نگذارید کارنامه سیاهی از مجلس هشتم بماند

نویسنده

nehzatazadi817.jpg

شیرین کریمی

نهضت آزادی ایران با انتشار گزارشی به بررسی لایحه‌جرم سیاسی پرداخت. در این بررسی مفصل که در چند بخش و ‏گفتار منتشر شده، با اشاره به مبانی نظری جرم سیاسی در اسلام تاکید شده است که تعریف جرم سیاسی باید در دستور کار ‏قانونگذاران جمهوری اسلامی قرار گیرد، و به گونه ای که “پایه های استبداد در جمهوری اسلامی، تحکیم نشود.“‏

در مقدمه این گزارش با تاکید بر اینکه به این جرائم بایستی به صورتی علنی و با حضور هیات منصفه رسیدگی شود ‏همچنین آمده است:ماده 18 قانون احزاب، مصوب شهریور 1360 قوه قضاییه را موظف کرده است که حداکثر ظرف مدت ‏سه ماه، لایحه جرم سیاسی را تهیه و به مجلس تقدیم کند. متاسفانه، به‌رغم این دستور اکید قانونی و تصریح ماده‌ی 130 ‏قانون برنامه‌ی چهارم توسعه‌ که دولت را ملزم به تعریف جرم سیاسی تا پایان برنامه دانسته است، تا کنون که نزدیک به سی‌ ‏سال از تصویب قانون اساسی 1358 و 27 سال از تصویب قانون احزاب می‌گذرد، تعریف جرم سیاسی در دستور کار ‏قانون‌گذار عادی قرار نگرفته و به بیان دیگر نسبت به تامین حقوق فعالان سیاسی، کوتاهی شده است. این نوشتار در بخش ‏نخست به مبانی جرم سیاسی در مبانی فقه شیعه و حقوق مجرم سیاسی و فلسفه‌ و ضرورت این جرم‌انگاری توجه دارد و در ‏بخش دوم به تحلیل و ارزیابی لایحه‌ی جرم سیاسی که به تصویب شورای عالی قضایی رسیده و به مجلس هفتم تقدیم شده ‏است، می‌پردازد و در پایان، پیشنهادها و نظرات اصلاحی نهضت آزادی ایران را بیان می‌کند.‏

در ادامه این گزارش 18 صفحه ای مبانی نظری جرم سیاسی در اندیشه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و اشاره شده ‏است که این بحث در اندیشه و سنت اسلامی همواره مطرح بوده و “در دو بینش فرهنگی اهل سنت و شیعیان از زوایای ‏گوناگون مورد توجه قرار گرفته است”.‏

فصل نخست این گزارش به بررسی آرای اهل سنت اختصاص دارد که در آن اندیشه های گوناگون نظریه پردازان صاحب ‏نام مورد بحث قرار گرفته است.‏

فصل دوم گزارش نهضت آزادی به بازخوانی آرای اندیشه‌ورزان شیعه اختصاص دارد که در آن به مباحثی چون “وجوب ‏امر به معروف و نهی از منکر” و “عدالت حاکم” پرداخته شده است.‏

در ادامه این گزارش همچنین بحث محاربه از زوایان مختلف مورد بحث قرار گرفته و طی آن تاکید شده که “ملاحظه‌ ‏تعاریف ارایه شده از سوی عموم مذاهب شیعه و سنی نشان می‌دهد که مصداق آیه‌ محاربه را تنها راهزنان و قطاع‌الطریق‌ها ‏دانسته‌اند. شیخ طوسی، فقیه نامدار قرن پنجم نیز، این تلقی را تایید می‌کند.” بر این اساس نتیجه گرفته شده است که “آیه‌ی ‏محاربه هیچ ارتباطی به جرم‌انگاری براندازی ندارد و اگر چه در فرازهایی از تاریخ، بعضی از حاکمان مسلمان در صدد ‏سوء استفاده از آیه و قلع و قمع مخالفان سیاسی خود بر آمده‌اند، مفسران و علمای شیعه و سنی به وضوح میان این دو مفهوم ‏قایل به تفکیک بوده‌اند و به رغم مجازات‌های سنگینی که برای محارب فرض دانسته‌اند، آیین و ترتیبات خاصی مبنی بر ‏ملاطفت در برخورد با باغیان را مورد توجه قرار داده‌اند.“‏

فصل سوم گزارش مربوط به بررسی جرم سیاسی به جایگاه این نوع جرم در تاریخ حقوق کیفری اختصاص دارد.در گفتار ‏نخست این بخش که اختصاص به برخورد غرب با جرم سیاسی دارد، می خوانیم: “تاریخ تحولات کیفری حاکی از تعامل ‏ویژه با مجرمین سیاسی است. این تعامل تا قبل از قرن نوزدهم مبتنی بر سخت‌گیری و سرکوب مجرمین سیاسی بوده و در ‏خلال قرن نوزدهم، تفکیک میان مجرمان سیاسی و مجرمان عادی و در نظر گرفتن رژیم ارفاقی برای برخورد با مجرمان ‏سیاسی مورد تاکید قرار گرفت و در قرن بیستم، رویه‌ی کشورها بیش‌تر بر اساس ِ پیش‌گیری و برخورد غیر سرکوب‌گر با ‏این مجرمان بوده است…”‏

