چندی پیش، برنامه بیست و سی که از شبکه دوم سیما پخش می شود فمینیسم در ایران را مورد انتقاد قرار داده و آن را به عنوان یک حرکت ضد خانواده معرفی کرد. در این برنامه فیلمی از تجمع های مختلف زنان پخش شد در حالی که زنان شعار های برابری خواهانه می دادند. سپس این برنامه گزارشی از یک کارگاه آموزشی که زنان برگزار کرده بودند پخش کرد.
به نظر می رسد توجه بیست وسی به جنبش زنان در ایران بی دلیل و بدون هدف نیست و می تواند حاکی از دلایل مختلفی باشد. اول آنکه جنبش زنان در ایران دارای قدرت است. حرکت ایجاد می کند. تاثیر گذار است. مرتب به تولید سرمایه اجتماعی می پردازد و ضمن آنکه خود دارای پویش است به پویش اجتماعی در فضای سیاسی، اجتماعی ایران کمک می کند.
ساخت یک برنامه در صدا و سیما علیه جنبش زنان در ایران نشان می دهد که این جنبش موفق عمل نموده ودر افزایش مشارکت زنان حتی در جنبش کلان سیاسی ایران نقش داشته، به گونه ای که حکومت را وادار به عکس العمل نموده است. همچنین نشان می دهد که زنان به عنوان یک عامل مهم در بسیج عمومی مردمی نقش بازی کرده اند و پا به پای مردان ایرانی برای رسیدن به آرمان هایشان تلاش کرده اند. زنانی که از زندان نمی ترسند و وقتی به زندان می روند راویان زنان زندانی نیز هستند و در زندان نیز نقش آفرینی می کنند.
ساخت این برنامه نشان می دهد که دولت کودتا از زنان می ترسد ومی داند که زنان تا چه حد در تغییر مناسبات موجود نقش داشته اند. چرا که زنان در 30 سال گذشته از جمله اقشاری بو ده اند که در چار چوب این ساختار، تبعیض و نا برابری را تحمل نموده و از فر صت های برابر اجتماعی محروم بوده اند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران از زنان می ترسد و برای آنکه ترسش را پنهان کند و دلایل برخوردش با فعالین زن را بیان نکند نعل وارونه می زند. حکومت که از بازداشت زنان و ازار و اذیت انها نتیجه نگرفته است می گوید مطالبات این زنان غربی است و به نظام خانواده لطمه می زند. آن هم خانواده ایی که بر اساس قانون و عقاید آقایان بر نا برابری بنا شده و یک سره قوانینش حقوق زنان را به تاراج برده است.
حکومت برای مقابله با جنبش زنان و نعل وارونه میزند و طبق عادت 30 سال گذشته برای مقابله با منتقدینش از حربه “اتهام” استفاده می کند. روشی که دیگر کهنه و زنگ زده شده است. چرا که به خوبی می داند این زنان در باره ریشه مصائب ایران یعنی تبعیض در قانون اساسی وقانون مدنی ایران در عمیق ترین لایه های اجتماعی ایران و مهمترین نهاد، یعنی خانواده حرف می زنند. نهادی که اگر نا برابری از آن رخت به بندد چه بسا تفکر سلطه و سلسله مراتبی نیز تغییر اساسی می یابد.
حکومت از زنان ایرانی و مدافعان حقوق زن در ایران می ترسد. چرا این زنان شجاعانه برسر مطالبات خود ایستادگی می کنند. عقب نمی نشینند. الگوی مبارزه ضد خشونت آمیز هستند. زن و هیچ ایرانی دیگری را فرمانبرو بله قربان گو نمی خواهند نمی خواهند وتن به سیستم فرمان روایی و فرمان برداری نمی دهند.
زنها می گویند نه در خانه ملک دیگری هستیم و نه در اجتماع. نه در خانه تن به خشونت می دهیم نه در اجتماع. وقت ذلت و تحقیر در خانه و اجتماع به پایان رسیده است. باید بنیان دیگری ساخت و برای ساختنش نه ابزار می شویم و نه پیاده نظام.
جمهوری اسلامی از ما می ترسد چون می داند زنان ایرانی اراده کرده اند تمام دیوارهای ساخته شده، تمام حجاب ها و هر آنجه که ما را پرده نشین می خواهد از سر راه برداریم.
آنها از ما می ترسند چون ما اراده کرده ایم که همه مردم دنیا ما را ببیند. نه از پشت دیوارها که بر فراز بام ها.