گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با روح اله جعفری

حذف دستورات صحنه

 

ماتئی ویسنی یک،  نویسنده ای است که با زبان خاص خود دست به تجربیاتی می زند که گاه فاصله آن با فرهنگ ایرانی ما بسیار زیاد است، آیا این چالش ها و تفاوت ها باعث شد تا به “اسب های پشت پنجره” نگاهی متغیر همراه با دراماتورژی داشته باشید؟

زبان نمایشنامه های ویسنی یک در یک نگاه کلی جهانشمول ومردم پسند است. خواندن نمایشنامه های ایشان به خودی خود لذت بخش است وبه همراه خود ایده های اساسی و بکری را به خواننده می دهد. اما با دقت به جزییات متوجه اشاره شما می شویم. اینکه به راستی گنجاندن مفاهیم ارائه شده در متن توسط نویسنده سازگاری ومناسبت خاصی با فرهنگ ورسوم ایرانی ندارد. به همین دلیل است که باید برخی از قسمت های نمایش را بزرگ نمایی ویا  برخی از جاها را به کل حذف نمود.

 

دلیل انتخاب این نمایشنمامه، با تمام تفاوتهای موجود چه بود؟

زبان نمایش شاعرانه وسحرانگیز است. نگاه نویسنده به مقوله جنگ وپیامدهای پان برای زن همواره به صورت مشترک برای من هم وجود دارد. ضمن اینکه نمایشنامه دارای اساس و پی رنگی استواراست که هرکارگردانی رابرای اجرا ترغیب می کند.

 

ساختار اپیزودیک نمایشنامه تا چه اندازه ای برروی کشف نشانه های موجود درصحنه به شما یاری می رساند؟

دستورصحنه درتمرینات این متن برای بازی بازیگران وطراحان حذف شد وهمه تلاشمان را کردیم که هرآنچه درصحنه می بینید برآورد نهایی گروه اجرایی باشد. اما فراموش نکردیم که دردیالوگ ها وفضاسازی های نویسنده راهکارهای متعددی وجود دارد که به همه پیشنهادات حساسی می دهد. ساختار پازل گونه نمایشنامه بهترین نوع روایت این متن به زعم من است. چرا که مخاطب با چیدمان داده های متن وکارگردان می تواند به کشفی نایل بیاید که درنهایت جذاب وشگفتی آور است.

 

 

حضورشخصیت “پیک” درهمه اپیزودهای نمایش پیشنهاد نویسنده است یا کارگردان؟

این امر به شکلی کاملا تصادفی یک امر دوطرفه بود. یعنی در برخی از اپیزودها نویسنده دردستورخود امربرحضوردارد اما دربرخی اپیزودهای دیگراصرار من به عنوان کارگردان است.

 

به نظرمی آید این حضور مداوم دربرخی اپیزودهایی که شما به عمد خواسته اید که باشد باعث چیدمان درستی نشده است.

مثلا درکدام اپیزود؟

 

به طورمثال درصحنه سوم که زن وشوهرباهم به جدل می پردازند حضور “پیک” قابل هضم نیست وبه عنوان موجودی است برای جبران نقص های میزانسن کارگردان.

منظورمن اصلا رسیدن به این نوع نگاه شما نیست. “پیک” دراین نمایش متصل کننده زنجیره ای  است که پیام آور اتفاقات وحوادث پس از حملات است.

 

اما خود مساله “جنگ”به خودی خود در همه اپیزودها می تواند نقطه اتصال باشد. چه لزومی برای اضافه نمودن یک عنصرعینی برای انتقال مفهوم آن هم به شکل جبرگونه وجوددارد؟

درمورد پیک این نگاه شماست وبه نظرمن کارکردهای او در صحنه بیش از آنچه شما مشاهده نمودید،است.

 

طراحی صحنه نمایش دریک فضای کاربردی به سر می برد بدون اینکه کوچکترین مفهومی از زیبایی شناسی درآن وجود داشته باشد. آیا درپس این اتفاق مفاهیم خاصی وجوددارد؟

بله. جنگ به خودی خود اتفاق زیبایی نیست. این به عنوان راس تعاریف ما از مفهوم نمایش در طراحی بابک کچه چیان ارائه شده است.

 

بنابراین شما یکی از اصلی ترین عناصرموجوددراجرا راقربانی ترکیب مفهومی اثرکردید؟

بله. درعوض استفاده خلاقانه طراح صحنه از نشانه های موجود درمتن بسیار تاثیرگذار است.

 

قراربراین بود که پیش از این شما یک نمایشنامه دیگراز مارشا نورمن را با همکاری زنده یاد شکیبایی وآقای محمدعلی کشاورز به صحنه بیاورید. پرونده آن اجرا به کجا رسید؟

با تمام علاقه ای که به متن مسافری از تاریکی داشتم وهماهنگی وتوافقاتی که با مرحوم شکیبایی واستادم کشاورز داشتیم پروژه متوقف شد وبه اجرا نرسید. به همین دلیل این متن را برگزیدیم وبرای اجراآماده کردیم.

 

برای اجرای این نمایش چه مدتی تمرین کردید؟

نزدیک به یک ماه ونیم با این اثر در مرحله تمرین دست وپنجه نرم کردیم. البته در این میان تمرینات کاربه بهانه های مختلف هم قطع می شد.

 

با توجه به مقدار تمرینات ازاجرای نمایش راضی هستید؟

هنوز دربرخی نقاط نمایش ناهماهنگی وجوددارد اما درمجموع می تواند راضی کننده باشد.