ادامه مبحث به دوران پیش و پس از انقلاب فرانسه می رسد که ضمن آن تصریح شده است که “مطالعه‌ی تطبیقی جرم ‏سیاسی در اروپا و بررسی حقوق سه کشور اصلی اروپایی یعنی انگلستان، آلمان و فرانسه حاکی از آن است که در خلال ‏قرن نوزدهم، جنبه‌‌ی اخلاقی جرم سیاسی مورد تردید قرار گرفته و در نتیجه برخورد با مجرمان سیاسی در قیاس با ‏مجرمان عادی، تلطیف و تعدیل شده است.” چرا که از دید حقوق‌دانان این عصر “جرم سیاسی اساسا جنبه‌ تصنعی دارد و ‏دارای جنبه‌ی ضد اخلاقی نیست و در زمان‌ها و مکان‌های مختلف تغییر می‌کند. به عبارت دیگر این اندیشمندان، جرم ‏سیاسی را فاقد عنصر سوءنیت و مبتنی بر تمایلات شخصی تلقی می‌کردند و حتی برای آن، وصف و انگیزه‌ی شرافت‌مندانه ‏و در راستای مصلحت عموم نیز قایل بودند.“‏

اما “در خلال سال‌های منتهی به جنگ جهانی دوم و پس از آن، در اثر وقوع برخی حوادث تاریخی مانند ظهور فاشیسم و ‏نازیسم و قدرت یافتن اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد جنگ سرد، برخورد با مجرم سیاسی فراز و فرودهای فراوانی داشت. ‏از یک سو ماهیت دولت‌های توتالیتر این دوره، تمایلی شدید نسبت به سخت‌گیری به این مجرمان داشت و حذف یا ‏محدودسازی رژیم ارفاقی را توصیه می‌کرد و از سوی دیگر، جنبش‌های برخاسته از اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر ( مصوب ‏‏1948 ) و حقوق ناشی از آن، مانند حق آزادی اندیشه و بیان و به طور کلی حق کرامت انسانی به گسترش حقوق ارفاقی ‏نسبت به جرایم سیاسی تمایل داشتند.“‏

‎ ‎فلسفه‌ تدوین جرم سیاسی‏‎ ‎

بر اساس گزارش تحقیقی نهضت ازادی “فلسفه‌ی تدوین جرم سیاسی در نظام‌های کیفری غرب، از یک سو به بینش انسان ‏مدارانه‌ای باز می‌گردد که پس از جنگ جهانی دوم در اروپا گسترش یافت و حتی مهم‌ترین عامل وقوع دو جنگ جهانی را ‏در امکان تبعیض و رجحان اندیشه و ایدئولوژی خاصی (سوسیال- ناسیونالیسم ) بر سایر دیدگاه‌ها می‌دید و از سوی دیگر، ‏بسط نظام‌های سیاسی دمکراتیک نیز اقتضا می‌کرد که حق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و تمایل به حضور در ‏حاکمیت، مورد پذیرش دولت‌ها قرار گیرد.” به این ترتیب است که گزارش مزبور به “جرم سیاسی و اعلامیه‌ جهانی حقوق ‏بشر” می رسد و اینکه: “اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر به تدوین و تصریح یک سری حقوق بنیادین توجه داشت که حاکمیت‌ها ‏به هیچ وجه، حق نقض آن‌ها را نمی‌یافتند”.‏

‏ با این مقدمه، بحث جرم سیاسی به دوران پیش از انقلاب مشروطه می رسد که به نوشته محققین نهضت آزادی در ایران ‏‏”جرایم به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شدند: 1- جرایم علیه پادشاه، 2- جرایم مذهبی، 3- جرایم عمومی ( نسبت به ‏اشخاص )جرایم علیه پادشاه عبارت بودند از: جرایم سیاسی، جرایم نظامی، جرایم مستخدم، سوءقصد، خیانت و نظایر آن که ‏مجازات‌های شدیدی را به دنبال داشت. در خصوص جرم خیانت به مملکت و پادشاه، مجرم را به پایتخت می‌آوردند و ‏گوش‌ها و بینی او را بریده، در معرض تماشای عموم قرار می‌دادند، سپس او را به محل ارتکاب جرم برده و اعدام ‏می‌کردند.“‏

