چرا دولت به پارلمان بی‌اعتناست

ثمینا رستگاری
ثمینا رستگاری

دولت احمدی‌نژاد به مجلس بی‌اعتناست، مصوبات و نظرات نمایندگان برایش اهمیت ندارد و روابط مجلس اصولگرا با دولت اصولگرا تیره و تار است. این جملات کشف ما یا اعتقاد پنهان دولت نیست، ماه‌هاست که می‌توان در هر جلسه مجلس یا در هر اظهارنظر رئیس دولت مصداقی برای این روابط تیره و تار پیدا کرد. اصولگرایانی که با حضور کمرنگ رقیب خود راهی بهارستان شدند و به حاشیه رفتن دولت اصلاحات را هم به چشم خود دیدند هیچ وقت چنین روزهایی را در آتیه کاری خود پیش‌بینی نمی‌کردند؛ روزهایی که مجبور شوند در مجلس از شأن نمایندگی خود در برابر دولت دفاع کنند و مدام ابزارهای نظارتی خود را به رخ او بکشند.

 

جایگاه مجلس در ذهن رئیس‌جمهور

احمدی‌نژاد صادقانه اعلام کرده است درباره مجلس چگونه می‌اندیشد. شهریور 1389 ذهنیت خود درباره مجلس را بیان کرد و گفت: “قوه ‌مجریه قوه اول کشور است، بعضی‌ها یک جمله حضرت امام را متعلق به زمانی که نظام ما پارلمانی بوده برجسته می‌کنند. آن زمان رئیس‌جمهور مسوول اداره کشور نبوده… اکنون در قانون اساسی قوه مجریه بار اصلی اداره کشور را بر دوش می‌کشد و قوای دیگر باید کمکش کنند.”

این جمله راهگشای تحلیل تمامی برخوردهای احمدی‌نژاد با مجلس قبل و بعد از آن تاریخ است.

اگر تاریخ گفتن این جمله به نظرتان کمی قدیمی است کافی است به سرمقاله علی‌اکبر جوانفکر در دو هفته پیش در روزنامه ایران مراجعه کنید. او دوباره همین مواضع را با همین ادبیات تکرار کرده است و با همین منطق که با تغییر قانون اساسی در سال 68 مجلس دیگر در راس امور نیست به نمایندگانی که بر برداشت نادرست خود از جایگاه مجلس اصرار می‌ورزند، اعتراض کرده است.

جان کلام احمدی‌نژاد این است که قوه مجریه در راس همه امور است. به تبع آن رئیس قوه مجریه اختیاراتی بیشتر از روسای سایر قوا دارد. به همین دلیل دولت دلیلی برای ابلاغ مصوبات مجلس، یا تقدیم به موقع لایحه بودجه، یا تمکین به نظر مجلس درباره وزارتخانه‌های ادغامی و معرفی وزیر راه پس از پایان مهلت قانونی سرپرست آن نمی‌بیند. احمدی‌نژاد به صراحت می‌گوید من 24 میلیون دارم و یک نماینده چند هزار رای.

با یک حساب و کتاب معمولی هم می‌شود فهمید که فردی با 24 میلیون رای مورد تایید همین نماینده‌ها نمی‌تواند پروژه‌های خودش را معطل کسانی کند که چند هزار رای بیشتر از حوزه‌های انتخابیه‌شان نگرفته‌اند و مدام با تذکرهایشان چوب لای چرخ دولت می‌گذارند.

 

نمایندگان این بی‌اعتنایی را چگونه تحلیل می‌کنند

فارغ از اینکه تحلیلگران سیاسی دلایل بی‌اعتنایی دولت به پارلمان را چه می‌دانند و جدا از اینکه دموکراسی منهای پارلمان در نظریات سیاسی چه محصولی به بار می‌آورد باید بدانیم خود نمایندگان دلایل این بی‌اعتنایی را چه می‌دانند؟

دقیق‌ترین اظهارنظر متعلق به علی لاریجانی رئیس مجلس است. به اعتقاد او وقتی قوه مجریه می‌گوید باید برای آبادانی کشور قدرت را در دست گیرم چارچوب قانونی آن توسط مجلس باید حفظ شود تا گرفتار دیکتاتور مانند رضاخان و پهلوی نشویم که هر دو به بهانه آبادانی کشور مجلس را بی‌خاصیت کردند.

