ضرورت شناخت کمپین یک میلیون امضا

حمیده نظامی
حمیده نظامی

در پاسخ به مقاله “جنبش زنان و چالش های پیش رو” منتشر شده در روزآنلاین به قلم علی افشاری

کمپین یک میلیون امضا به عنوان ثمره ای از جنبش زنان ایران، در طی چهار سال فعالیت خود فراز و نشیب بسیاری را طی کرده است. کمپین به عنوان یک حرکت جدید در ایران قطعا خالی از ایراد و نواقص نیست و فعالان آن همیشه از نقدهای به جا با منشا مطالعاتی دقیق در مورد این حرکت استقبال کرده اند.به ویژه آنکه کمپین  همواره با نقد و چالش درونی روبرو ست و پذیرای نقد بیرونی که ناشی از شناخت جامع و کامل از آن است.

شاید بدون اغراق بتوان گفت  این حرکت تنها تجربه ایست در میان جنبشهای اجتماعی در ایران که در یک نقد درونی مداوم به اصلاح خود میپردازد. طبیعتا کنشگران کمپین آینه ای هستند از جامعه ایران با تمام نقاط قوت و ضعف که راه درازی را پیش روی خود تصور میکنند و در عین حال این کمپین حرکتیست نوپا و در ابتدای راه که به زمان زیادی نیازدارد تا تاثیر کیفی و کمی آنرا در جامعه به درستی قضاوت کرد. این حرکت بارها مورد نقد سلبی و ایجابی اصلاح طلبان قرار گرفته اما با یک برآورد کلی از مجموعه این نقدها میتوان گفت کمپین هنوز نزد اصلاح طلبان به درستی شناخته شده نیست.

مطلب آقای علی افشاری در سایت روز، بهانه ای شد برای مقاله ای از زهره اسدپور و این سطور تکمله ای است بر مقاله این فعال کمپین و به نکاتی اشاره میکند که ناشی از دریافت نادرست و ناقص نگارنده اصلاح طلب از کمپین یک میلیون امضا است.

در نظر آقای افشاری اوج فعالیت و تحرک جنبش زنان سالهای1386-1384 است. این سالها بخشی از دوره زمانی ای بود که فعالیت خیابانی جنبش زنان و فضای رسانه ای حول آن به دلیل تازگی حرکت و اهمیت محوری آن در اوج خود قرارداشت. اما با افزایش فشارهای امنیتی بر فعالان جنبش زنان و بالاخص کمپین یک میلیون امضا، فعالیتها بدون فضای رسانه ای ادامه یافت. این بدان معنا نیست که در این دوره جنبش زنان و کمپین عاری از فراز و نشیب و در یک مسیری خطی به حرکت خود ادامه داده بلکه در دوره های مختلف و بنا بر شرایط و مشکلات پیش رو این حرکت بارها تغییردرونی را تجربه کرده است.

پیش فرض نویسنده روزآنلاین از کمپین و فعالیتهایش کمی دور از واقعیت است. اگر نویسنده، وبسایت های کمپین و فعالان اش را مطالعه و پیگیری مستمر میکرد چنین برداشت نادرستی از کمپین ایجاد نمیشد.

بر اساس اسناد کمپین، رسما مدت زمانی برای رسیدن به اهداف کمپین [(نه هدف) تعیین نشده است. شاید برخی فعالان به اظهار نظر در باب مدت زمان کمپین پرداخته باشند اما این به معنای موضع اصلی کمپین نیست. کمپین تا زمانی رسیدن به مطالباتش به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

آقای افشاری در مقاله خود معتقد است مهم ترین اصل در کمپین، جمع آوری امضا است ولی از یک جایی به بعد گرفتن امضا در کمپین یک میلیون امضا به حاشیه رانده شد و تبدیل به یک مسئله فرعی گشت و مسئله اصلی، مصاحبه با این عنوان، تبلیغات، ایده پردازی، اداره سایت کمپین و در نهایت حضور در مجامع بین المللی شد. اگر نویسنده به اسناد کمپین مراجعه کند در ذیل اهداف کمپین آمده است:

جمع‎آوری یک میلیون امضاء، تنها یکی از اهداف محوری این کمپین است زیرا این کمپین اهداف دیگری را نیز مدنظر دارد؛ یعنی پیشبرد این طرح با اهداف چندجانبه صورت می‎گیرد:

