سینما و جنبش سبز

نویسنده
پیام رهنما

» دریچه

 

هیچ رخدادی در تاریخ معاصر ایران باین وسعت و سرعت در هنرها و سینما بازتاب نیافته است.

 

سینما همراه جنبش

فیلم های همراه جنبش سبز در یک چیز مشترک هستند؛ کمبود امکانات. و دیگر سعی برای نمایش بی‌واسطه حقیقت. فیلم‌هایی که تصویر روشن‌تری از جنبش سبز دارند، اکثرا بدون بودجه‌های بزرگ و سوپراستارهای مشهور ساخته شده‌اند. ابزارشان یا یک دوربین ساده‌ی دیجیتال بوده و لوکیشن‌شان خیابان‌های ناامن تهران یا به اجبار محیط را به اندازه‌ی یک اتاق کوچک کرده‌اند و تصاویر را محدود به آرشیو در دست‌رس. فیلم‌هایی که کیفیت‌شان را از حقیقت رخ داده و نقش‌آفرینان واقعیت می‌گیرند، نه بودجه و امکانات و صحنه‌های پر زرق و برق.

 

روزهای سبز- مستند داستانی- کارگردان: حنا مخملباف


مهم‌ترین بخش فیلم حنا مخملباف که کیفیت هنری خاصی ندارد، تصاویر مستند از حضور مردم در خیابان است. فیلم برای وصل کردن این تصاویر به هم یک روایت داستانی هم ساخته که روایت‌گر دختری جوان و افسرده در تهران امروز است که پزشک معالج‌ش دلیل افسرده‌گی او را حوادث سیاسی ایران می‌داند. روزهای سبز در چند جشنواره خارجی به نمایش درآمد و جایزه برد و بنا به ادعای سازنده‌گان‌ش با یک دوربین دیجیتال و بطور غیرقانونی در ایران ساخته شده‌ و عوامل فیلم چند بار دستگیر شده‌اند اما نهایتا توانسته‌اند بگریزند و تصاویر را برای ادیت نهایی به دست کارگردان برسانند.

 

سرخ، سفید و سبز- مستند- کارگردان: نادر داوودی

فیلم نادر داوودی با این‌که صرفا به اتفاقات و تصاویر پیش از انتخابات و میتینگ‌های آن دوران می‌پردازد، اما باز حضورش در جشنواره‌های خارجی از جمله جشنواره‌ی بیروت با حساسیت رسانه‌های رسمی روبه‌رو شد. در حالی که “سرخ، سفید و سبز” برای شرکت در جشنواره‌ی لبنان انتخاب شده بود، کارگردان‌ش ممنوع‌الخروج و فیلمی کمی بعد با درخواست او از جشنواره بیرون آمد. نادر داوودی البته در مصاحبه‌ای ویژه با خبرگزاری فارس اعلام کرد که ممنوع‌الخروج نشده و به دلیل این‌که نمایش فیلم دیگر جذابیت و موضوعیت ندارد با ارسال ایمیلی از برگزارکننده‌گان جشنواره خواسته که از نمایش فیلم او چشم‌پوشی کنند!

 

برای ندا- مستند- کارگردان: آنتونی تامس

این مستند که به طور خاص بر لحظه‌ی مرگ ندا آقاسلطان و معرفی شخصیت او متمرکز است، به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی از بسیاری شبکه های تلویزیونی جهان پخش شده. مصاحبه با مادر، پدر، خواهر و برادر ندا و فیلم برداری از داخل خانه و اتاق او بخش‌های خاص و مهم این مستند هستند. کارگردان هم‌چنین با افرادی مثل آرش حجازی، مازیار بهاری، رضا دقتی، دکترعلی انصاری، رویا و لادن برومند و رودی بختیار درباره‌ی وقایع بعد از انتخابات و نسل ندا مصاحبه کرده. آنتونی تامس گفته هدفش از ساخت این فیلم معرفی ندا به عنوان یک دختر عادی و معمولی و نه سمبل یک انقلاب بوده. “برای ندا” با نشان دادن صحنه‌هایی از رقص ندا و تشریح علایق و سلائق‌ش توسط خانواده‌اش سعی می‌کند به این هدف نزدیک بشود و به سبک زنده‌گی او اهمیت و رسمیت بدهد.

