آقا شاه می شود

بیژن صف سری
بیژن صف سری

بار دیگرهاشمی رفسنجانی، این دانای نظام جمهوری اسلامی از کج روی های رهبری  نظام، که خود او را بر مسند خلافت نشانده وبر ملت ایران تحمیل نموده است، به حرف در آمده، و درواکنش به طرح حذف رئیس جمهور از نظام سیاسی ایران، نسبت به “تضعیف جمهوریت” و نقض قانون اساسی  هشدار می دهد. رئیس تشخیص مصلحت نظام  این بار، در وب سایت شخصی خود تلنگر می زند و از طرح  قانون شکنانه رهبری می نویسد و چون همیشه  به زبان پند و اندرز به  رهبرخود ساخته اش می گوید: جمهوریت و اسلامیت، دو رکن غیرقابل تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند و احیای نخست وزیری  “مستلزم تغییر در قانون اساسی” است که اگر این تغییر با “ساز و کار خود” انجام نگردد، منجر به “تضعیف جمهوریت نظام و محدود و محصور شدن قدرت انتخاب مردم می‌شود.
بی گمان تنها فردی که در حاکمیت امروز ایران بیش از دیگر دست اندر کاران امور کشور، به وخامت اوضاع  نظام جمهوری اسلامی پی برده، و با نشانه هایی که  هر روز از سقوط یک دیکتاتور در منطقه بخوبی دریافته که دوران حاکمیت روحانیت و نظام بر آمده از دین، در این اب و خاک  بسر آمده، هاشمی رفسنجانی است. آنچنانکه بعد از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست‌جمهوری در سال 1388، با پیش بینی درست از آینده نظامی که خود در بر پائی اش نقش موثر داشته، هشدار داده بود  و امروز نیزدر یافته است که چه با تغیر ساختار حکومت، و چه  با ادامه روش حکومتی فعلی، عنقریب  خود و دیگرسران نظام به سرنوشتی، چون معمر قذافی و یارانش دچار خواهند شد؛ از این رو سخت در تکاپوی ان است تا بار دیگر ناجی نظامی گردد که در طول تاریخ روحانیت شیعه یکی ازبزرگترین دستاوردهای این قشر از جامعه  بوده؛نظامی که تا همین 35 سال گذشته، حتی تصورش در خواب و خیال  روحانیت نمی گنجید  ولی امروز چنان  مست از باده قدرت گردیده اند که به ولایتمداری  تنها کشور شیعه  جهان هم بسنده نمی کنند و میل سلطانی و حکومت شاهنشاهی دارند.
آنچه امروز بعنوان حذف انتخابات ریاست جمهوری مطرح است، به نوعی در بر گیرنده تغییرساختار نظام از جمهوری به  پادشاهی است اما از ترس و وحشت واکنش مردم، نام رجعت از نظام ریاستی به نظام پارلمانی بر آن نهاده اند که پس از سخنرانی رهبری  درکرمانشاه  چراغ سبزی برای عملیاتی کردن این طرح زده می شود تا جیره خواران  بیت “آقا” و ایضا خائنین به ملت، به تکاپور در آیند و زمینه  تحقق اوامر ملوکانه را فراهم گردانند. دراولین گام هم بحث حذف  مجمع تشخیص مصلحت نظام در مقابل ایجاد مجلسی دیگر، همانند مجلس سنای شاهنشاهی مطرح می شود. در واقع  قصد ان دارند با دو مجلس و یک نخست وزیر منتخب مجلسین، بار دیگرنظام سلطنتی را احیا سازند و ولی فقیه  نیزهم در راس امور همانند شاه قرار گیرد و نظاره گرو حاکم باشد. این در حالیست که بنا بر قانون اساسی، نظام  انتخاب شده پس از انقلاب، جمهوری( اسلامی) و برای اداره امور کشور نیاز به  رئیس جمهور است وهر گونه  تغییر در ساختار نظام  بنا بر نص صریح همین قانون اساسی، غیر ممکن می گردد و این همان تخلف و کج روی  رهبری نظام است که هاشمی رفسنجانی، نسبت به نقض اشکار ان توسط  حضرت “اقا ” به کنایه و اشاره هشدار می دهد.
تغیرات بنیادی در ساختار نظام و یا هر از گاهی دست بردن در قانون اساسی و تغییر ان،  خاصه در دوران رهبریت فعلی، همه و همه تاکنون جز برای حفظ موقعیت شخص ایت الله خامنه ای نبوده است؛ خاصه که در دو سال گذشته  هر روز  از ارج و قرب ولی امر مسلمین  جهان  حتی در نزد حامیان دو اتشه  وی، کاسته شده و حکم  طلسم  بی خاصیت شاه مرتضی را داشته است و با انتخاب  رئیس جمهوری که  بلای جان  “آقا” گردیده که نه تنها با موضع گیری های نا بخردانه این منتخب  دیروز و دشمن امروز رهبری، منافع ملی و تمامیت ارضی این اب و خاک به مخاطره افتاد بلکه با شکستن تابوی رهبری، معضل بزرگی برای  نظام گردید تا لاجرم برای خلاصی ازآن  هر روز با فکر بکری که از خورجین متفکرین و  مشاوران  “ اقا ” بیرون کشیده می شود مواجه شویم. یک روز به حکم  حکومتی وکیل الدوله ها سازعدم کفایت دولت را کوک می سازند و روز دیگر با خواب نما شدن “اقا” دست از تکفیر دولت بر می دارند، و باز به محض  جنگ و جدل  تازه بر سر چپاول  با نک ها وهتک ابروی نظام  فرمان حمله دوباره صادر می شود ،و مجلسیان با  طرح پرسش هایی، آماده  جنگ  تن به تن با دولت می گردند اما در اخرین دقایق شیپور عقب نشینی  از بیت رهبری زده می شود و به حکم  مصلحت  موقعیت “اقا”، نه  مردم و کشور، همگان  مهر سکوت بر لب می زنند و تا اینکه  اخرین راه کار، برای رهایی از شر این دولت نافرمان، میل شاهنشاهی  “اقا”  فصل الخطاب  وکیل الدوله ها می گردد تا برای بر چیدن  بساط  جمهوری، تاج و تخت سلطنت مهیا گردد که پس از این نه  انتخاباتی باشد و نه رئیس جمهوری که  مبادا نافرمان از اب در اید غافل که:
آزادی این مرغ قفس نزدیک است

وین شعله  به بار خار و خس نزدیک است