سید محمد بیاتیان، رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان در مجلس شورای اسلامی به گفته خودش وابسته به هیچ جریان سیاسی نیست، اما معتقدست نسبت به نامزدهایی که “سابقه و لائقه” بیشتری از او دارند، از جایگاه اجتماعی بیشتری برخوردار است. او که به عنوان پنجمین نماینده مجلس برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری،اعلام آمادگی کرده با تاکید بر توانمندهای جوانان می گوید:در ایران محدودیت آزادیهای اجتماعی وجود ندارد.
نماینده بیجار و حسن آباد و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در مصاحبه با روز خاطرنشان میکند منابع مالی تبلیغات انتخاباتیاش توسط “مردم” تامین میشود. بیاتیان که گفته است به پیشنهاد اعضای مجمع نمایندگان استان کردستان وارد عرصه انتخاباتی شده، با اشاره به “حقوق اقوام ایرانی” و تاکید بر اینکه “در ایران بحثنژاد و زبان وجود ندارد” میگوید در صورت پیروزی “انشاالله باز هم دنبال این قضایا میرویم و پیگیری میکنیم.”
او همچنین با انتقاد از طرح هدفمندی یارانهها، مشکلات، معضلات و نارساییهای فعلی را “ناشی از سوء مدیریت و ترجیح مصلحت بر حقیقت” میداند.
این مصاحبه در پی میآید.
سلام، کاوه قریشی، خبرنگار هستم از سایت روز برای مصاحبه زنگ میزنم..
سایتِ؟
روزآنلاین. در خارج ایران اداره میشود.
سایت شما از کدام کشور پشتیبانی میشود؟
این سایت از هیچ کشوری پشتیبانی نمیشود. توسط جمعی از روزنامه نگاران ایرانی خارج از کشور اداره میشود. پیشتر هم ما با نمایندگان مجلس مصاحبه کردهایم.
بفرمایید. در خدمت شما هستم.
ابتدا میخواهم بپرسم شما قصد دارید با چه شعارهایی در انتخابات شرکت کنید؟
بنده به عنوان یک جوان ایرانی اعلام آمادگی کردم و به لحاظ سنی هم تا الان جوانترین نامزد انتخابات هستم.
ببخشید. شما چند سال دارید؟
من ۳۸ سال دارم.
میگویید جوانترین نامزد انتخابات هستید، با چه شعاری برای جوانان وارد عرصه رقابتهای انتخابات شدهاید؟
همانطور که در سایتهای مختلف دیده شده، شعار من “انقلاب در مدیریت با حضور نخبگان نسل سوم” است. نسل سوم انقلاب به سنی رسیدهاند که وارد فضای مدیریتی جامعه شدهاند و من به نوعی فکر میکنم باید در بحثهای مدیریتی و کارشناسی، در فضاهای مختلف، برای تحول درعرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست از وجود آنها استفاده شود. با توجه به اینکه سایر نامزدهای محترم انتخابات، شعار و برنامهای در رابطه با نسل سوم و جوانها اعلام نکردهاند، من احساس کردم این بخش بسیار مهم از جامعه مغفول مانده است. این بود که شعار اصلی خود را بر استفاده از توان مدیریتی نخبگان نسل سوم قرار دادم. اما آن چیزی که ورای شعار است و میشود به عنوان یک ایده از آن نام برد، بحث تحول در کشور است. تحول با تغییر دو مقوله جدا از هم هستند.
تحول به چه معنا؟
تحول یعنی ارتقای کیفی در مباحث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی. در درون جامعه ما با مشکلات، معضلات و نارساییهایی روبرو هستیم که به اعتقاد خیلی از کارشناسان یا سیاسیون ناشی از تحریمها است، در حالیکه من برعکس، فکر میکنم اغلب مشکلات ما ناشی از سوء مدیریت است.