 

گل سرخ- فیلم سینمایی- کارگردان: سپیده فارسی

این شاید اولین فیلم بلند سینمایی با سر و شکل حرفه‌ای درباره‌ی جنبش سبز باشد که در خارج کشور و بدون هیچ پرده‌پوشی و رمزگویی ساخته شده. سپیده فارسی با استفاده از تصاویر آرشیوی زمان و مکان و بستر اتفاقات فیلم را نشان می‌دهد و در کنارش با ساختن یک شخصیت به نام “مینا” که از معترضان به حکومت ایران است وارد خلوت یک مخالف و مبارز قدیمی می‌شود. گل سرخ جز مستقیم‌گویی در زمینه‌ی سیاسی، در بخش اروتیک هم محافظه‌کاری را کنار گذاشته و رابطه‌ی جنسی دختر جوان و مرد میان‌سال را عریان به نمایش می‌گذارد. سکانس‌هایی که می‌تواند بخشی از روایت و جهان‌بینی فیلم را بسازد. با این همه ساخته‌ی سپیده فارسی که اولین گام برای تصویر کردن یک نسل به شکل بدون سانسور و رتوش است، کماکان از کمبود امکانات برای بازسازی اتفاقات و شهر تهران رنج می‌برد و البته نمی‌تواند تصویری همه‌جانبه از نسل معترض ایرانی باشد.

بازی‌گران بدون کارگردان و سناریو مردم بودند و ناظران هم مردم. جنبش سبز مهم‌ترین ویژه‌گی‌اش را از همین‌جا می‌گیرد. به ثبت رسیدن توسط خود. در آن روزهای گلوله و خون و آتش که هیچ تکنسینی در خیابان نبود، این خود مردم بودند که روزگارشان را ثبت کردند. هنوز هم بهترین تصاویر متعلق به دوربین‌های گوشی‌های همراه است. همان‌ها که دل‌خراش‌ترین تصاویر را بدون کادربندی ویژه و صحنه‌پردازی خاص ضبط کردند و دنیا را به تسخیر خود درآوردند. این‌جا هنرمندان پیرو مردمی هستند که ناشناس و گم‌نام، راوی آن روزها بودند. فیلم مرگ مظلومانه‌ی ندا نه تیتراژ دارد و نه کارگردان و فیلم‌بردار. تنها تصاویری‌ست سوزان که یک تاریخ را روایت می‌کند، بیشترین بیننده را داشته و تا ابد ماندگار است و سرد نمی‌شود.

 

