نقش مشروطه در تاریخ نشر

سام محمودی سرابی
سام محمودی سرابی

» مصاحبه

 

پای حرف های سیدفرید قاسمی

 

سیدفرید قاسمی را تاریخ زنده مطبوعات ایران می‌شناسند و به‌جرات می‌توان گفت که کارهای ماندگار او در عرصه تاریخ‌نگاری مطبوعات ایران ستودنی‌است. طبعا این موضوع چیزی به یافته‌های پیشین ما درباره او نمی‌افزاید اما با این‌حال بدنیست بدانیم که وسعت دانش او در تاریخ خاص مطبوعات نیست بلکه حوزه نشر را نیز دربرمی‌گیرد. نمونه بارز این مدعا مجموعه پنج جلدی «تاریخ چاپ و نشر کتاب فارسی؛ از برآمدن تا انقلاب» است که چندماهی بیشتر از انتشار آن نمی‌گذرد. او هم‌اکنون علاوه بر کارهای تحقیقی‌ای که حاصل تلاش‌های شبانه‌روزی او به‌شمار می‌آیند ریاست مرکز کتاب‌پژوهی ایران را نیز برعهده دارد. درباره تاریخ نشر در عصر مشروطه شاید سیدفرید قاسمی جزو معدود چهره‌های مبرزی باشد که می‌توان با خیال آسوده به حرف‌ها و اطلاعات دست‌اول‌اش اطمینان کرد.

آقای قاسمی! چگونه می‌توان شمایی کلی از وضعیت نشر و کتاب در عصر مشروطه ارائه کرد؟ آیا یک تقسیم‌بندی تاریخی مشخصی دراین‌باره وجود دارد؟

براساس اسناد ارائه شده در کتاب اولین چاپخانه در ایران؛ نوشته‌ی لئون میناسیان چاپ و نشر کتاب پیش از مشروطه را باید به دو دوره تقسیم کرد؛ نخست دروه‌ای که از سال ۱۰۴۸ قمری با چاپ کتاب زبور داود(ساغموس) در کلیسای وانک جلفای اصفهان آغاز می‌شود که اصل آن در آکسفورد و کپی آن در موزه وانک جلفای اصفهان نگهداری می‌شود. اما دوره دوم که از سال ۱۲۳۳قمری شروع و تا سال ۱۳۲۴ قمری به طول می‌انجامد.

شأن نزول این مبدأ چیست؟

انتشار رساله‌های فتح نامه و جهادیه در۱۲۳۳ قمری در تبریز.

شما تاریخ‌نگار مطبوعات نیز هستید. بدنیست نقبی هم بزنیم به این حوزه بنابراین بفرمایید اخبار کتاب از چه تاریخی در مطبوعات ایران چاپ شد؟

اولین خبر در نخستین شماره اولین نشریه ایران چاپ شده؛ خبر آتش‌سوزی کتابخانه‌ای در ایتالیا و پرداخت دویست تومان حق ترجمه کتاب به میرزا سید علی شیرازی.

با این حساب باید نقد کتاب نیز رواج می‌داشت؟

بله، نقد به معنای سنجشگری آثار، پیشینه دیرینه‌ای در فرهنگ ایران زمین دارد و چاپ نقد در مطبوعات در دهه‌های نخست نشر کتاب آغاز شد. البته باید گفت که نقد ادیبانه با نگاه سیاستمدارانه سبب شد که نقد در مطبوعات ایران با تخریب متولد شود و اولین نقدها فرصت چاپ در نشریات را پیدا نکنند. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که باوجود گذشت ۱۵۳ سال، هنوز متن کامل اولین نقد نقد چاپ نشده و دست نوشته‌ی نویسنده در کتابخانه علیقلی اعتضادالسلطنه در مجموعه سپهسالار نگاهداری می‌شود.