سوء مدیریت به چه صورت؟
ببینید،مثلا ما در عرصه تولید داخلی میبینیم که بعد از این مسائل و مشکلات اقتصادی، دچار رکود شد. اینها برای مواد اولیه به خارج از کشور وابستگی نداشتند. پس این نمیتواند ناشی از تحریمها باشد، ناشی از سوء مدیریت است و مدیریت نکردن فضای روانی حاکم بر اقتصاد. همچنین در زمان اجرای طرح اول هدفمندی یارانهها ما به دلیل ترس از فضای سیاسی (ما منظورم مجموعه دستگاه اجرایی و دولت است)، و حفظ آرا و عقبه مردمی، آمدیم و صد در صد درآمدهای ناشی از هدفمندی یارانهها را به مردم اختصاص دادیم که این جفا در حق تولید داخلی، صنعت و فضای کسب و کار بود. من فکر میکنم این وضعیت ناشی از سوء مدیریت و ترجیح مصلحت بر حقیقت است. ما باید آن چیزی را که حقیقت است در جایی که لازم است به عرصه ظهور برسانیم. بنابراین کسی که میتواند ریسک کند، کسی که میتواند جرات کند و امروز توان تحول را داشته باشد، نسل جوان ما هستند که آماده کارند. ما باید در درون نظام مان به اینها اعتماد کنیم. ممکن است نسل سوم به لحاظ وضعیت ظاهری با نسل اول و دوم فرق داشته باشند. وضعیت ظاهری منظورم تیپ و قیافه است. اما تفکر همان تفکر انقلابی است که در بین نسل دوم رواج داشته. الان هم ما باید از حضور این نسل سوم به نحو احسنت استفاده کنیم و بتوانیم تحول را با آنها در جامعه بوجود بیاوریم.
میگویید بر نیروی جوان و نسل تازه تاکید دارید، چه تصوری از مطالبات این نسل دارید؟
ببینید، شاید اصلیترین مشکلی که در رابطه با جوانان وجود دارد همین بحث اشتغال است که باز ناشی از مسائل اقتصادی است. الان ما بیشترین جمعیت جوان جویای کار را داریم که تحصیلکرده هستند و توان تحول در خیلی زمینهها را دارند اما زمینهای برای اشتغال آنها وجود ندارد. ما در بحث اشتغال نتوانستهایم به صورت عملی برخورد کنیم، بیشتر سعی کردهایم با بیلان کاری و روی کاغذ اعلام کنیم اینقدر شغل به وجود آوردهایم. اما متاسفانه در عرصه عمل اینگونه نبوده است. به دلیل توجه نکردن به خیلی از واقعیتها، حتی در برخی زمینهها، مشاغل را از بین بردهایم. ما الان جمعیت شهری و روستایی مان نسبت به اوایل انقلاب بر عکس شده است. ما در حال حاضر هفتاد درصد جمعیت شهری داریم در برابر سی در صد جمعیت روستایی. اول انقلاب بر عکس بود.
مشکلات جوانان در سایر حوزهها مانند تحصیل و آزادیهای اجتماعی را در امروز ایران چگونه میبینید؟
ما الان نسبت به سالهای اول انقلاب بیشترین دانشجو را داریم و به لحاظ تحصیلی در مقاطع مختلف مشکلی نداریم. دانشگاههای ما ممکن است به لحاظ سطح علمی با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما برای افرادی که در مقاطع مختلف قصد تحصیل دارند زمینه آن در نقاط مختلف کشور وجود دارد و در این سالها هم گسترش خوبی داشته است.
اما طبق آمارهای رسمی اعلام شده، ما سالانه و به ویژه در چند سال گذشته شاهد خروج شماری از دانشجویان ایرانی از کشور بودهایم، آیا این به معنی نبود جاذبه تحصیلی در داخل کشور نیست؟
این بحث شما را برای دو سه سال قبل میتوان قبول کرد، اما الان ما تعدد مراکز تحصیلات عالی در مناطق کشور داریم؛ روندی که هم کند و هم در برخی از زمینهها متوقف شده است. حالا اگر برخی از رشتههای خاص که تحصلات تکمیلی آنها در داخل کشور وجود نداشته باشد شاید جوانان ما خارج شوند و بعد از تحصیل برگردند، اما ما در مجموع، زمینه تحصیل و رشد نخبگان را در کشور مهیا کردهایم و رشد خوبی هم نسبت به کشورهای خاورمیانه داشتهایم. در بحث آزادیهای اجتماعی هم ما مشکلی برای جوانانمان نداریم چون داخل کشور با آنچیزی که در خارج از کشور تبلیغ میشود متفاوت است.
