این روز ها دولت روحانی در حال تجربه کردن سرسختی چالش های برآمده از تقابل نهاد ولایت فقیه و واقعیت های عرصه سیاسی است. در دوره پیشا برجام به دلیل نیاز به دولت به جز هیاهو های تعدیل کننده دلواپس ها مانع جدی از سوی نظام پیش روی دولت نبود. همچنین افکار عمومی نیز توقعاتش را موکول به تحقق برجام کرده بود.
اینک آن دوره به پایان رسیده و هنگام عمل کردن دولت به وعده ها فرارسیده است. اما رصد کردن اوضاع نشان می دهد کلید بنفش معجزه گر ادعایی کفگیرش به ته دیگ خورده و دچار کندی فزاینده شده است.
در این شرایط عده ای از مدافعان برنامه اعتدال و حامیان اصلاح طلبی پارلمانتاریستی باز به حربه نخ نمای آرامش و کاهش مطالبات متوسل شده اند. آنها در صورتبندی غلط تقاضا برای تحقق مطالبات و اجرای وعده ها را برنامه جناح مقابل توصیف می کنند و حل مشکلات کشور را زمان بر می دانند که ممکن است که به دور اول ریاست جمهوری روحانی دست ندهد! از سوی دیگر شدت گرفتن حملات سپاه، ائمه جمعه و رهبری را نیز برنامه افراطی ها برای تند کردن فضا بشمار آورده و با تجویز انفعال در عرصه عمومی و کنار گذاشتن مقاومت، به بسنده کردن پیروزی در انتخابات مجلس توصیه می کنند. در همین راستا رفسنجانی با کشیدن ترمز، تنش با اقتدار گرایان را برای کشور چون سم دانسته و اسحاق جهانگیری معاون اول نیز همراه با جمعی دیگر از مسئولان دولتی در دیدار با رهبری اطمینان خاطر داده که “دولت، اقتصاد مقاومتی را نسخهی شفابخش مشکلات اقتصادی کشور میداند”. خامنهای نیز استقبال کرده و گفته: “با توجه به اشتغالات فراوان و گسترده رئیس جمهور محترم، معاون اول رئیس جمهور که دارای جایگاه ممتازی است میتواند نقش ویژهای برای فرماندهی قرارگاه اقتصاد مقاومتی ایفا کند”.
اما این استدلال ها از جنس توجیه است و بیشتر از آنکه به معنا و صفت اصلاح طلبی را دنبال کند، در پی حفظ کرسی های قدرت در پوشش اسم اصلاح طلبی است.
مشکلات کشور در پایان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و حجم وسیع معضلات آشکار بود. تجربه دوران اصلاحات نیز نشان می داد اقتدار گرایان اهل کوتاه آمدن در برابر رای مردم نیستند. پس با این شرایط مدافعان فوق باید مسئولانه توضیح بدهند چرا روحانی آن وعده ها را داد؟ حامیان تحول خواهی محافظه کار در برابر رویکرد های جامعه محور و خواستار تغییرات بنیادی مانور می دادند که برنامه سیاسی آنها امکان پذیر نبوده و یا زمان طولانی را می طلبد. اما اکنون با فراموش کردن وعده حل مشکلات در کوتاه مدت، بر روی طولانی بودن پروسه حل مشکلات تاکید می کنند. از آنان باید پرسید یا روحانی وضعیت را نمی دانست که طبیعتا این عدم اطلاع، کیفیت و کارایی پایین تیم اعتدال را نشان می دهد. اما اگر می دانست و با علم به معضلات در باغ سبز به مردم نشان داد ، پس باید گفت عمل فریبکارانه و پوپولیستی مرتکب شده است.
روحانی وتیمش انتظارات را در پیش از انتخابات و قبل و بعد از برجام بالا بردند. اول به غلط اکثر مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی را مرتبط با تحریم ها دانستند و سپس مدعی شدند بعد از برداشته شدن تحریم ها اتفاقات بزرگ مثبتی به یک باره رخ می دهد. حتی سخنگوی دولت در روز های اخیر مدعی رشد ۶ درصدی اقتصاد کشور در سال ۹۵ شده است. از خرداد ۹۲ تا کنون می توان سیاهه بلند بالایی از ادعا های بلند پروازانه روحانی و حلقه یارانش ارائه داد.
مطالبه خواسته ها به شکلی معقول حق مردم و رای دهندگان است. اما مستقل از این مساله ، خود دولت انتظارات ر ا بالا برده است. از این رو مسئولانه نیست در هنگام تحقق وعده ها، پای جریان رقیب وسط کشیده شود و تقاضا برای تحقق خواسته ها به برنامه سیاسی افراطی ها تحریف گردد.
بالا گرفتن آتش توپخانه بخش مسلط قدرت هدف عقب راندن دولت به محدوده های کنترل شده را دارد که در نهایت برونداد دولت فرق خاصی با دوره احمدی نژاد نکند. اقتصاد مقاومتی اسم رمز فراموش کردن وعده های اعتدال و جلوگیری از تبدیل برجام به مدلی برای حل معضلات سیاست داخلی و سیاست گذاری کلان در عرصه دیپلماسی است . فرجام عقب نشینی و انفعال در پوشش جلوگیری از تند شدن فضا، ناتوانی کلید روحانی از باز کردن قفل معضلات کوچک و بزرگ کشور بوده و در نتیجه یاس بوجود آمده تقویت کننده تکرار تجربه سر برآوردن احمدی نژاد در فصل ناکامی اصلاحات خواهد بود.
رمز گشایی از سخن عزیز جعفری وقتی تلویحا می گوید دولت روحانی را مردم عوض خواهند کرد، بدین معنا است که واپس نشستن در برابر حملات ، ظرفیت تغییر دهنده حداقلی جریان اعتدالی و اصلاح طلبان حاضر در قوه مجریه را در روندی تدریجی از بین می برد. در چنین شرایطی عاملی که باعث شکل گیری دولت شده است بعنی رای های معترض به وضع موجود و سیال از صحنه کنار می روند و در نتیجه جناح میانه روی حکومت در انتخابات های بعدی قافیه را خواهد باخت. سپاه با قرار دادن تابلوی ورود ممنوع در برابر دولت اعتدال و متهم کردن به غرب زدگی می کوشد تا آنها از در سازش وعقب نشینی در بیایند و در پی تغییرات معنا دار و پایدار در عرصه های سیاسی و فرهنگی نباشند. بدینترتیب تسلیم در برابر این حملات باعث می شود فرش مقبولیت نسبی مردمی از زیر پای دولت کشیده شود و دیگر نیازی به کودتا و حرکت های تند نباشد.