ایران از منظرهای مختلف

نویسنده

» معرفی دو کتاب در ال پائیس

آنخلس اسپینوسا

امروز هیچ چیز سخت تر و درعین حال آسان تر از این نیست که در مورد ایران بنویسیم. آسان به این دلیل که چالش ژئواستراتژیکی که از سوی دولتمردان این کشور آغاز شده، هر کاغذ تصویب شده ای را می پذیرد. سخت از این نظر که پنهان کاری های سنتی جمهوری اسلامی از زمان انتخابات مناقشه آمیز در ژوئن ۲۰۰۹ افزایش یافته و فضا را برای انجام یک تحلیل واقعی از وضعیت تنگ کرده است. درحال حاضر دو کتاب از دو روزنامه نگار در اسپانیا به چاپ رسیده که تلاش کرده اند تا در این فضای تنگ به موضوع ایران بپردازند.

اولین کتاب ترجمه ای از کتاب فرانسوی “قدمت روی چشم” نوشته سرژ میشل و عکاس پائولو وودز است. میشل چند سالی در ایران زندگی کرده (از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱) و در توضیحات خود آن را “مملکت ظواهر” خوانده است. با اینکه این نویسنده در مقدمه جامع کتاب (۸۲ صفحه از ۲۶۰ صفحه) نوشته هدف اصلی اش آوردن یک سری پرتره از مردم شاد ایران و شکستن کلیشه ای بوده که ایران را تا حد کشور آیت الله ها پایین آورده، ولی واقعیت بسیار فراتر از آن است.

میشل و وودز می گویند “ایران آنقدر که سیاه به نظر می رسد سیاه نیست” و معتقدند که “ما نباید به ظواهر تکیه کنیم”. ازنظر آنها، ایران را پس از دومین و سومین نگاه بهتر می توان دریافت. “قدمت روی چشم” یک سری گزارش هایی را دربر می گیرد که در چارچوب های خاصی می تواند به واقعیت پیچیده ایران مدرن نزدیک شود و به تفسیر آن بپردازد.

کتاب دوم “باغ پایانی” نوشته آنخلا رودیسیو است که به سلسله هخامنشیان بازمی گردد تا برای این مسأله در گذشته توضیحی پیدا کند. او برای این کار داستانی را به صورت جسته گریخته نقل می کند که در نهایت قدری پیچیده می شود. درواقع به حالتی شبیه است که گویی دو متن در آن گنجانده شده: یکی خلاصه تاریخی و دیگری یادداشت های روزنامه نگاری. بی شک رودیسیو تحقیقات خود را در کتابخانه انجام داده، ولی بیانات و خاطرات شخصی او از سفرش به ایران، درنهایت جالب تر به نظر می رسد. علی رغم تلاش های موشکافانه این روزنامه نگار در جمع آوری مستندات، مشاهده اشتباهات بسیار در لابلای متون تعجب آور است. یکی از این اشتباهات این است که می نویسد احمدی نژاد در سال ۲۰۰۰ و مجدداً در سال ۲۰۰۵ به ریاست جمهوری انتخاب شده (صفحه ۱۵۸)؛ سپس کارخانه غنی سازی اورانیوم نظنز را “مرکز اتمی” می خواند (صفحه ۲۱۴)؛ یا اینکه در جای دیگری می نویسد “فتوای خمینی علیه سلمان رشدی در زمان رفسنجانی تحفیف داده شد” (صفحه ۱۶۸) درحالی که این موضوع در دولت خاتمی روی داد.

این کتاب همچنین بخش های تکراری و تناقضاتی نیز دارد (در یک صفحه کروبی را ترقی خواه دانسته و در صفحه دیگری اصلاح طلب). همچنین بخش های گنگی درخصوص خاویار، نفت یا انتخاب مجدد احمدی نژاد وجود دارد که نیاز این کتاب به یک ویرایش بهتر را بیش از پیش نشان می دهد.

منبع: ال پائیس، ۱۶ ژوئیه