سریال روز ♦ تلویزیون ‏

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

مجموعه تلویزیونی بی گناهان آخرین ساخته احمد امینی است که پخش آن از چندی پیش شروع شده است. امینی که ‏که فیلمسازی را با سایه های هجوم در سال 1371 آغاز کرده در این ده سال با ساخت سه فیلم سینمایی و پنج مجموعه ‏تلویزیونی نشان داده که تلویزیون را جای مناسب تری برای فعالیت هنری اش می داند و دوران موفقی را نیز پشت سر ‏گذاشته است. اما بی گناهان چیزی از آن موفقیت پیشین به نمایش نمی گذارد و انتظارها را از امینی بر باد می دهد….‏

bigonahan1.jpg

 

 

‎ ‎بی گناهان‏‎ ‎

 

نویسنده: سعید شاهسواری، کارگردان: احمد امینی، تهیه کننده: سعید شاهسواری، مدیر تصویربرداری: کیوان معتمدی، ‏انتخاب بازیگر: پیام دهکردی، مدیرتولید: محمد حسین شهباز زاده، روابط عمومی: افشین رضایی، طراح صحنه ‏ولباس: مهین بوریایی دوست، طراح گریم: مهری شیرازی. بازیگران: داریوش فرهنگ. مسعود کرامتی. محمد علی ‏نجفی. همایون اسعدیان. بیژن افشار، امیرآقایی، مهدی پاکدل. مهرداد ضیایی. فریبا کوثری. شهین نجف زاده. ساره ‏بیات. بهرام ابراهیمی. رضا سعیدی. امیرحسینی و پرویز پورحسینی. محصول: گروه فیلم وسریال شبکه سوم سیما. ‏

سه دوست که هر کدام در زندگی دچار مشکلات فراوانی هستند، تصمیم به سرقت از یک بانک می گیرند. هنگام سرقت ‏بمباران هوایی دشمن آغازمی شود، آنها با پول ها از شهر فرار می کنند اما پس از فرارمتوجه می شوند که پولی درمیان ‏نیست و… ‏

‎ ‎در پیچ وخم گذشته‎ ‎

احمد امینی دوست و همکار مطبوعاتی مان که از 1349 به این سو به عنوان منتقد فیلم فعالیت داشته، در طی ده سال ‏اخیر به کارگردانی پر کار در عرصه سینما و تلویزیون بدل شده است. او که فیلمسازی را با سایه های هجوم در سال ‏‏1371 آغاز کرده در این ده سال با ساخت سه فیلم سینمایی و پنج مجموعه تلویزیونی نشان داده که تلویزیون را جای ‏مناسب تری برای فعالیت هنری اش می داند. او که در پی ناکامی هنری و تجاری آخرین فیلمش “این زن حرف نمی ‏زند” از سال 1382 تا کنون به عرصه سینما باز نگشته، در تلویزیون دوران موفقی را با پشت سر گذاشته است. ‏

مجموعه تلویزیونی بی گناهان آخرین ساخته اوست که پخش آن از چندی پیش شروع شده و تا به حال چهار قسمت از ‏آن روی آنتن رفته است. قصه با یک فلاش بک به ماجرای سرقت از یک بانک در سالهای جنگ توسط سه سارق و ‏کشته شدن یکی از آنها به دست دیگری شروع می شود. آن چه تا به حال در سه قسمت بعدی روایت شده، زمان حال ‏خانواده آن سه پس از 24 سال است.‏

نتیجه کار تا به اینجا از نظر فیلمنامه نویسی به یک فاجعه نزدیک است؛ چیزی که به هیچ وجه نمی توان از منتقدی که ‏تئوری را خوب میداند و شعور سینمایی بالایی دارد، انتظار داشت. در حالی که چهار قسمت از سریال گذشته، هیچ ‏نشانی از طرح و بسط یک قصه درست در کار نیست. فیلمنامه به عوض آنکه روایت کند به طرز کسالت باری مدام در ‏حال طرح معماست؛ به گونه ای که هیچ اشتیاقی را برای دنبال کردن آن بر نمی انگیزد. همه چیز در عرض می گذرد و ‏قصه به کندی پیش می رود. شیوه کارگردانی و صحنه های زائد و بی فایده نیز بر کندی ماجرا افزوده است. در قسمت ‏چهارم که جلال( داریوش فرهنگ) به عنوان قاتل فراری به ایران بازگشته بیش از یک سوم زمان به نمایش پرسه زنی ‏های او در خیابان های تهران می گذرد. ‏

bigonahan2.jpg

 

