بحث اتحاد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور چندین سال است که مورد نظر بسیاری است. گروههای چندی کوشیده اند با احیای تجربه کنفدراسیون، دانشجویان ایرانی را زیر لوای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی گرد آورند اما موفق نبوده اند. با برآمدن جنبش سبز، سیاسی شدن بیش از پیش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و ضرورت وجود داشتن نماینده ای از جنبش دانشجویی ایران جهت ارتباط با جنبش دانشجویی در اروپا و آمریکا ، بحث احیای کنفدراسیون و تشکل یابی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور بار دیگر ورد زبان همگی است. به نظر می رسد به زودی یک یا چند گروه با چنین قصدی اعلام موجودیت کنند. در این زمینه نکاتی کوتاه به نظرم می رسد که به اختصار بیان خواهم کرد تا در آینده بتوان در گفتگویی جمعی پاره ای از زوایای این بحث را روشن کرد.
1- به گمان نگارنده چنین اتحادیه ای می تواند سه هدف را پیگیری کند. اول آنکه مسائل و مشکلات دانشجویان ایرانی در خارج از کشور (در سطح کشورهای میزبان) را پیگیری کند. دوم آنکه مرجعی برای نهادهای دانشجویی و غیردانشجویی کشورهای میزبان که به مسئله جنبش دانشجویی در ایران علافه مند هستند باشد. سوم آنکه بتواند صدای دانشجویان ایرانی داخل کشور در جهان خارج باشد.
2- اتحادیه دانشجویان ایرانی نباید کلوب احزاب باشد. اگر چه جنبش سبز اینک همه را سیاسی کرده، اما باید در نظر داشت که این وضعیت موقتی است. چه جنبش سبز در کوتاه مدت پیروز شود و چه شکست بخورد، فضایی که همه در آن سیاسی شده اند به زودی از میان خواهد رفت. مشکلات دانشجویان ایرانی اگر چه مانند تمامی ایرانیان در کنه خود قابل احاله به مباحث سیاسی است اما مشکلات روزمره و مبتلابه دانشجویان ایرانی واجد جنبه های صنفی فراوانی است. اتحادیه دانشجویان ایرانی چه در داخل و چه در خارج باید بتواند در وهله اول به این مباحث بپردازد. اعلام موجودیت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی با اهداف آشکارا سیاسی و با جهت گیریهای ایدئولوژیک، هر گونه تشکل دانشجویان ایرانی در خارج از کشور را به سطح یکی از بیشماران کلوب های سیاسی فرو خواهد کاهید. ضمن آنکه باید با جدیت هر چه تمام تر از تبدیل شدن این اتحادیه به مکانی برای سربازگیری و درگیری احزاب اپوزیسیون خارج از کشور که به دلیل سرکوب از عضو گیری محروم مانده اند جلوگیری کرد.
3- اتحادیه دانشجویان ایرانی باید اتحادیه دانشجویان ایرانی باشد. این قابل درک است که بخش قابل توجهی از نیروهای فعال سیاسی در اروپا و آمریکا دانشجو نیستند، اما این دلیل مناسبی برای خدشه دار کردن صبغه دانشجویی چنین اتحادیه ای نیست. اصرار بر حضور اعضای غیردانشجو در چنین اتحادیه ای یش از هر چیز ریشه در این فکر دارد که این اتحادیه مجمعی برای اتحاد همه نیروهای ضد جمهوری اسلامی با هدف اثرگذاری سیاسی است و به همین دلیل نباید خود را از نیروهایی که مخالف جمهوری اسلامی هستند اما دانشجو نیستند محروم کرد. این ایده از اساس اشتباه است. برخورد با جمهوری اسلامی وظیفه جنبش دانشجویی نیست باری بیش از حد توان جنبش دانشجویی است وجنبس را از کارویژه اصلی خود باز می دارد و در نهایت نه به این می رسد و نه به آن.
در این باب نکات بیشتری مطرح است. نگارنده خواهد کوشید به سهم خود با طرح این مباحث به شفافتر شدن فضا و تدقیق ایده ها بپردازد. امیدوارم در نهایت از دل این کوششها نهادی ماندگار حاصل آید و نه تجربه ناموفق دیگری در میان دیگر تجارب ناموفق ما. اینک ما، مایی که در خارج از کشوریم، یک تجربه موفق را به میهن مان و به مردم مان بدهکاریم ، امید دارم تنگ نظریهای گروهی و ایدئولوژیک باعث نشود تا یک تجربه موفق از تشکل یابی را از ملت مان دریغ کنیم.