می گوید که از او خواسته اند برای رسیدگی بهتر به پرونده اش از تدریس خیابانی دست بردارد، دکتر قاسم اکسیری فرد، استاد فیزیک دانشگاه که به دلیل داشتن صدای زنانه از دانشگاه خواجه نصیر اخراج شده در مصاحبه با روز توضیح می دهد که تدریس خیابانی برای او تجربه ای بسیار ارزشمند بود اما متاسف است که نهادی مثل دانشگاه حقوق یک عضو خود را چنین پایمال می کند.
روزنامه شرق، ۱۹ اسفند ماه در مصاحبه با دکتر اکسیری فرد خبر از رد صلاحیت عمومی این استاد دانشگاه از سوی کمیته صلاحیت عمومی اساتید دانشگاه خواجه نصیر داده و به نقل از او نوشته بود که صدای زنانه عامل قرارداد نبستن با این استاد دانشگاه شده است.
پس از آن بود که این استاد فیزیک دانشگاه خواجه نصیر در مقابل این دانشگاه و در خیابان به تدریس فیزیک برای رهگذران پرداخت و برخی سایت ها از ضرب و شتم او خبر دادند. سراغ او رفته ام تا سوال کنم پرونده او در چه وضعیتی است و چرا به تدریس خیابانی روی آورده؟
آقای اکسیری فرد وضعیت تدریس و صلاحیت شما چه شد و پی گیری های تان به کجا رسید؟
موضوع پرونده من در دو جا در دست بررسی است، یکی وزارت علوم و در دفتر نظارت و رسیدگی به شکایات در وزارت علوم است. مورد دوم را اما نمی توانم عنوان کنم،از من خواسته اند که نگویم.
پرونده در حال رسیدگی است و بزرگان و شخصیت های گوناگونی از من تقاضا کرده اند که در حال حاضر برای رسیدگی بهتر به موضوع پرونده، شاید بهتر باشد از تدریس خیابانی دست بردارم. این خواسته را یک شخصیت مسئول از من کرد وفعلا به احترام ایشان پذیرفتم.
یعنی از شما خواسته اند دست از تحصن بردارید و مساله رسیدگی می شود؟
من تحصن نکرده بودم، تدریس خیابانی می کردم.
به چه صورتی؟
روزی ۲ ساعت روبروی سازمان مرکزی دانشگاه خواجه نصیر می ایستادم و مفاهیم مدرن فیزیک را به رهگذرانی که می خواستند درس می دادم. همچنین به سوالات مردم و رهگذران درباره نظریه ذرات بنیادی و فیزیک و علم و.. پاسخ می دادم.
گویا با شما برخورد هم شده و مورد ضرب و شتم هم قرار گرفته اید؛ درست است؟
در دومین روزی که شروع کرده بودم در راس ساعتی که در سازمان مرکزی دانشگاه بسته می شد، فردی با لباس شخصی که من دیده بودم رفت و آمدهای زیاد به بخش حراست دانشگاه دارد، بیرون آمد و از من تقاضا کرد که دیگر در پیاده رو نایستم. وقتی پرسیدم چرا؟ گفت وقتی در دانشگاه بسته می شود شما اجازه ایستادن ندارید. پس از این موضوع مرا از همراهم جدا کرد. کنار دیوار برد و مورد ضرب و شتم و تهدید قرار داد. یک تابلو هم دستم بود،آن تابلو را هم از من گرفت. من نمیدانم ضارب من چه شخصی بوده ولی دانشگاه او را به نیروهای انتظامی نسبت داد. من می توانم بگویم یک ضارب داشتم و ضارب به بخش حراست دانشکاه رفت و آمد داشت. بعد از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفتم به کلانتری رفتم و کلانتری هم مرا به پزشکی قانونی فرستاد،گزارش پزشکی قانونی در نامه سربسته را هم دارم، اما هنوز پیگیر آن شکایت نشده ام. ترجیح دادم شکایتی نکنم.
و بعد شما در کنار خانم ستوده که در اعتراض به محرومیت اش از حرفه وکالت تحصن کرده حضور یافتید.
