در بین مسئولین حکومتی، نیروهای طرفدار نظام در داخل وخارج قوای سه گانه، نیروهای اپوزوسیون در درون و برون کشور و در نهایت کارشناسان سیاسی وطنی وبین المللی، شاید عده معدودی، اعتقادی به بحرانی بودن اوضاع کشور نداشته باشند. نشانه های این شرایط را می توان از لابه لای سخنان افراد فوق الذکر، رفت و آمدهای مسئولین سایر کشورها، حتی گاها به شکل سرزده، به میهن مان و در نهایت اقدامات عملی دولت های متخاصم دید. آخرین صحبت ها از این نوع، هشدارهای هاشمی رفسنجانی به مسئولین دولتی در روز پنج شنبه 10/8/86 بود.
اما نکته ای که در میان تمام این اظهار نظرهای داخلی مغفول مانده است شرایط خروج از بحران، به عنوان اصلی ترین مسئله، می باشد. در ظاهرامر مقابله جهان غرب، و در راس آن آمریکا، با ایران حول سه محور اساسی دور میزند. این سه محور، به ترتیب اولویت، برای صادر کنندگان دو قطع نامه و متحدین آنها عبارتند از:
1- مسئله غنی سازی اورانیوم توسط ایران
2- حضور و تاثیر منطقه ای و فرا منطقه ای ایران
3- عدم رعایت حقوق بشر و نبود آزادی های فردی.
بدیهی است تا کنون نحوه تعامل و نوع پاسخ های ارائه شده توسط ایران نتوانسته رافع شرایط بحرانی از کشورمان شود. در نقطه مقابل آن چه که از زبان حتی شخصیت های موثری چون رفسنجانی شنیده می شود، تنها اشاره به وجود مسئله است. روشن است طرح درست مسئله خود بخشی از حل مسئله است. اما باید اعتراف کرد که حتی در این زمینه هم توفیقی حاصل نمی شود. هم چنان که در موضع گیری و سخنرانی رهبر بزرگترین حزب مخلف دولت در کشور، در کنگره آخرشان، احساس می شود. شاهدی دیگر مصاحبه اخیر سعید حجاریان با روز است. او در پاسخ به این سوال که آیا با وجود این دولت امیدی به حل مشکل هسته ای ایران با حفظ منافع ملی دارید تنها به یک کلمه نه اکتفا می کند. یا در جواب این پرسش که: آیا شما احتمال حمله محدود یا گسترده نظامی به ایران را واقعی می بیند؟ می گوید: بله، حتی اگر احتمال ضعیف باشد اما چون محتمل، قوی است، باید به شدت مراقب بود و دست از تحریک برداشت. اما از متن پاسخ مشخص است که از ارائه راه حلی مشخص شانه خالی می کند.
اکنون از موضعی دیگر مسئله را طرح می کنم. فرض بفرمایید آقای رییس جمهور منتظر انتخابات مجلس و پیروزی احتمالی گروه مورد نظر شما نشود و فردا صبح دولت را دو دستی تقدیم فرد منتخب شما بکند، در این صورت چگونه می خواهید به شدت مراقب باشید و دست از تحریک بردارید؟ خواست های گروه مقابل بر خلاف ما کاملا مشخص است، چون اصلا اهل تعارف نیستند. آنها انتظار دارند ما دست از غنی سازی برداریم، حضورمان را در عراق وافغانستان ولبنان آن سان سامان دهیم که نقطه تخاصم با غرب نگردد، در مورد فلسطین آن چه را بخواهیم که گروه چهار می خواهد و در نهایت شرایطی از نظر حقوق بشری ایجاد کنیم که خود سر مشق خویش قرار داده اند. حال رییس جمهور انتخابی شما حاضر است که تاسیسات نطنز را، حتی برای مدتی کوتاه، تعطیل کند؟ یا اگر از فرد مورد وثوق شما سوال شود که آیا حاضرید در کنفرانس صلحی، که تا چندی دیگر در آمریکا برگزار می شود، شرکت کنید یا گروه های تحت نفوذتان را وادار به شرکت در این نشست بکنید، چه پاسخی میدهید؟
متاسفانه سیاهه این سوالات به همین جا ختم نمی شود و هدف من از طرح این سوالات رویارویی با یکی از افراد دلسوز این کشورنیست. تنها می خواهم بگویم این درد مشترک بر روح وجان همه میهن دوستان پنجه می کشد. ولی افسوس و صد افسوس که راهکاری برای آن ارائه نمی دهیم. در زمانی که علاقه مندان به این بوم و بر، در مقابل این سوالات سکوت می کنند، چلبی های وطنی آن پاسخ هایی را خواهند داد که باد در بادبان ماجراجویان نومحافظه کار بیاندازد و زمانی فرا برسد که در هیاهوی توپ و تانک وبمب وموشک صدای صلح دوستان به جایی نرسد.