آیا می‌توان به فهرست کاملی از کتاب‌های چاپ شده در ایران قبل از مشروطه دست یافت؟

این فهرست موجود است اما چون هرازچندگاهی از مجموعه‌های خصوصی یا کتابخانه‌های دور‌افتاده کتاب‌هایی پیدا می‌شود که در این فهارس به‌آنها اشاره‌ای نشده، نمی‌توان گفت فهرست‌ها کامل هستند. از سوی دیگر چون نخستین فهرست کتاب‌های موجود در بازار در ۱۲۶۷ قمری در روزنامه وقایع اتفاقیه به چاپ رسیده، در این فهرست با عناوینی مواجه می‌شویم که حتی نسخه‌ای از آن‌ها در کتابخانه‌های فعلی ایران وجود ندارد. در سال ۱۲۸۲ قمری یا به سخن دیگر پیش از صدور فرمان موسوم به مشروطیت، در تهران که بعد از اصفهان و تبریز سومین شهر از حیث تاریخ چاپ و نشر کتاب در ایران است فهرستی به ضمیمه کتاب گنجینه اثر میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله منتشر شده که نشان می‌دهد از۱۲۹۳ تا۱۲۸۹ بیش از۳۳۸ عنوان کتاب در تهران انتشار یافته است.

در چه زمینه‌های موضوعی؟

فهرست‌نویس این کتاب‌ها را در ۲۵ رده موضوعی تقسیم و فهرست کرده است. جالب اینکه بخش عمده‌ای از کتاب‌ها در ۴۳ سال نخست نشر در تهران برای کودک و نوجوان منتشر شده. البته در آن دوره به آنچه امروز ما ادبیات کودکان و نوجوانان میگوییم، «بچه‌خوانی» می‌گفته‌اند.

پراکندگی کتابفروشی‌های تهران قبل از مشروطه به چه شکل بود؟

کتابفروشی‌ها ابتدا پراکنده بودند یعنی مثل حالا که مثلا راسته کتاب‌فروش‌های کریم‌خان وجود دارد یا راسته کتابفروشی‌های خیابان انقلاب، صنف کتاب‌فروشی متمرکز نبود؛ از سوی دیگر بعضی صاحب مکان مشخصی بودند و بعضی سیار؛ تا اینکه در دوره ناصرالدین شاه دستور داده شد صنوف در عین اینکه متمرکز می‌شوند در کار همدیگر نیز دخالت نکنند. مثلأ اعلام شد کتابفروش‌ها اجازه مداخله در کار صحافان را ندارند. درنهایت کاروانسرای حاجب‌الدوله و سرای امین‌الملک شد بازار کتاب و کتاب‌فروشان را در این دو مکان متمرکز کردند. عنوان «تیمچه کتابفروشی‌ها» برای نخستین بار به آن محدوده اطلاق شد.

بعدها چطور؟ کتاب‌فروشان در عهد مشروطه نیز در همان مکان بودند یا باز به سیاق گذشته پراکنده شدند؟

در آن سالها البته گروهی در همان مکان ماندند اما کم کم از بازار به سمت خیابان ناصریه یا ناصرخسرو امروزی حرکت کردند.

آیا می‌توان از چند کتابفروشی شاخص در این دوره اسم برد؟

در زمان مشروطیت کتابفروشان خیابان ناصر خسرو به ویژه کتابفروشی شرافت رونق پیدا کرد. وجود کتابفروشی‌های تربیت، شمس‌العماره، معارف، معینیه و هدایت در خیابان ناصریه سبب شده بود که این خیابان پاتوق افراد اهل مطالعه شود. از بین این کتابفروشی‌ها نیز کتاب فروشی شرافت به مدیریت آقا سید حسین شرافت طهرانی مشتری‌های بیشتری داشت.

این سخن درست است که می‌گویند نشر ایران تا قبل از مشروطیت دولتی بود؟

نمی‌توان حکم کلی داد چون بخشی از نشر دولتی بود. ابتدا و سپس دارالطباعه و به دنبال آن وزارت انطباعات تا سال ۱۳۲۵ق اقتدار داشت. وزارت انطباعات البته پس از مشروطیت در حد دو اداره در وزارت معارف تنزل پیدا کرد. در آنجا بسیاری از برجسته ترین محققان و نویسندگان دوره ناصری و مظفری مشغول به کار بودند. مجلس تصحیح کتب داشتند. وظیفه مجلس تصحیح کتب، بررسی علمی کتاب‌ها بود. اولین شیوه‌نامه نگارش 20 سال قبل از مشروطیت منتشر شد. این تلاش‌های دولتی به موازات کوشش‌های غیردولتی صورت می‌گرفت. افراد و تشکل‌ها کارهای خود را در زمینه چاپ و نشر کتاب دنبال می‌کردند. مثلأ حاج عبد‌المحمد نامی در دروازه دولاب در دوره ناصری ناشر کتابفروش بود و فهرست کتابهایش نشان می‌دهد  که ناشری حرفه‌ای در دوران خودش بوده یا شرکت طبع کتب که در دوره مظفر‌الدین شاه و هفت سال قبل از مشروطیت در تهران تأسیس شد، اولین شرکت سهامی چاپ و نشر کتاب در ایران است. تاسیس کتابخانه ملی و کتابخانه‌هایی در سایر شهرها برای استفاده عموم به حدود یک دهه پیش از فرمان مشروطه بازمی‌گردد.