من با خانم ستوده آشنا شدم، از خود خانم ستوده پرسیدم،به دفتر وکلا رفتم و از آنها پرسیدم که داستان چی بوده. شواهد و داستان های گوناگونی را که به من گفته شد و خودم پرسیدم کنار هم قرار دادم دیدم حکم به محکومیت سه ساله خانم ستوده از شغل وکالت، حکم عادلانه ای نبوده. وقتی به این نتیجه گیری رسیدم کانون وکلا هم نتوانست استدلال قانع کننده ای برای من بیاورد که چرا من دارم اشتباه می کنم به خاطر همین با حضور خودم یک ساعت، دو ساعت در کنار خانم ستوده، حمایت خودم را از ایشان اعلام کردم. امیدوارم بقیه شهروندان هم درمورد موضوعاتی که علنی می شود پی گیری هایی انجام دهند و به نتیجه های منطقی برسند.
دقیقا به شما گفته بودند به خاطر اینکه صدای تان زنانه است صلاحیت تدریس ندارید؟
ابتدا به من نگفتند. چند ماه رفت و آمد کردم و حرفی نزدند، از من در جلسه کمیته صلاحیت ها سوال کرده بودند اگر دانشجویان در کلاس شما را مسخره کنند چه می کنید. برای من سوال عجیبی بود گفتم هیچ تشکر می کنم و رد می شوم. بعد از چند ماه فهمیدم که چون من به قول آنها صدای زنانه ای دارم صلاحیت مرا رد کرده اند.
برخورد شاگردها با شما چطور بود؟
من تا به حال برخورد بدی از هیچ شاگردی ندیده ام. خود دانشجویان هم حمایت گسترده ای از من انجام دادند به این معنی که امضا جمع کردند و خواستار حضور من در دانشکاه شدند.
شما می گویید هیچ گاه برخورد بدی ندیده اید پس چرا چنین مساله ای را بهانه کرده اند؟
از من سوال کردند و من پی گیریهای گوناگونی انجام دادم. دبیر کمیته احراز صلاحیت های عمومی دانشگاه شفاها و پس از اینکه سوال های گوناگون کرده بودند که چرا حکم به اخراج می دهید عنوان کرده که ناتوان از انتقال مفاهیم به دانشجویان هستند. وقتی پرسیدند چرا؟ به معلولیت خودشان اشاره کردند و گفتند همچنان که من نمی توانم در مسابقه ماراتون شرکت کنم ایشان هم نمی تواند استاد دانشگاه باشد. این مساله توسط مسئولان دیگر هم بیان شد. اگر شما می پرسید چرا چنین چیزی را مطرح کردند من امکان کنکاش افراد را ندارم، می توانم استناد کنم به گفته های آنها و شنیده های خودم. حکم کمیته صلاحیت ها در شهریور ماه امضا شده، در متن حکم نوشته شده من ناتوان از انتقال مفاهیم علم و دانش به دانشجویان هستم. بعد گفته شده من صلاحیت احراز عضویت در هیات علمی دانشگاه را ندارم.
شما بعد رفتید در خیابان و برای مردم تدریس خیابانی می کردید. برخورد مردم با شما چطور بود؟
من تاکنون تجربه تدریس یا انتقال مفاهیم را به اقشار گوناگون مردم نداشتم. بازخورد بسیار خوبی از مردم دیدم و تجربه بسیار خوبی پیدا کردم و نگاهم در تعامل با جامعه تغییر پیدا کرد. از مردم هم مطالب گوناگونی یاد گرفتم؛ از اقشار مختلف مردم. تجربه بسیار ارزشمندی بود.
وقتی مردم متوجه می شدند به خاطر چه چیزی محروم شدید عکس العمل شان چطور بود؟
تعجب می کردند، از من سوال می کردند چرا این اتفاق افتاده و من به دانشگاه ارجاع شان میدادم. خیلی متعجب می شدند. من هیچ فردی را ندیدم که بگوید دانشگاه کار درستی کرده. من فقط متاسف ام که نهادی مثل دانشگاه حقوق شهروندی و حقوق انسانی یک عضو خودش را به این سادگی پایمال می کند. امیدوارم همه ما با هم به جایی برسیم که هیچ نهادی، هیچ ارگانی و هیچ شهروندی، حق هیچ شهروند دیگری را نقض نکند؛ حق هیچ موجود دیگری را.