اینکه قوه مجریه بگوید نیاز داریم قوه مقننه در دستم باشد افتخار نیست و در واقع زمینه خطرناک دیکتاتوری است. بنا نیست مجلس در دست رئیس‌جمهور باشد و مشکل اصلی بنی‌صدر همین موضوع بود. (خبرآنلاین، چهارم خرداد 90، همایش تخصصی تاریخ مجلس)

مصباحی‌مقدم نماینده روحانی مجلس هم می‌گوید: “احمدی‌نژاد جایگاه در راس امور بودن مجلس را نمی‌پذیرد. او خواهان اداره کشور به تنهایی است. رئیس‌جمهور اعتقادش بر این نیست که مجلس می‌تواند مستقل و در راس امور باشد و حتی از ایشان نقل هم کرده‌اند که لعنت بر کسی که تفکیک قوا را باب کرد، شاید این روحیه با انگیزه خدمت به ملت باشد اما منطق دیکتاتور‌ها هم همین است”.

 

آیا مجلس می‌تواند کاری بکند

پذیرفتن دلایل لاریجانی و مصباحی‌مقدم سکوت نمایندگان را در مقابل این پروژه جدی‌تر می‌کند چرا نمایندگان کاری نمی‌کنند؟

تا به امروز مجلس شورای اسلامی تنها از قدرت کلام برای مقابله با رویه دولت بهره برده است و خاصیتی بیش از آنچه دولت برای آن قایل است از خود بروز نداده است.

تند‌ترین حرف‌ها از زبان نمایندگان در پشت تریبون‌ها و در حضور خبرنگاران ایراد شده ولی این تمام کاری بوده که می‌توانسته انجام دهد. توکلی این دولت را قانون شکن‌ترین دولت بعد از انقلاب می‌داند. مطهری بارها آن را تهدید به سوال و استیضاح می‌کند. احمدی‌نژاد وقتی به صراحت می‌گوید مجلس در راس امور نیست در گفته خود صادق است و در عمل هم به آن وفادار، اما پاسخ نماینده‌‌ها به این سخنان را به یاد آوردید.

محمدرضا باهنر : “هیچ تغییری در قانون اساسی ایجاد نشده است تا بتواند بحث آقای رئیس‌جمهور را مستقر کند و این سخنان بیشتر توهمات است.” ان‌شاءالله آن روز پیش نیاید اما در هر صورت مجلس شورای اسلامی می‌تواند بحث عدم کفایت رئیس‌جمهور را مطرح کند” (باهنر/ تابناک، 3شهریور89)

علی لاریجانی: “این نظریه‌پردازی‌ها پایه‌های قوی ندارد و اگر هم ما آنها را مطرح می‌کنیم به مصلحت نیست”
(ایسنا 29شهریور89)

احمد توکلی: مجلس در مقابل گردنکشی دولت می‌ایستد؛ علی مطهری: اکنون نیز مجلس در راس امور است و قدرت دارد. اختیار عزل رئیس‌جمهور در دست مجلس است و می‌تواند از طریق مطرح کردن سوال از رئیس‌جمهور، استیضاح وی به تصویب عدم کفایت سیاسی، رئیس‌جمهور را از قدرت عزل کند. بنابراین مجلس دست بالا را دارد و باز هم در راس امور است. خبرآنلاین 28 شهریور 89)

اما امروز دیگر به نماینده‌ها ثابت شده است که این حرف‌ها «توهمات» نیست بلکه پا بر زمین سفت واقعیت دارد. در آخرین جلسه مجلس نماینده‌ای نامه احمدی‌نژاد را که از سر ناچاری وزیر ورزش معرفی کرده بود به جام زهری تشبیه کرده که نمایندگان باید آن را پس بفرستند… اما اگر با همین عبارت بخواهیم ادامه جلسه مجلس را توضیح دهیم باید بگوییم نمایندگان مجبور به خوردن جام‌های زهر ارسالی از طرف دولت می‌شوند.