فیلم علیه جنبش سبز

قلاده‌های طلا- فیلم سینمایی- کارگردان: ابوالقاسم طالبی

قلاده‌های طلا که یکی از پرخرج‌ترین فیلم‌های سینمایی ضد جنبش سبز بوده، دچار یک ناهم‌گونی در ساختار و محتوا است. از یک‌سو تصاویر با دقت شبیه به آن چیزی که در خیابان اتفاق افتاده، بازسازی شده و از دیگر سو، داستان فیلم کاملا بر تخیل استوار است و با دادن نقش ویژه به انگلیسی‌ها در اتفاقات بعد از انتخابات و با گذاشتن تصاویر مستند فتح سفارت این کشور توسط بسیج و حزب‌الله در بخش انتهایی فیلم، فیلم‌نامه را نه براساس مستندات حتی رسمی و حکومتی، که طبق خواسته‌ی و میل کارگردان پیش برده. سازنده‌گان قلاده‌های طلا با پخش بلیط‌های نیم‌بها توانستند فروش فیلم را تا یک میلیارد بالا ببرند و بعد از پایان اکران هم چند باری از صدا و سیما پخشش کنند. پروژه‌ی ابوالقاسم طالبی اما بیش‌تر از هر چیز، در حاشیه رخ می‌دهد. جایی که او حتی حاضر به مصاحبه با مسیح علی‌نژاد می‌شود تا بگوید “فرزند امام هستم و میز انگلیسی‌ها را می‌شکنم!” از سوی دیگر حامد زمانی، آوازخوان پاپ، به طور ویژه و جداگانه برای این فیلم ترانه اجرا کرد و یکی از بازی‌گران، داریوش اسدزاده، بابت حضور جلو دوربین طالبی از مردم عذرخواست و دیگری، علی‌رام نورایی، ادعا کرد توسط دیگر سینماگران بایکوت شده. قلاده‌های طلا به طور مشخص و مثل باقی آثار طالبی کیفیت نازلی دارد و بخش ایدئولوژیک‌ش بر فرم هنری‌اش سایه انداخته.

 

پایان نامه- فیلم سینمایی- کارگردان: حامد کلاهداری

فیلمی که در زمان نمایش جشنواره فجر، خشم منتقدان را به همراه داشت و با هو و سوت بدرقه شد، حالا و با گذشت زمان تبدیل به یک شوخی خنده‌دار شده. فیلمی که کارگردان‌ش با روی کار آمدن دولت جدید، بابت ساخت‌ش اظهار پشیمانی کرد، بازی‌گرش از زیر فشار بودن برای حضور در این فیلم پرده برداشت و تهیه‌کننده‌اش گفته از کیفیت‌ فیلم راضی نبوده. پایان‌نامه اعتقاد و نگاه خاصی را دنبال نمی‌کند و بیش‌تر شبیه فیلمفارسی‌های اول انقلاب است که برای رسیدن به اکران لباس انقلابی می‌پوشیدند. داستان اکشن و هالیوودی فیلم به ضرب و زور به اتفاقات سال ۸۸ چسبانده شده و برای خوشایند برخی نهادها، طعنه و کنایه‌های‌ش را نثار “آقازاده‌ای ساکن لندن” می‌کند که “فکر می‌کند مملکت ارث پدرش است.” اما این اشاره‌ها به مهدی هاشمی هم فیلم را به مرتبه‌ی یک اثر سیاسی نمی‌رساند و تبلیغات اس‌ام‌اسی فیلم با این مضمون که “آقازاده‌ها نمی‌خواهند شما پایان‌نامه را ببینید” به شوخی بیشتر شباهت دارد. حامد کلاهداری که در زمان ساخت پایان‌نامه هانیه توسلی و امیر آقایی را به دلیل نپذیرفتن پیشنهاد بازی در فیلم، تهدید کرده بود و از خود به عنوان “کارگردان نظام” می‌کرد، سال گذشته ساخت پایان‌نامه را اشتباهی از سر جوانی خواند و تلویحا بابت ساخت فیلم عذرخواهی کرد. فیلمی که تنها ربط‌ش به جنبش سبز، خیابان‌های شلوغ و تصاویری محو از دود و آتش و شیشه‌های شکسته است و بس.

 

