیحیان گفته بود: “تعداد جمعیت ارمنی ها در ایران به تدریج کاهش می یابد و امروز جامعه حدود ۶۰-۷۰ هزار نفر جمعیت دارد.” این در حالی است که جمعیت ارامنه ایران در سالهای پیروزی انقلاب ایران بیش از ۱۸۰ هزار نفر بود. جمعیت کلیمیان ایران نیز کاهشی چشمگیر داشته است. بر اساس آمارهای منتشر شده، تعداد کل یهودیان ایران از ۱۵۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۷ به ۳۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۹ کاهشیافته است.
در حالی که هر روز اخبار جدیدی از فشارهای مذهبی در ایران منتشر میشود، برخی تحلیلگران نگران تبدیل نارضایتی های مذهبی به ناآرامی ها و بحرانهای گسترده اجتماعی هستند. گویی نتیجه فاجعه بار فشارهای مذهبی بر اقلیتها در سوریه و عراق، عبرتی برای حکومت ایران نبوده است.