اما در فاصله انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی “از آن‌جا که حقوق ایران تحت تاثیر قوانین کشورهای دیگر قرار گرفت، ‏نسبت به مجرمان سیاسی رفتارهای ارفاق‌آمیز پیش‌بینی شد اما در عمل، جرایم سیاسی تعریف نشد و مصادیق آن نیز ‏مشخص نشد. هر چند متمم قانون اساسی مشروطیت با صراحت گفته بود که رسیدگی به جرایم سیاسی باید در حضور هیات ‏منصفه باشد، مقنن عادی هیچ‌گاه جرم سیاسی را تعریف نکرد. در دوران حکومت پهلوی نیز که حقوق جزای مدرن در ایران ‏در قالب قانون مجازات عمومی تدوین شد، باز هم شدت عمل نسبت به مجرمان سیاسی افزوده شد. در خلال این سال‌ها، ‏اگرچه هرگز جرم سیاسی تعریف نشد، لیکن مجازات تعدادی از جرایم که از نظر مصداق می‌توان آن‌ها را در زمره‌ی ‏جرایم سیاسی تلقی کرد، تشدید شد.“‏

‎ ‎جرم سیاسی در جمهوری اسلامی‎ ‎

در این مبحث می خوانیم :انقلاب اسلامی 1357 اگر چه جنبشی مردمی بود که بر اساس آرمان‌های استقلال و آزادی بنیان ‏یافته بود و اگرچه اصل 168 قانون اساسی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب و تشکیل دولت رسمی، به صراحت ‏جرم سیاسی را به رسمیت شناخت و قانون احزاب مصوب 1360 تخلفات احزاب سیاسی را علی الاطلاق، جرم سیاسی ‏دانسته و رسیدگی به آنها را بر طبق اصل 168 قانون اساسی معین نموده است، اما متاسفانه بنا به دلایل سیاسی و چه بسا ‏بروز تنش‌های دهه‌ی شصت خورشیدی که به تشدید نحوه‌ی برخورد با فعالان سیاسی منجر شد و همچنین رقابت دو جناح ‏سیاسی در دهه‌ی هفتاد و اجتناب جریان موسوم به محافظه‌کار از پذیرش قواعد بازی سیاسی از جمله دلایلی بودند که ‏ارایه‌ی تعریفی از جرم سیاسی را به مدت حدود سی سال به تاخیر انداخت. از سوی دیگر اگرچه در این مدت، جرم سیاسی ‏تعریف نشد اما مجموعه‌ای از قوانین تصویب و به مرحله‌ی اجرا نهاده شده است که به برخی مصادیق جرم سیاسی توجه ‏دارد:‏

‏1.‏ ماده واحده‌ی لایحه قانون “رفع آثار محکومیت‌های سیاسی” مصوب 8/1/1358 شورای انقلاب در این زمینه می‌گوید: ‏‏”محکومیت کلیه‌ی کسانی که به عنوان اتهام اقدام علیه امنیت کشور و اهانت به مقام سلطنت و ضدیت با سلطنت مشروطه و ‏اتهامات سیاسی دیگر تا تاریخ 16/11/1357 به حکم قطعی محکوم شده‌اند، کان لم یکن و ملغی الاثر تلقی می‌شود و کلیه‌ی ‏آثار قبلی محکومیت مزبور، موقوف الاجرا خواهد بود.” بنابراین همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، اقدام علیه امنیت کشور، ‏اهانت به مقام سلطنت و ضدیت با نظام سیاسی ( سلطنتی ) جرم سیاسی محسوب شده است.‏

‏2.‏ لایحه‌ی قانونی احتساب سابقه‌ی خدمت محکومان سیاسی، مصوب 18/5/ 1358 شورای انقلاب‏

‏3.‏ لایحه‌ی قانونی راجع به الحاق چهار تبصره به لایحه‌ی قانونی احتساب سابقه‌ی‌ِ خدمت محکومان سیاسی، مصوب 6/9/ ‏‏1358 شورای انقلاب‏

‏4.‏ لایحه‌ی قانونی تشکیل دادگاه‌های فوق‌العاده‌ی رسیدگی به جرایم ضد انقلاب برای اشخاصی که بر ضد حکومت جمهوری ‏اسلامی ایران دست به قیام مسلحانه می‌زنند.‏

‏5.‏ قانون بازسازی نیروی انسانی وزارت‌خانه‌ها و موسسات دولتی و وابسته به دولت، مصوب 5/7/1360 مجلس شورای ‏اسلامی

در ماده‌ی 15 این قانون بدون تفکیک، جرایم سیاسی و نظامی بر اساس ارتکاب پیش و پس از انقلاب با عناوین زیر احصا ‏شده‌اند:‏