تقاطع- مستند تلویزیونی- کارگردان: رضا فرهمند

این مستند تلویزیونی، کل اتفاقات متن و حاشیه‌ی جنبش سبز را در لحظه‌ی مرگ تراژیک ندا آقاسلطان خلاصه می‌کند و سعی دارد با آوردن شاهدان عینی و متهم جلو دوربین، داستانی دیگر بسازد. طبق گفته‌ی مهم‌ترین شاهد زنده‌ی ماجرای کشته شدن ندا آقاسلطان، آرش حجازی، قاتل فردی به نام عباس کارگر جاوید است که در این فیلم جلو دوربین ظاهر می‌شود، اتهام‌ش را تکذیب می‌کند و برای اثبات حرف‌ش حمید پناهی- معلم موسیقی ندا و همراهش در آن روز- را هم جلو دوربین می‌خواند تا به نفع او شهادت بدهد. تقاطع یک فیلم شخصی است که به سفارش نانوشته‌ی متهم به قتل ندا ساخته شده و تمام توان خود را صرف این کار می‌کند. این فیلم در شب نخستین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ از شبکه ۱ و شبکه ۳ جمهوری‌اسلامی و شبکه‌ی پرس‌تی‌وی پخش شد. آرش حجازی شاهد قتل ندا پس از پخش تقاطع، مستندات این فیلم را غیرواقعی و نادرست خواند. فیلم به کارگردانی رضا فرهمند ساخته شده اما نکته‌ی جالب توجه تهیه‌کننده‌ی فیلم “مرتضی شعبانی” است که امسال به عنوان کارگردان، فیلمی درباره‌ی سردار قاسم سلیمانی را آماده‌ی پخش کرد.

 

خواب بلند- مینی‌سریال- کارگردان: احمد کاوری

این مینی‌سریال با این‌که بخش عمده‌ی داستان‌ش را معطوف به انتخابات سال ۹۲ می‌کند، اما پایه و اصل نگاه‌ش به انتخابات قبل از آن است. در حقیقت سازنده‌گان خواب بلند شکل برگزاری انتخابات سال ۹۲ را به عنوان الگویی در برابر “فتنه”‌ی چهار سال قبل‌ قرار می‌دهند. لوکیشن اصلی سریال تحریریه یک روزنامه است اما شخصیت‌های اصلی‌اش را یک روحانی و یک فرد اطلاعاتی به عهده دارند که راهنمای پایان‌نامه‌ی سردبیر یک روزنامه‌ی صبح کشور هستند. شخصیت روحانی که با عنوان “دکتر” معرفی می‌شود و مرد کت‌وشلوارپوش که گویا مقام امنیتی است، به پایان‌نامه “امیر رضوی” که درباره‌ی انتخابات است، کمک می‌کنند. دکتر منتقد فتنه‌گران است و مقام امنیتی با موضعی مشابه علی مطهری، از گناهکار بودن همه جناح‌ها حرف می‌زند. اما حرف نهایی جایی زده می‌شود که دیالوگی با این مضمون از دهان کاراکترها بیرون می‌آید “مشکل از مدیران میانی بود که تندروی کردند. اگر از ابتدا به سراغ مقامات بالا می‌رفتند، همه مشکلات حل می‌شد.” با وصفی که نویسنده‌گان سریال “خواب بلند” ارائه می‌کنند، سیدعلی خامنه‌ای که با سخن‌رانی ۲۹ خردادش آتش سرکوب را شعله‌ور کرد، مدیر میانی نظام محسوب می‌شود! شخصیت‌های ظاهرا فرعی سریال، مثل نیروهای اطلاعاتی، با اینکه در ویترین حضور ندارند، اما در پشت پرده و در سیاهی، حرف نهایی و فصل الخطاب معروف را می‌زنند. خواب بلند دعوتی است به توبه از جنبش سال ۸۸. چیزی که در ترانه‌ی تیتراژ پایانی‌اش هم به چشم می‌خورد؛ جایی که آوازخوان پاپ می‌خواند “ازت دور موندم ایران من، به یه خواب رفتم؛ خواب بلند… صدام کن که سمت تو راهی بشم، چشات‌و روی اشتباهم ببند.”