 

چرا؟

چرا نمایندگان از ابزارهای خود استفاده نمی‌کنند.

همان طور که در واکنش‌های نمایندگان خواندید سوال استیضاح و… ابزارهایی است که قانون در اختیار مجلس گذاشته است تا ثابت شود مجلس در راس امور است. وقتی نمایندگان رغبتی به استفاده از این ابزارها نشان نمی‌دهند عملاً با احمدی‌نژاد موافقت کرده‌اند.

شاه بیت سخنان آنها در این بی‌عملی واژه‌ای است به نام مصلحت، کلمه‌ای که عمق باور نمایندگان به آن را دولتی‌ها نیز فهمیده‌اند.

مصباحی‌مقدم در گفت‌وگوی خود با خبر آنلاین می‌گوید: “سوال از رئیس‌جمهور از ملاحظاتی است که مجلس دارد ولی رئیس‌جمهور ندارد. ولی مجلس، مصلحت‌سنجی می‌کند. برای مجلس دشوار نیست که از رئیس‌جمهور سوال کند. کما اینکه بسیاری از نمایندگان هم از رئیس‌جمهور سوال دارند. رئیس‌جمهور نقاط رفتاری متعددی دارد که مجلس می‌تواند به استناد آنها، دست به سوال بزند. این نوع موارد کم نیست. اما مجلس ملاحظه می‌کند. ملاحظه مجلس هم از جنس ملاحظه عمومی ملت است. مجلس معتقد است که در شرایط حاضر با توجه به مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی باید ایجاد آرامش کرد. مردم هم از دولت و مجلس انتظار درگیری ندارند. طرح سوال یک اقدام سیاسی است و تا مدتی فضای تنش را در جامعه پدید می‌آورد.

اقدامات رئیس‌جمهور دیگر برای مجلس غیرقابل تحمل شده است. مثل عدم تمکین رئیس‌جمهور در مقابل نظر مقام معظم رهبری در خصوص وزیر اطلاعات. این یک نقطه جوش بود که مجلس تحملش به پایان رسید و می‌خواست دست به اقدام بزند. ولی باز هم مصلحت‌سنجی‌ها مانع شد و گفته شد که فعلاً دست نگه دارید، شاید رئیس‌جمهور در مقابل دستور مقام معظم رهبری کوتاه بیاید و تمکین کند و با تدبیر رهبری مساله حل شود، که شد.”

این منطق را به روش‌های بسیاری می‌توان نقد کرد از جمله اینکه اگر شرایط بیرونی و منطقه‌ای می‌تواند مجلس را به بی‌عملی بکشاند و در مقابل زیرسوال رفتن جایگاهش به سکوت وادار کند چرا مجلس اول که معاصر با نوپا بودن نظام بود و چرا مجلس‌هایی که در دوره جنگ با عراق درگیر بحرانی جدی بودند با معضل امروز نماینده‌های مجلس هشتم روبه‌رو نبودند.

آیا نباید در این زمان به جای آنکه دولت را متهم به قانون‌شکنی کنیم از نمایندگان بپرسیم که چرا ابزارهای نظارتی مجلس را بی‌خاصیت جلوه می‌دهید؟ به چه دلیل آقای مطهری “سوال از رئیس‌جمهور” را به حرفی تکراری و معمولی و پیش‌پا افتاده تبدیل کرده است؟ آیا نماینده‌ای که از تریبون مجلس مصلحت را جایگزین حقیقت می‌کند خود معترف به این نیست که مجلس در راس امور نیست. شاید به سختی بتوان دولت را در این زمینه مقصر دانست. کسی که پروژه و هدفی در ذهن خود دارد طبیعی است که  هر حوزه خالی از اقتداری را از آن خود می‌کند پس این روزها جامعه باید پرسش‌های خود را از نمایندگانی بپرسد که تنها یک بار آن هم به دلیل واردات لیمو از اسرائیل کلمه استعفا را در مجلس به کار بردند.

منبع: روزگار، ۲۲ خرداد