یعنی شما میگویید آزادیهای اجتماعی جوانان در شرایط مطلوبی قرار دارد؟
به لحاظ آزادیهای فردی ما مشکلی نمیبینیم، اما شاید به لحاظ زیر ساختی و سخت افزاری مشکلاتی داشته باشیم. ولی اینطور نیست که جامعه ما محدود شده باشد. من خودم از محیط دانشگاه آمدهام و با دانشجویان و دانشگاهیان نشست و برخواست داشتهام و برایم کاملا ملموس است که به لحاظ آزادیهای اجتماعی مشکلی نداریم.
اما بسیاری بر این باورند که به طور مثال اقدامات پلیس در زمینه برخورد با جوانان به دلیل نوع پوشش شان نقض آزادیهای اجتماعی است؟
ببینید، بالاخره هر کشور و هر جامعهای برای خودش قانونی دارد. ما از آزادی و محدودیت تعریف داریم. در خیلی از کشورهایی هم که مهد دمکراسی هستند این طور نیست که هر کسی هر طور خواست رفتار کند. قانون همیشه خط قرمزهایی دارد، اما خوب نباید از این هم غافل شویم که در بعضی جاها برخی افراد به صورت سلیقهای عمل میکنند که نباید این را به حساب حاکمیت گذاشت. برخورد سلیقهای بخشی از یک جامعه است که میشود از مجاری قانونی با آنها مقابله و برخورد کرد. به قول دکتر شریعتی اشتباه مرا به به حساب مکتبام نگذارید. یعنی ممکن است بیاتیان نامی در برخی جاها اشتباهاتی مرتکب شود، اما این دلیل نیست که بگوییم چون براتیان در جمهوری اسلامی مسئولیت دارد، کل جمهوری اسلامی اشتباه کرده است. اینها برخورد سلیقهای هستند. ما به لحاظ قانونی مشکلی نداریم و اگر هم مشکلی در پارهای موارد هست، ناشی از برخورد سلیقهای برخی از جمعیتها یا افراد است که میشود از طرق قانونی آنها را حل کرد.
آقای بیاتیان، شما نماینده بیجار و حسن آباد هستید که چندان پر جمعیت نیستند. با چه پشتوانهای مردمی قصد دارید وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شوید؟
احساس میکنم اگر بالاخره این اجازه را پیدا کنم و وارد فضای رقابتهای انتخاباتی شوم، با توجه به ارادت فکریام به جوانان و نسل سوم و دانشگاهیان در مناطق مختلف کشور، و همچنین با توجه به اینکه از یک شهر محروم و دورافتاده و درحاشیه کشور وارد صحنه شدهام، موفق میشوم. گفتمان مشترک بین بنده و قشرهای مستضعف وجود دارد. احساس میکنم این پشتوانه مردمی برای بنده مهیا است و اگر به لحاظ قانونی بتوانم وارد انتخابات شوم، این توان را در خود میبینم که با افراد مطرح در این فضا رقابتی تنگاتنگ داشته باشم. پشتگرمی من هم به نسل جوان و دانشگاهی است.
شما همزمان رئیس مجمع نمایندگان استان کردستان هم هستید و گفتهاید که با تشویق اعضای این مجمع قصد دارید وارد عرصه انتخابات شوید. چه برنامهای برای دغدغههایی دارید که اعضای این مجمع در موارد مختلف مانند اصول معلق مانده قانون اساسی در مورد اقوام مطرح کردهاند؟
اولا بگویم بنده به عنوان یک کرد ایرانی، معتقدم ما در ایران بحثنژاد، قوم، زبان و این چیزها را نداریم. منتها در قانون اساسی یک سری حقوقی برای اقوام ایرانی در نظر گرفته شده است. من اعتقاد دارم بخشهای مغفول قانون اساسی باید اجرایی شود. شاید اصلیترین آنها اصل پانزدهم قانون اساسی است که اگر اشتباه نکنم بر بحث زبان مادری تاکید دارد، بر استفاده از این موهبت الهی که من اعتقاد دارم نه فقط باید در مورد قوم کرد که در رابطه با قوم ترک، بلوچ و همه اقوام دیگر هم به اجرا در بیاید. انشاالله همانطور که تاکنون اینگونه بوده، با توجه بیشتری همه اقوام حاضر در کشور پنهاور ایران بتوانند به عنوان یک ایرانی مسلمان از حقوق مساوی که در قانون برای آنها تعریف شده در تمام عرصهها، در مدیریت و حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی برخوردار باشند. احساس میکنم که باید از همه ظرفیتهای ملت بزرگ ایران استفاده کرد.