همکاری با ساواک، فعالیت در دوایر حفاظت در اجرای برنامه‌های خاص ساواک، فعالیت موثر در تحکیم رژیم گذشته و ‏حزب رستاخیز، ارتباط جاسوسی با دول بیگانه و یا سازمان جاسوسی خارجی، عضویت در تشکیلات فراماسونری و ‏سازمان‌های وابسته و مشابه آن، نمایندگی مجلس شورای ملی و سنای سابق و موسسان بعد از 15 خرداد 1342 و نیز ‏داشتن مشاغل وزارت و معاونت وزارت و سفارت و استانداری در رژیم سابق پس از خرداد 1342 تا بهمن 1357، قیام ‏علیه جمهوری اسلامی به هر نحو، همکاری با قوای بیگانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، عضویت در سازمان‌های ‏جاسوسی علیه نظام جمهوری اسلامی، فعالیت به نفع گروه‌هایی که فعالیت آن‌ها ممنوع اعلام گردیده است در محیط اداره، ‏ارتکاب اعمال مغایر با مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران از قبیل شایعه‌پراکنی، کارشکنی، کم‌کاری و همچنین اعتصابات ‏غیرقانونی و تحصن و تظاهرات، اعمال زور مسلحانه برای به دست آوردن امتیازات فردی و یا گروهی در محیط اداره، ‏اعمال فشار گروهی و یا فردی برای تحصیل مقاصد نامشروع و یا به دست آوردن امتیازات غیر قانونی، قاچاق اسلحه و ‏مهمات، افشای اسناد و اسرار نظامی، از بین بردن و یا اختفای غیر مجاز مدارک و اسناد دولتی اعم از محرمانه و غیر آن، ‏به کار بردن قلم و بیان هرگونه تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به صورتی که در قوانین جمهوری اسلامی اعلام شده ‏است.‏

‏6.‏ قانون “ تعیین تکلیف لوایح قانونی مربوط به رفع آثار محکومیت‌های سیاسی ” مصوب 24/9/1366 مجلس شورای ‏اسلامی.‏

‏7.‏ قانون “ فعالیت احزاب، جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی، ” مصوب ‏‏7/6/1360 و آیین‌نامه‌ی اجرایی آن.‏

ماده‌ی 16 این قانون، گروه‌های سیاسی را از ارتکاب اعمال زیر منع کرده است:‏

الف) ارتکاب افعالی که به نقص استقلال کشور منجر شود. ب) هر نوع ارتباط، مبادله‌ی اطلاعات، تبانی و مواضعه با ‏سفارت‌خانه‌ها، نمایندگی‌ها، ارگان‌های دولتی و احزاب کشورهای خارجی در هر سطح و به هر صورت که به آزادی، ‏استقلال، وحدت ملی و مصالح جمهوری اسلامی ایران مضر باشد. ج) دریافت هرگونه کمک مالی و تدارکاتی از بیگانگان. ‏د ) نقض آزادی‌های مشروع دیگران. هـ ) ایراد تهمت، افترا و شایعه پراکنی. و ) نقض وحدت ملی و ارتکاب اعمالی چون ‏طرح ریزی برای تجزیه کشور. ز ) تلاش برای ایجاد و تشدید اختلاف میان صفوف ملت با استفاده از زمینه‌های متنوع ‏فرهنگی و مذهبی و نژادی موجود در جامعه ایران. ح ) نقض موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی. ط ) تبلیغات ضد ‏اسلامی و پخش کتب و نشریات مضله. ی ) اختفا و نگهداری و حمل سلاح و مهمات غیر مجاز.‏

‏8.‏ قانون “ اعطای تسهیلات مربوط به آزادگان به آن دسته از افرادی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محکومیت سیاسی ‏داشته‌اند، ” مصوب 30/2/1377 مجلس شورای اسلامی.‏

از سوی دیگر در تاریخ 8/3/1380 مجلس شورای اسلامی لایحه‌ی جرم سیاسی را مورد تصویب قرار داد که مورد اشکال ‏شورای نگهبان قرار گرفت و برای رسیدگی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد که متاسفانه هرگز در دستور کار ‏این مجمع قرار نگرفت.‏

بخش دیگر گزارش نهضت آزادی به بررسی لایحه‌ پیشنهادی جرم سیاسی در دوران کنونی اختصاص دارد که در آن آمده ‏است:“سرانجام در دوران حکومت دولت نهم و مجلس هفتم شورای اسلامی در جلسه‌ی مسوولان‏‎ ‎عالی قضایی به ریاست ‏آیت الله هاشمی شاهرودی، در ادامه‌ی بررسی لایحه‌‌ی قانون مجازات‎ ‎اسلامی، ماده‌ی 4 این لایحه با موضوع “جرم ‏سیاسی” مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در‎ ‎پایان، مسوولان عالی قضایی، مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های مرتبط ‏با هر یک از این‎ ‎مصادیق را به تصویب رساندند. به گزارش روابط عمومی قوه‌ی قضاییه، براساس ماده‌ی یاد شده‎ ‎هریک از ‏اعمال زیر چنان‌چه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و‎ ‎متضمن خشونت نباشد، جرم سیاسی ‏محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به‎ ‎اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا ‏سه سال و محرومیت از حقوق‎ ‎اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد. ‏

‏1 ـ فعالیت‌های تبلیغی مؤثر علیه‎ ‎نظام.‏‎ ‎‏2ـ برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی‌های غیرقانونی.‏‎ ‎‏3 ـ نشر‏‎ ‎اکاذیب یا تشویش ‏اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه‌ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل‌های داده ( دیتا ) و ‏امکان آن. 4 ـ تشکیل یا‏‎ ‎اداره‌ی جمعیت غیرقانونی یا همکاری مؤثر در آن‌ها‎ ‎‏5 ـ تلاش برای ایجاد یا‏‎ ‎تشدید اختلاف بین مردم ‏در زمینه‌های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی.‏