این تلاش‌ها که اشاره شد منحصر به تهران بوده یا در شهرستان‌ها هم کارهایی صورت می‌گرفت‌؟

در بسیاری از شهرها هم در زمینه چاپ و نشر کتاب کوشش‌های ارزنده‌ای صورت گرفته. مثلأ در تبریز کتابفروشی تربیت حدود هشت سال پیش از مشروطیت تاسیس شد. این کتابفروشی مرکز واردات کتاب از خارج کشور بود. نکته جالب انتشار فهرست سالانه کتاب‌ها از 1316 تا 1326 قمری به وسیله این کتابفروشی است.

مشروطیت چه دستاوردی برای کتابفروشی و نشر داشت؟

در دوره اول مجلس تقریبأ انتخابات صنفی بود و نمایندگان صنوف به مجلس رفتند و از طرف صنف چاپخانه‌دار، مذهب صحاف، کاغذ فروش و کتابفروش نیز میرزا محمود کتابفروش به مجلس رفت. در مجلس اول، قانون مطبوعات به تصویب رسید که هشت ماده از این قانون به کتابفروشی، طبع کتب و دست‌فروش‌ها اختصاص داشت.

با فرمان مشروطه بازار چاپ و نشر کتاب رونق گرفت؟

خیر، روزنامه‌خوانی در مشروطه اول سبب رکود کتابخوانی شد. چاپخانه‌ها هم به چاپ روزنامه رغبت بیشتری نشان می‌دادند. در سال‌های نخست، بیشتر وقت چاپخانه‌ها صرف چاپ روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها می‌شد. گاهی نیز کتابچه قوانین چاپ می‌کردند.

فعالیت‎‌هایی که پیش از مشروطه در زمینه چاپ و نشر در بخش دولتی رواج داشت، پس از مشروطه استمرار پیدا کرد؟

خیر، ادامه پیدا نکرد. وزارت انطباعات منحل شد. به‌طور طبیعی فعالیت‌های زیرمجموعه‌های آن وزارت منحله هم عدلیه و سایر وزارتخانه‌ها نیز به حال تعدیل درآمد و بسیاری از تلاش‌ها متوقف شد. کارکنان باتجربه آن وزارت منحله هم جذب عدلیه و سایر وزارتخانه‌ها شدند و یا خانه‌نشینی اختیار کردند.

این وضع تا کی ادامه داشت؟

در مشروطه اول تقریبا چاپ کتاب دچار رکود نسبی شد. بعد هم که ماجرای توپ‌پرانی بهارستان پیش‌آمد و کودتا تا سقوط محمدعلی شاه هم رونق آنچنانی و کار برجسته‌ای نمی‌بینیم اما از زمانی که پاره‌ای از مورخان آن‌را به عنوان سرآغاز مشروطه دوم می‌شناسند رفته رفته وضعیت به‌طرف عادی شدن پیش رفت و بازار کتاب به مرور بهتر شد. مثالی برای شما می‌زنم؛ در سال 1297 خورشیدی یعنی 88سال پیش که 42 عنوان نشریه در کشور منتشر می‌شد درمجموع 44 عنوان کتاب به‌وسیله 15 ناشر در ایران منتشر شد. در آن سال در کل کشور 38 چاپخانه و 54 کتابفروشی وجود داشت. سال‌های بعد هم وضع به این منوال بود. از 1301 تا 1320 به‌طور متوسط سالانه 50 عنوان کتاب در ایران انتشار یافته. آمار دوره‌های بعد هم که منتشر شده و نیاز به تکرار مکررات نیست.