1-این حرکت، مبنایی است برای مشارکت جمعی بخش‎های وسیعی از شهروندان، در جهت تغییرات مثبت اجتماعی و رسیدن به هدفی معین و مشروع یعنی رفع تبعیض‎های قانونی علیه زنان

2-یکی از هدف‎های مهم این حرکت جمعی، آشنایی و گفت و گوی رو در رو با گروه‎های مختلف زنان و به طور کلی شهروندان در سطح گسترده است. ارتباط مستقیم مدافعان حقوق برابر با هموطنان، خود باعث آگاهی یافتن از نیازها و لمس مشکلات آنها در زندگی روزمره بخصوص در زمینه‎ی مسائل حقوقی خواهد شد و متقابلا باعث افزایش آگاهی و حساسیت نسبت به نابرابری‎های حقوقی در میان زنان و مردان می‎گردد.

3-از سویی این تلاش و عمل جمعی به زنان و مردان حق‎طلب و عدالت‎خواه تجربه‎های بسیاری می‎آموزد و ارتباط بیشتر آنان را با گروه‎های مختلف در بطن جامعه‎ گسترش می‎دهد. از تبعات مثبت این ارتباط در صورت تداوم، ایجاد زمینه برای شنیده شدن صدای زنان خاموشی خواهد بود، که زندگی آنها تحت تاثیر این قوانین و تبعیضات آن دستخوش مشکلات فراوان شده.

4-اساس این کمپین، اعتقاد به افزایش آگاهی از طریق ایجاد گفتگو میان شهروندان و آموختن فعالیت‎های جمعی و دموکراتیک یعنی ایجاد اصلاحات از پایین و از درون جامعه‎ی مدنی است.بنابراین، پایه‎ی این عمل جمعی، اعتقاد به ضرورت تقویت حوزه‎ عمومی و اعتقاد به توانمندسازی زنان است و باور به اینکه تنها تغییراتی ماندگار و ریشه‎ای هستند که از بطن جامعه می‎جوشند و نتیجه‎ی آشنایی مستقیم با دردها و لمس مشکلات، است.و نیز آگاهی از این امر که مشکلات حقوقی، مشکل فردی و خصوصی نیست و شمار زیادی از زنان با تبعات تلخ آن دست و پنجه نرم می کنند.

5- یکی دیگر از اهداف این کمپین آن است که تلاش‎گران آن، در عمل و تماس مستقیم با شهروندان جامعه‎ی خود، متوجه شوند که بدون تحمل سختی، بدون پرداخت هزینه و البته اتحاد و همدلی، هیچ بی‎عدالتی و تبعیضی قابل تغییر نیست. همدلی و همکاری صمیمانه‎ی مدافعان حقوق برابر و انسانی در راستای پیشبرد این پروژه‎ی عدالت‎خواهانه، بی‎تردید روحیه مشارکت در سرنوشت کشور را در میان خود کوشندگان و متقابلا در میان شهروندان ایجاد خواهد کرد. تاریخ مبارزات دموکراتیک زنان در دیگر کشورها، بخصوص کشورهایی با نوع حکومت و آداب و رسوم نزدیک تر به ما ایرانیان نیز چیزی جز این به ما نمی‎آموزد. این مبارزه راهی دشوار و طولانی است و مسیر اصلی آن نه از مجاری و معادلات قدرت، مردان و زنان قدرتمند و…..، بلکه بسیار ساده از طریق آگاهی و حساسیت تک تک زنان و شهروندان عادی نسبت به حقوق خودشان و درک موقعیت و جایگاه‎شان در جامعه می‎گذرد.

تمامی این اهداف با گفتگوی چهره به چهره با مردم کوچه و خیابان در حال تحقق است.

این اهداف در کنار هم مجموعه شرایطی را ایجاد میکند که جمع آوری امضا به نحوی ساختار حرکت و هدف اصلی، آگاه سازی و عمومی کردن مطالبات کمپین به عنوان بخشی از مطالبات جنبش زنان است.