تبصره یک‎ : ‎چنان‌چه جرم سیاسی همراه با یکی از جرایم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد‎ ‎محکوم خواهد شد.‏

تبصره دو : صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی‎ ‎یا اعتراض به عملکرد مسوولان کشور یا دستگاه‌های ‏اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با‎ ‎امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن، جرم محسوب نمی‌شود‎.‎

در ادامه این گزارش ضمن بررسی مبانی نظری جرم سیاسی در کشورهای مختلف از جمله انگلستان، فرانسه، المان و ‏اسپانیا، آمده است که: در سابقه‌ نظام قانون‌گذاری جمهوری اسلامی ایران نیز در چند مورد تعاریفی از جرم سیاسی ارایه ‏شده که هیچ‌یک تا کنون تصویب نهایی نشده است:‏

ماده‌ی 1 پیش‌نویس پیشنهادی لایحه‌‌ی قانونی جرایم سیاسی و نحوه‌ی رسیدگی به آن تهیه شده در معاونت حقوقی و امور ‏مجلس وزارت دادگستری مقرر می‌داشت: “جرم سیاسی عبارت است از افعال و اقدامات گروه‌های سیاسی قانونی که بدون ‏اعمال خشونت و درگیری به منظور مقابله با سیاست‌های داخلی و خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران انجام گیرد.“‏

در ماده‌ی 2 این پیش‌نویس، مصادیقی نیز برای جرم سیاسی ذکر شده‌اند که به نظر می‌رسد جنبه‌ی تمثیلی داشته و حصری ‏نبوده‌اند.‏

ماده‌ی 1 طرح جرم سیاسی که در تاریخ 8/3/1380 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و بنا بر ایراداتی از سوی ‏شورای نگهبان رد شد نیز مقرر می‌داشت: “فعل یا ترک فعل مجرمانه‌ای که با انگیزه‌های خیرخواهانه و بدون در نظر ‏گرفتن نفع شخصی و بدون اعمال خشونت و درگیری، علیه نظام سیاسی مستقر ( مشروع ) و حاکمیت دولت و مدیریت ‏عالی کشور و مصالح نظام جمهوری اسلامی و یا حقوق و آزادی‌های سیاسی و قانونی شهروندان ارتکاب یابد، جرم سیاسی ‏نامیده می‌شود.“‏

‏”فقدان مبانی کیفری براندازی نرم” از دیگر سر فصل های گزارش نهضت آزادی است که ذیل آن می خوانیم:‏

‏ براندازی نرم، براندازی قانونی و مسالمت آمیز، استحاله‌ی نظام، انقلاب‌های رنگین و نظایر آن از جمله اصطلاحاتی هستند ‏که در سالیان اخیر از سوی طیفی از حاکمیت در فرهنگ سیاسی ایران وارد شده و به دفعات مورد استفاده قرار گرفته است. ‏مقصود از براندازی نرم یا آرام که به ویژه‌ در سال‌های 1379 و 1380 به بازداشت جمع کثیری از فعالان سیاسی شورای ‏فعالان ملی مذهبی و مسوولان و اعضای نهضت آزادی ایران منجر شد و در سالیان بعدی نیز دست‌آویز برخورد با ‏جنبش‌های مدنی و اجتماعی کارگران، زنان و دانشجویان قرار گرفت، عبارت است از: “ساقط کردن نظام حکومتی با ‏استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و تاثیرگذاری بر اعتقاد و باورهای شهروندان و بی‌اعتماد کردن عقبه‌ی حکومت‌ها و در ‏نهایت، فروپاشی از درون و اضمحلال حکومت عنوان می‌شد.“33 در این خصوص لازم به یادآوری است که در انقلاب‌های ‏موسوم به رنگین، در اکراین و گرجستان، اصولا انقلابی در معنای براندازی نظام سیاسی، پدید نیامد و هدف تغییر حاکمان ‏بود نه تغییر نظام. اما از آن‌جا که حاکمان صاحب قدرت و اعضای سابق حزب کمونیست، حاضر به قبول نتایج آرای مردم ‏و واگذاری قدرت به برگزیدگان ملت نبودند و چون خود را معادل نظام می دانستند، تغییر خود را براندازی نظام تلقی کرده ‏و مبادرت به جعل عنوان ساختگی و فاقد پشتوانه‌ی حقوقی “انقلاب رنگین” کردند. اما صرف‌نظر از آنکه آیا این اوصاف با ‏عمل‌کرد فعالان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری جامعه‌ی ایران تطابق داشته است یا خیر باید به این نکته توجه داشت که ‏اولا به کارگیری اصطلاح انقلاب رنگین، نشان از اعتقاد به اصالت انقلاب سرخ دارد و این بینش علی‌الاصول باید با ‏جهان‌بینی حاکمان روحانی نظام جمهوری اسلامی ایران تعارض داشته باشد و دیگر آن‌که با توجه به اصل قانونی بودن جرم ‏و مجازات، تا زمانی که رفتار مجرمانه‌ای که توسط قانون‌گذار جرم‌انگاری شده، به صورت مادی ارتکاب نیابد ولو، ‏انگیزه‌های مجرمانه قابل احراز باشند، قابل پیگرد کیفری نیست. بنابراین “از نظر مقررات کیفری ایران با توجه به آنکه ‏طرح براندازی صرف، جرم‌انگاری نشده و بلکه طرح براندازی با تهیه‌ و تمهید سلاح و مهمات جرم دانسته شده است، ‏می‌توان گفت از نظر قانون، اشخاص و گروه‌هایی که با ارکان نظام، مرزبندی جدی دارند تا زمانی که انگیزه‌های خود را ‏در چارچوب حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی تعقیب می‌کنند، نمی‌توان با آن‌ها به ‏عنوان نیروی برانداز مقابله کرد.“‏