شما در حال حاضر در مجلس هستید، به عنوان نماینده در راستای نکاتی که بر شمردید چه تلاشهایی انجام دادهاید؟
در مورد بحث زبان مادری در دانشگاه و مراکز آموزشی فرهنگی ما تمام نمایندگان مناطق کردنشین چندین بار با وزرای محترم آموزش و پرورش، وزیر علوم، وزیر ارشاد مکاتبه کردهایم. این زبان که ریشه در فرهنگ غنی ما دارد باید در دانشگاهها استفاده شود تا به ماندگاری فرهنگی مردم کرد و سایر اقوام کمک کند. انشاالله باز هم دنبال این قضایا میرویم و پیگیری میکنیم.
شما به لحاظ سیاسی خودتان را نزدیک به چه جناحی میدانید؟
من به لحاظ سابقه سیاسی و کاری سه دوره دبیر دفتر تحکیم وحدت بودم. الان هم در مجلس عضو فراکسیون اصولگرایان هستم. اما در این زمینه به لحاظ تشکیلاتی خودم را وابسته به هیچ گروه و جناحی نمیدانم. کما اینکه معتقدم اگر کسی اصولگرا است، باید اصولگرای اصلاح طلب باشد، یا اگر اصلاح طلب باشد، باید اصلاح طلب اصولگرا باشد. با اصطلاحات نمیخواهیم بازی کنیم. آنچیزی که برای ما مهم هست، عمل در عرصه اجرا و استفاده از توانمندی همه افراد از همه گرایشهای فکری و سیاسی است؛ به دور از خط کشیهای مرسومی که بنده قبول ندارم. می توان از توان مدیریتی و علمی هر کسی که چهارچوب کلی قانون اساسی را قبول دارد استفاده کرد.بالاخره باید این مباحث دست و پاگیر اصولگرایی یا اصلاح طلبی و سنتی و مدرن را کنار گذاشت و از توان همه نیروها به نحو احسنت استفاده کرد.
همزمان با شما خیلی از شخصیتهای سیاسی دیگر هم برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کردهاند، اما برخی از آنها مورد حمایت جناحهای سیاسی مانند اصولگرایان هستند. شما فکر نمیکنید در رقابت با این افراد، پیروزیتان دور از انتظار باشد؟
ببینید. درست است. ما شاید نسبت به سایر افراد تشکیلات منسجمی نداشته باشیم، به لحاظ توان مالی قدرت رقابت با این افراد را نداریم، اما ما توان مالی را چندان موثر نمیدانیم.اگر برنامههای تبلیغاتی به صورت مساوی در اختیار تمام کاندیداها قرار بگیرد و بنده بتوانم بیایم و اهداف و ایدههای خودم را مطرح کنم، احساس میکنم نسل جوان، دانشگاهی و جنبش دانشجویی ما این پیام را بگیرند که فردی از جنس خودشان وارد میدان شده است. خارج از راست، چپ، اصلاح طلب و اصولگرا بودن مهم این است یک نامزد انتخابات نماینده واقعی نسل جوان باشد و دغدغههای آنها را درک کند. اگر فردی از جنس بنده وارد عرصه شود، حتی اگر سایر نامزدها از او شناخته شدهتر باشند و هم سابقه و لائقه بیشری داشته باشند، احساس میکنم که از توانایی بیشتری برخوردار است.
منابع مالی شما برای فعالیتهای انتخاباتی از کجا تامین میشود؟
مطمئنا من از کمک مردم استفاده خواهم کرد. وابستگی به هیچ جریانی ندارم و منابع مالی من فقط مردم هستند.
با این همه فکر میکنید که تایید صلاحیت شوید؟
باید با مسئولین مملکتی صحبت کرد. کسانی که بشود با آنها رایزنی کرد. اگر بتوانیم بحث رجل سیاسی را برای شورای محترم نگهبان جا بیندازیم، فکر میکنم مشکل دیگری نیست و به لحاظ تایید صلاحیت وارد عرصه انتخابات شدهایم.