 

فیلم های میانه

سینمای رسمی ایران هیچ‌گاه شجاعت ورود به مضامین ملتهب را نداشته. محافظه‌کاری و ترسی که زائیده‌ی ممیزی و نظارت دقیق دولت بر سینما است. برای همین محصولات سینمای رسمی ایران درباره‌ی جنبش سبز، یا بیش از اندازه محافظه‌کارانه و در لفافه هستند یا در برخی از فیلم‌ها از آن اتفاقات، به عنوان چاشنی‌ای تند برای جذب تماشاگر استفاده شده. جالب این‌که از پنج محصول موجود، با همه‌ی نگفتن‌ها و کم گفتن‌ها، فقط یک فیلم اجازه‌ی اکران پیدا کرده و چهار فیلم دیگر هنوز و کماکان توقیف هستند.

 

گزارش یک جشن- فیلم سینمایی- کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا

مثالی واضحی از محافظه‌کاری در روایت و سعی در به دست آوردن دل مخاطب و حکومت در کنار هم. گزارش یک جشن کاملا بر پایه‌ی تمثیل بنا شده. موسسه‌ی همسریابی که محل تجمع جوانان است و زن و شوهر منزوی که سرپرست این موسسه هستند، قرار است نشان و نمادی از جوانان حامی جنبش سبز و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد باشند. موسسه‌ای ساکت و در لاک رفته که با حساسیست بی‌جا نیروهای امنیتی تبدیل به کندویی آتش گرفته می‌شود تا جوانان قرار گرفته در یک چارچوب امن، به خیابان بریزند. این‌جا نقطه‌ و محلی است که حاتمی‌کیا سعی دارد خواسته‌های حکومت محبوب‌ش را هم لحاظ کند و از دهان شخصیت‌های فیلم از جوانان بخواهد به خانه برگردند. گزارش یک جشن با همین روایت مبهم و محو توقیف شد و تبدیل شد به نقطه‌ی مورد تردید در کارنامه‌ی حاتمی‌کیا از دید حامیان حکومتی‌اش. حاتمی‌کیا هم برای نمایش فیلم تلاشی نکرد و با واگذاری حقوق مادی فیلم به موسسه‌ای دیگر، تهیه‌کننده را از ضرر مالی نجات داد.

 

خیابان‌های آرام- فیلم سینمایی- کارگردان: کمال تبریزی

تبریزی در این فیلم از حاتمی‌کیا هم یک قدم عقب‌تر می‌ایستد. اگر حاتمی‌کیا جوانان فیلم‌ش را در متن و بطن شهر تهران نشان می‌دهد، تبریزی لوکیشن فیلم‌ش را یک شهر ناکجاآبادی با نشانه‌های غربی قرار می‌دهد تا از به‌هم‌ریخته‌گی و آشوب روزهای بعد از انتخابات، به یک روایت طنز و کمدی برسد. خیابان‌های آرام که توسط مشاور فرهنگی سردار قالیباف -سیدمحمود رضوی- تهیه‌ شده، توقیف شد و سازنده‌گان‌ش هیچ تلاشی برای نمایش عمومی‌اش نکردند.

 

پل چوبی- فیلم سینمایی- کارگردان: مهدی کرم‌پور

نمونه‌ای از استفاد‌ه‌ی تجاری از جنبش سبز. فیلم کرم‌پور تنها فیلم مرتبط با جنبش سبز است که به نمایش عمومی رسیده. روایت اصلی در پل چوبی، یک داستان عاشقانه است که با تاکیدی اضافی در سال ۸۸ رخ می‌دهد.این روایت اصلی با دو خرده داستان مربوط به شلوغی‌های بعد از کودتا بر می‌خورد و تصویری گذار از دست‌گیر شدن یک زن عکاس از خارج آمده و یک پسر جوان می‌دهد. دو دست‌گیرشده‌ای که با تاکید ویژه در اختیار اطلاعات سپاه نیستند و این‌طور که در فیلم برجسته شده، “خوشبختانه توسط وزارت اطلاعات دست‌گیر شده‌اند” و “چون کاری نکرده‌اند” آزاد می‌شوند. فیلم روایت‌های فرعی‌اش را از دید و دوربین اصلاح طلبانی می‌بیند که اعتقاد دارد ظلم از سال ۸۸ آغاز شده و تنها نهاد سرکوب‌گر سپاه است و مهم‌تر از همه اگر کسی “خلافی” نکرده باشد، با کمی پی‌گیری و بدون مشکل آزاد می‌شود. کرم‌پور در فیلم‌ش جنبش سبز را در حد حضور مهران مدیری، هدیه تهرانی و هم‌خوانی ترانه‌ای با صدای هایده پائین آورده و تبدیل‌ش کرده به یک جذابیت عامه‌پسند برای فتح گیشه. فتحی که البته اتفاق نیفتاد و فیلم به لحاظ تجاری هم موفقیت بزرگی به دست نیاورد.