فصل دوم این گزارش به بررسی شکلی جرم سیاسی اختصاص دارد و اینکه “مهم‌ترین اثر تعریف جرم سیاسی، ارایه‌ی ‏حقوق ارفاقی به متهم و یا محکوم سیاسی است که در مقررات آیین دادرسی کیفری قابل طرح‌اند. این حقوق، مراحل ‏گوناگون دادرسی مانند تحقیقات مقدماتی ( دادسرا )، رسیدگی قضایی ( دادگاه ) و اجرای حکم را در بر می‌گیرد. البته در ‏قوانین رسمی جمهوری اسلامی ایران و به موجب اصل 168 قانون اساسی، تنها سه حق به طور بارز برای مجرم سیاسی ‏در نظر گرفته شده است که عبارتند از علنی بودن محاکمات، حضور هیات منصفه و صلاحیت دادگاه‌های عمومی. این ‏حقوق سه‌گانه، صرفا به دوره‌ی دادرسی اشاره دارند و حال آن که نظام‌های کیفری معتبر و دمکراتیک در سراسر جهان به ‏حقوقی فراتر از این دوره برای مجرم و یا متهم جرم سیاسی توجه دارند که به دوران تحقیقات مقدماتی و اجرای حکم ناظر ‏است.“‏

در قسمت دیگری از این گزارش تاکید شده که “برخی از نویسندگان و حقوق‌دانان بر این باورند که در مرحله‌‌ تحقیقات ‏مقدماتی، بازداشت مجرم سیاسی، علی‌الاصول ممنوع است و این مساله را یکی از امتیازات مجرمان سیاسی بر می‌‌شمارند ‏و از سوی دیگر نیز ابراز می‌دارند که در این مرحله، ضابطان قضایی حق دست‌بند زدن را به متهم سیاسی ندارند. اگرچه ‏هنوز جرم سیاسی به صراحت در قوانین ایران جرم‌انگاری نشده است، لیکن مقررات مواد 32 و 35 قانون آیین دادرسی ‏کیفری که جهات حصری صدور قرار بازداشت موقت را برمی‌شمارند، دلالت بر آن دارند که بازداشت موقت متهمان ‏سیاسی توجیه قانونی ندارد.“‏

در بخش “بازداشت‌گاه متهمان جرایم سیاسی” نیز با تاکید بر اینکه “قوانین کنونی ایران” در این موردساکتندف تاکید شده که ‏‏”لیکن ماده‌ی 25 پیش‌نویس پیشنهادی لایحه‌ی جرم سیاسی و نحوه‌ی رسیدگی آن در محاکم دادگستری که در کمیسیون حقوق ‏بشر اسلامی تدوین شده است، مقرر می‌داشت که: محل نگهداری متهمان و محکومان سیاسی از مجرمان عادی مجزا خواهد ‏بود و نگهداری آن‌ها در زندان‌های انفرادی مطلقا ممنوع است.“‏

‏”حق برخورداری از وکیل” از دیگر نکاتی است که در این گزارش بدان اشاره شده است: “با تدوین جرایم سیاسی و ‏استقلال آن از جرایم عادی و حتی جرایم علیه امنیت کشور که به جرایمی مانند جاسوسی و تروریسم اطلاق می‌شود، ‏متهمان جرایم سیاسی به نحو عام و در تمام مراحل دادرسی باید از حق داشتن وکیل برخوردار باشند.“‏

‎ ‎مرجع رسیدگی‎ ‎

به گفته نویسندگان این گزارش “یکی از مهم‌ترین امتیازات متهمان جرایم سیاسی که در قانون اساسی جمهوری اسلام نیز به ‏رسمیت شناخته شده است، صلاحیت ذاتی دادگاه‌های عمومی در رسیدگی به چنین جرایمی است. اصل 168 قانون اساسی ‏صراحت دارد که در خصوص رسیدگی به جرایم سیاسی، صلاحیت محاکم عمومی انحصاری است و دادگاه‌های اختصاصی ‏مانند دادگاه‌های نظامی، انقلاب و ویژه‌ی روحانیت به هیچ وجه، حق رسیدگی به این جرایم را ندارند. از آن‌جا که وضع ‏قوانین عادی بر خلاف مفاد قانون اساسی ممنوع است. بدیهی است که حتی با تصویب قانون نیز امکان نخواهد داشت که ‏جرایم سیاسی در دادگاه‌های اختصاصی مورد رسیدگی قرار گیرند.“‏