در نشست داخلی فعالان کمپین درسومین سال حیات خود که به نقد و بررسی کمپین و بازنگری آن پرداخته شد، دو دیدگاه نسبت به جمع آوری امضا در کمپین مطرح شد. دیدگاهی معتقد بود هدف اصلی جمع آوری امضا و به تعداد رساندن آن است و دیدگاه دیگری که بیشتر با موافقت و همراهی مواجه شد، هدف اصلی را آگاه سازی، عمومی کردن مطالبات، توانمدسازی فعالان کمپین و در نتیجه دیگر زنان جامعه و.. مورد تاکید قرار داد. کمپین به عنوان حرکتی مدنی ورزه ای دائمی ای است برای فعالان زن و مرد آن که نگاه جنسیتی موجود در جامعه را به طور مستمر نقد و رویکردی غیرتبعیض امیز را در خود و محیط پیرامونشان نهادینه و در نتیجه با این بستر سازی مطالبات خود را عمومی میکنند تا رسیدن به خواسته هایشان محقق شود.

ادعای تاثیر کمپین در دیگر حرکتهای مدنی و حتی سیاسی گزافه گویی و اغراق نیست. کنش اجتماعی در یک فرایند مداوم، واکنش افراد جامعه را در پی خواهد داشت و کمپین با شبکه ای گسترده از کنشگران در شهرهای مختلف ایران، تاثیر قابل توجهی در جامعه داشته است. تجربه های متنوع و متعدد برگزاری کارگاه های آموزشی، برگزاری تئاترهای خیابانی، مطالعه کتب، نقد و بررسی فیلمهای روز با رویکرد نفی تبعیض و در جهت عمومی کردن مطالبات برابری خواهی و … بخشی از فعالیتهایست که با توجه به اهداف کمپین شکل میگیرد.

آقای افشاری معتقد است تا زمانی که تعداد امضا ها مشخص نشود نمی توان در خصوص میزان موفقیت این کمپین که جدید ترین و بروز ترین جلوه تلاش های چهره به چهره در مبارزات سیاسی و اجتماعی ایران است، داوری کرد.

با توجه به اسناد کمپین، میزان موفقیت کمپین نه به تعداد امضا ها بلکه به کیفیت راهیست که در این 4 سال فعالیت خود در پیش گرفته است و برای ارزیابی آن باید مجموعه فعالیتهای کمپین را در نظر گرفت.

همچنین با توجه به فشارهای امنیتی ای که به کمپین تحمیل شد، این حرکت بدون هیاهوی رسانه ای به فعالیت خود ادامه میدهد و قطعا این فشارها در تعداد جمع آوری امضاها تاثیر گذار بوده است. مشابه حرکت کمپین پیش از این در مراکش با 10 سال فعالیت علرغم حمایت حکومت جای تامل بسیار دارد و انتظار جمع اوری 1 میلیون امضا یا عددی نزدیک به آن در چهار سال فعالیت و تحت فشار امنیتی، انتظاری دور از واقع است.

تجربه کارگروه جمع اوری امضا در کمپین و جمع آوری امضا به صورت فردی یا در گروه های کوچک، شاهدی است بر نقد مدعای دیگری از آقای افشاری. کنشگران کمپین جمع اوری امضا و گفتگوی چهره به چهره را با اقشار مختلف مردم از زن و مرد، پیر و جوان، و در مکانهای مختلف؛ میدان شوش و خزانه تا بازارهای تجریش و اسلامشهر و رباط کریم و شهرهای دیگر چون رشت و اصفهان و امل و…  پایین شهر، بالای شهر، حومه ها و… تجربه میکنند.

نگارنده بدون آوردن دلیل یا دلایلی کمپین را به تشکل و سازمان تشبیه میکند درحالیکه در چهار سال فعالیت مداوم یکی از دغدغه های جدی در بین فعالان کمپین، حفظ آن به صورت آنچیزی است که از ابتدا بر آن توافق شد.

میتوان گفت کمپین اولین حرکتی است که تجربه نفی رهبری را در ایران پیش میبرد. این بدان معنا نیست که در فراز و نشیب خود در یک حرکت افقی دائمی قرار داشته است بلکه بارها حرکت عمودی در روند فعالیت کمپین تجربه شد اما نقد و آسیب  شناسی مستمر، حرکت را به سوی شبکه ای بی رهبر هدایت میکند. کمپین سازمان نیست که رهبر و هیات مدیره و… داشته باشد. قطعا طیف گسترده فعالان کمپین با تجربیات و دانش متفاوت در مقام قوت و ضعف قرار میگیرند اما این به معنای رهبر بودن و حق وتو داشتن نبوده و هر زمان که چنین رویکردی غالب شده در یک نقد درونی این وضعیت به نفع حرکتی افقی تغییر شکل یافته است.