 

عصبانی نیستم- فیلم سینمایی- کارگردان: رضا درمیشیان

دومین ساخته‌ی رضا درمیشیان، عمده‌ی شهرت‌ش را مدیون حمله‌ی همه‌جانبه‌ی سایت‌های تندرو و نماینده‌گان مجلس است. عصبانی نیستم در جشنواره فجر به نمایش در آمد و قرار بود چند جایزه‌ی اصلی از جمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را هم بگیرد اما تهدیدهای گروه‌های فشار به بر هم زدن مراسم اختتامیه رای داوران را تغییر داد. با این همه، تنها اشاره‌ی فیلم درمیشیان به جنبش سبز مربوط به دانشجویی‌ست که به دلیل همراهی با این جریان، ستاره‌دار و از دانشگاه اخراج می‌شود. از این‌جای داستان به بعد، دیگر تماشاگر با یک داستان عشقی عامه‌پسند مواجه است. تصویری از یک پسر فقیر که نمی‌تواند با دختر پولدار قصه ازدواج کند. هرچند که در حاشیه، کارگردان به برخی دیگر از مسائل روز مثل گروه‌های موزیک زیر زمینی هم اشاره می‌کند اما نگاه فیلم عمیق نیست و در سطح باقی می‌ماند. سطحی شبیه به یک جوان امروزی جنبش سبزی که عکس مصدق را به دیوار اتاقش زده!

 

آشغال‌های دوست‌داشتنی- فیلم سینمایی- کارگردان: محسن امیریوسفی

فیلمی که تا به امروز پخش عمومی و نیمه‌عمومی نداشته، حتی برای هیات انتخاب جشنواره هم ارسال نشد، اما مخالفان و موافقانش بسیار هستند. ابتدا همه‌چیز از خبری یک خطی شروع شد. فیلم جدید امیریوسفی درباره فتنه‌ سال ۸۸ است. با همین تک جمله سایت‌های تندرو حمله‌های خودشان را آغاز کردند. فیلمی که با حمایت سازمان فارابی ساخته شده بود، پیش از پایان فیلم‌برداری‌اش در لیست سیاه قرار گرفت. به نظر می‌رسد بیش از هر چیزی سابقه و کارنامه امیریوسفی و فیلم‌های قبلی‌اش حساسیت ایجاد کرده است. فیلم اولی او که “خواب تلخ” که درباره زندگی و مرگ یک مرده‌شور بود هرگز به صورت عمومی اکران نشد و فیلم دومش با مضمونی مربوط به عمل عقیم‌سازی مردان با سانسور و نمایشی کوتاه مدتی از پرده پائین آمد. “آشغال‌های دوست‌داشتنی” به قدری حساسیت‌برانگیز شده بود که حتی در سینمای مطبوعات و برای یک سانس هم به نمایش درنیامد. تنها سینماگرانی که در نمایش اختصاصی فیلم را دیده بودند، سعی کردند با نوشتن نامه و مصاحبه با سایت‌های خبری شرایط نمایش فیلم را مهیا کنند که در نهایت این اتفاق نیفتاد و فیلم در برزخ توقیف و سانسور باقی ماند.