گفتار “ضرورت حضور هیات منصفه” با تاکید بر اینکه “در جرایم سیاسی، این دولت و حکومت است که طرف دعوا قرار ‏دارد و از این رو ضروری است که به منظور پیشگیری از تاثیرگذاری حاکمیت بر روند و نتیجه‌ دادرسی، هیات منصفه به ‏عنوان نماینده‌ افکار عمومی حضور داشته باشد و داوری نهایی بر عهده‌ هیات منصفه باشد” چنین ادامه یافته: “در واقع نهاد ‏هیات منصفه‌ به نحوی که نماینده‌‌ واقعی جامعه باشد، پیش‌شرط تضمین حقوق متهمان سیاسی محسوب می‌شود. متاسفانه ‏چندی پیش، شاهد آن بودیم که مجلس هشتم در یک اقدام پرسش‌برانگیز، قانون فعلی هیات منصفه مطبوعات مصوب ‏‏24/12/1382 را منسوخ و قانون پیشین ( مصوب 1379 ) را مجددا رسمیت داد. به موجب قانون مصوب 1379 اعضای ‏هیات منصفه به وسیله‌ هیاتی مرکب از رییس قوه قضاییه، وزیر ارشاد، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده شورای ‏سیاستگذاری ائمه‌ جمعه سراسر کشور و در مرکز هر استان، رییس سازمان تبلیغات اسلامی استان و امام جمعه‌ مرکز ‏استان یا نماینده وی انتخاب می‌شوند که هیات مذکور، تعدادی از افراد مورد اعتماد عمومی را از بین گروه‌های مختلف ‏اجتماعی، روحانیان، استادان دانشگاه، وکلای دادگستری و… به عنوان اعضای هیات منصفه انتخاب می‌کند. بدیهی است که ‏هیات منتخب مقامات فوق به هیچ وجه نشان‌گر افکار عمومی جامعه و تضمین‌کننده‌ حقوق متهم سیاسی نخواهد بود و فلسفه‌ی ‏حضور هیات منصفه را منتفی می‌سازد.“‏

‏”لزوم علنی بودن دادگاه ها” و “امتیازات دوران محکومیت” بخش دیگر گزارش تحقیقی نهضت ازادی را تشکیل می دهد ‏که پس از آن نظریات این سازمان سیاسی آمده است. در این بخش می خوانیم: با استناد به منابع تحلیلی بالا یادآور می‌شود ‏که مساله‌ی جرم سیاسی مختص به “جوامع در حال گذار” است. در این گونه جوامع، اموری را جرم می‌دانند که در یک ‏جامعه‌ی باز و دموکرات، “فعالیت سیاسی متعارف” محسوب می شود و از آن‌جا که در چنین جوامعی، حکومت‌ها، چندان ‏به مردم متکی نیستند، تحمل مخالفان قانونی برایشان مشکل‌آفرین بوده و عملا از‎ ‎قوانین درست، مفاهیم مبهم و دوپهلو را ‏تفسیر می‌کنند. در چنین جامعه‌ای، نزاع واقعی میان “اصلاح طلبان” و “تمامیت‌خواهان” است. تمامیت‌خواهان، غالبا مراکز ‏قدرت را در‎ ‎اختیار دارند و هیچ انتقادی را بر نمی‌تابند. آن‌ها هر نقد سیاسی و یا هر انتقادی به عملکرد مقامات حکومتی را‎ ‎توهین و هرگونه کوشش برای تغییر حاکمان را حتی از طریق انتخابات قانونی و رسمی، اقدام علیه امنیت ملی، براندازی، ‏فعالیت علیه نظام و…….. معنی می‌کنند. حاکمان تمامیت‌خواه، همواره مخالفان قانونی خود را مخالف امنیت ملی یا ضد ‏مصالح عمومی و در نهایت، خرابکار معرفی می‌کنند. در چنین جوامعی، فعالیت سیاسی تنها به معنای حمایت و‎ ‎تایید از ‏عملکرد حاکمیت مجاز است و هرگونه انتقاد و مخالفت، به محرومیت از حقوق‎ ‎اجتماعی و حبس و گاهی حذف فیزیکی ‏منتهی می‌شود و هر فعالیت سیاسی مخالف با سلیقه‌ی حاکمیت را توطئه قلمداد می‌کنند‎.‎نهضت آزادی ایران یادآور می‌شود ‏که با وجود آنکه مفهومی تحت عنوان جرم سیاسی، امروزه در بینش دمکراتیک و قوانین کیفری کشورهای توسعه‌یافته به ‏چشم نمی‌‌خورد، با عنایت به واقعیات تلخی که در کشور ما جریان دارد و مجرمان و حتی متهمان سیاسی بیش از مجرمان ‏عادی، از حداقل حقوق انسانی در روند تحقیقات مقدماتی، دادرسی و اجرای احکام قضایی و شرایط زندان محروم‌اند، ‏تعریف شفاف جرم سیاسی می‌تواند در راستای تحقق حقوق حداقلی فعالان سیاسی و اجتماعی موثر واقع شود، مشروط بر ‏آنکه رویکرد قانون‌گذار، بر اساس فلسفه وجودی این جرم قرار داشته باشد، در غیر این صورت تعریف جرم سیاسی نه تنها ‏مفید نخواهد بود که به ابزاری در دست تمامیت‌خواهان برای سرکوب جامعه‌ی ایران با ابزار قانون بدل خواهد شد.‏