 

بازی دور از انتظار داریوش فرهنگ هم بر کلیت این آشفتگی افزوده است و کفر آدم را در می آورد. او بیش از آن که ‏چهره یک فراری پشیمان و دلتنگ را به نمایش بگذارد، آنقدر در ژست از فرنگ برگشته ها و ازما بهتران فرو رفته که ‏هر جا قدم می زند انگار دارد از لشکر تحت امرش سان می بیند، و با هرکه صحبت می کند گویی طلبکارش است. ‏طوری با غرور و ژست آرتیستی راه می رود که هیچ کدام از جیمز باند های سینما تا به حال راه نرفته اند و این در ‏حالیست که او فقط قرار بوده نقش یک قاتل فراری را بازی کند. در نقطه مقابل او مسعود کرامتی است که خوش ‏درخشیده و حضورش به جان بی رمق سریال اندکی طراوت می افزاید. او نقش زمان حال همدست جلال را بازی می ‏کند که شاهد قتل دوست مشترک شان توسط او بوده است.‏

 

 

با آن که ساخت موسیقی فیلم را کیوان جهانشاهی بر عهده داشته، اما فضای سریال آنقدر با تنوعی از ترانه های ‏کلاسیک ایرانی آمیخته شده که به جز تیتراژ آغازین و پایانی عملا فرصتی برای استفاده از موسیقی متن باقی نمانده ‏است. اصرار عجیب و غیر منطقی امینی در استفاده از موسیقی هایی که کلام شان شرح حال شخصیت های داستان ‏است، باعث شده تا نه بتوان از آن موسیقی لذت برد و نه این شرح سنجاق شده به داستان را پذیرفت. امینی در سریال ‏های قبلی اش نیز به همین گونه آلبومی از تک ترانه های محبوبش را برای بیننده در طول قسمت های مختلف پخش ‏کرده و او را وادار به شنیدن کرده است؛ کاری که به نوعی به خودخواهی پهلو می زند و منطقی جز این ندارد.‏

‏ ‏

bigonahan3.jpg

 

 

 

طراحی تیتراژ بی گناهان را باید یکی از معدود وجوه موفق این سریال به شمار آورد. بیژن میر باقری که جایزه ‏یوزپلنگ طلایی جشنواره لوکارنو را به خاطر فیلم “ما همه خوبیم ” در فهرست افتخاراتش دارد، طراحی تیتراژ را به ‏عهده داشته است. علاوه بر این فیلمساز، همکاری چهار کارگردان دیگرسینما در این سریال در مقام بازیگر در نوع ‏خود هم قابل توجه است و هم یک رکورد به شمار می آید. محمد علی نجفی، همایون اسعدیان، داریوش فرهنگ و ‏مسعود کرامتی در این سریال ایفا گر نقش های متفاوتی بوده اند. ‏

 

از احمد امینی پس از این همه تجربه انوزی و دانش بصری و سینمایی اش بیش از این ها انتظار می رفت. او سال ها ‏پیش از این نشان داده بود که در عرصه نقد فیلم تیزبین و موشکاف است و تحلیل عمیق، طولانی و به یاد ماندنی اش در ‏باره شاهین مالت به تنهایی گواهی بر این مدعا بود. میان آن احمد امینی منتقد و این احمد امینی کارگردان تفاوت از ‏زمین تا آسمان است. او و برخی دیگر از همکاران منتقد سینمایی چون فریدون جیرانی و ایرج کریمی هنوز به این ‏نتیجه نرسیده اند که هر کسی را بهر کاری ساخته اند. کاش خداوند این سه منتقد و دیگرانی که کار نقد را به خوبی ‏انجام می دهند، از وسوسه فیلمسازی رها سازد؛ شاید دوباره بشود طعم خوش نقد های دلپذیرشان را دوباره چشید.‏