گزارش مزبور سپس با اشاره به اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی که “صرف ایجاد اراده‌ موسسان احزاب، ‏جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی برای تاسیس نهاد مورد نظر را کافی دانسته و چنین تشکیلاتی ‏را قانونی و آزاد اعلام کرده است و یا اصل 27 قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها را بدون حمل سلاح به شرط ‏آن که مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد و قانونی دانسته است” آمده: حال آن که دستگاه قضایی در سال‌های اخیر در مواجهه و ‏سرکوب فعالان سیاسی و اجتماعی، ضرورت ثبت رسمی تشکیلات سیاسی و اجتماعی و دریافت مجوز از وزارت کشور را ‏از جمله شرایط لازم برای احراز وصف قانونی بودن یک حزب و یا گروه ذکر کرده است. اگرچه مراجع قضایی در ‏این‌گونه پرونده‌ها هرگز از استدلالات و مستندات منسجمی، ‌برخوردار نبوده‌اند و طرف دیگر ( فعالان سیاسی و اجتماعی ‏‏)، به منابع گوناگون قانونی مانند قانون اساسی و قانون احزاب و مانند آن استناد کرده‌اند، احکام گوناگونی از دستگاه قضایی ‏در این خصوص صادر شده و مناقشاتی را برانگیخته است که شایسته است در این لایحه‌ی پیشنهادی این معضل مرتفع ‏شود. نگرانی دیگری که در این لایحه قابل ملاحظه است، این که به حقوق متهم و مجرم سیاسی در مراحل گوناگون اجرای ‏دادرسی و اجرای حکم اشاره نکرده و صرفا به جرم‌انگاری بسنده کرده است. البته شاید در این خصوص پاسخ داده شود که ‏حقوق متهم و یا مجرم سیاسی در قوانین شکلی و آیین دادرسی کیفری لحاظ خواهد شد اما با توجه به آنکه هنوز اصلاح قانون ‏آیین دادرسی کیفری در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار ندارد و یکی از ایرادات شورای نگهبان با مصوبه‌‌ی مجلس ‏ششم در خصوص جرم سیاسی راجع به همین حقوق و امتیازات بود، شایبه‌ آن می‌رود که با تصویب این لایحه، فلسفه‌ جرم ‏سیاسی نادیده گرفته شود و سومین نگرانی عمیقی که وجود دارد، مصوبه‌ اخیر مجلس هشتم در نسخ اصلاحیه‌‌ قانون تشکیل ‏هیات منصفه و بازگشت به وضعیت قبلی مبنی بر انتخاب اعضای این هیات توسط مقامات دولتی است. در این صورت ‏هیات منصفه بیان‌گر افکار عمومی محسوب نشده و بنابراین تلقی چنین هیاتی از فعالیت‌های سیاسی آحاد جامعه بر اساس ‏منافع حاکمیت شکل خواهد گرفت و این اساسی‌ترین خطر برای تضییق هرچه بیش‌تر حقوق و آزادی‌های سیاسی مندرج در ‏فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.‏

در پایان این گزارش هم نهضت ازادی ایران هشدار داده است که: “چنان‌چه نمایندگان مجلس هشتم در بررسی و تصویب ‏این لایحه، بایسته‌های قضایی، تاریخچه‌ تدوین و فلسفه‌‌‌‌ کیفری جرم سیاسی را نادیده بگیرند و توجه نکنند که هدف اصولی از ‏تبیین این مفهوم در حقوق کیفری، حمایت از حقوق فرد و یا افرادی است که با انگیزه‌ شرافتمندانه و عاری از تمایلات ‏شخصی به مقابله با حکومت‌ها می‌پردازند و مجرمانه‌ تلقی شدن فعالیت‌های سیاسی و یا اجتماعی چنین افرادی در تعارض با ‏گستره‌ عام حقوق و آزادی‌های اساسی ملت قرار دارد. علاوه بر آنکه موجب خواهد شد تا کارنامه‌ سیاهی از این مجلس بر ‏جای بماند، منجر به تحکیم پایه‌ها‌ی استبداد و استحاله‌‌نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و آرمان‌های انقلاب اسلامی و ‏مطالبات تاریخی این ملت را در معرض مخاطره‌ جدی قرار خواهد داد.” ‏