معرفی کتاب اخبار باحال نوشته سعید رحمان نیا
استفاده از زبان طنز و فرار از سانسور
اخبار باحال، عنوان کتابی است که نشر قطره امسال از سعید رحماننیا منتشر کرده است. این کتاب مجموعهٔ اخبار کوتاهی است که گویا ریشهٔ واقعیت دارند و از ستون حوادث روزنامهها انتخاب شدهاند، اما در اینجا به شکل طنز روایت میشوند. نویسنده در این کتاب از زبان طنز بهره میگیرد تا به شکلی صریح از اوضاع سیاسی اجتماعی امروز ایران انتقاد کند. او خود در مقدمهٔ کتاب مینویسد: “اخباری که در این کتاب درج شده، همه واقعیت داشته و خود طنز هستند. من فقط کمی نمک آن را بیشتر کردم.”
تجربه نشان داده است که در دورهٔ دیکتاتوری و تسلط سیستم سانسور، همیشه هنرهای اکسپرسیونیستی راهگشا بودهاند و توانستهاند بیشتر از سایر رویکردهای هنری، از زیر تیغ سانسور، سلامت عبور کنند. در گذشتهٔ ادب فارسی، زبان هجو و هزل و رفتار طلخکان، و در دورهٔ مدرن، ادبیات طنز بیشترین سهم را در بیان انتقادهای سیاسیاجتماعی از احوال جامعه بر عهده داشتهاند. نمونهٔ درخشان اینگونه نوشتار، آثار سید ابراهیم نبوی است که صریحترین و ماندگارترین نقدها را به حاکمیت وارد آورده و نقش بزرگی در افشاگری علیه سیستم داشته است. اخبار باحال با همهٔ نقاط تاریکاش، یکی از آثاری است که این سمت و سو را دارد و در این اوضاع و احوال که بازار نشر و آزادی بیان، بدترین و سیاهترین دوراناش را طی میکند، مایهٔ دلگرمی است. سعید رحماننیا به طرز هوشیارانهای از اخبار و حوادث خارج از ایران استفاده کرده تا ضریب گرفتار آمدن به قیچی سانسور را کاهش دهد، اما کاراکترهای تمام خبرها ناگزیر لباس ایرانی به تن دارند و در همین هوا نفس میکشند.
دختر تاپ تهران مجموعه داستان دیگری از همین نویسنده است که در ۱۳۹۰ منتشر شده است.
بخش هایی از کتاب اخبار باحال
شهردار در تاکسی
شهردار شهر پراگ، با تغییر قیافه و گذاشتن ریش مصنوعی، خودر ار به عنوان یک خوانندهی انگلیسی معرفی کرد تا ببیند رانندگان تاکسی چقدر تخلف میکنند و چند برابر قیمت از خارجیان کرایه میگیرند. کشور ایران دارای چنین معضلی نیست چون خود شهرداری نرخ مترو را مسافتی کرده و آن را زیاد کرده است. از طرف دیگر رانندگان تاکسی ما آنقدر خودشان در بالا پایین بردن نرخ تاکسی کار کشته شده اند و آنقدر از مسافرین شهر دوبله و سوبله پول میگیرند که ما اصلن احتیاجی به جهانگردان خارجی که اصلن به کشور ما نمیآیند نداریم و به شکر خدا شکم رانندگان تاکسی ما سیر است و اگر احیانن توریستی خارجی را دیدند حتا یکچیزی هم در جیب او میگذارند و آبروی کشور ما را حفظ میکنند. رانندگی تاکسی در ترافیک شهر تهران، آنقدر کار مهیج و پر درآمدی است که بعضی وقتها خود شهردار هم هوس میکند شهرداری را ول کند و به مسافرکشی روی آورد!!
افزایش جمعیت گربهها
زندانهای ایالت واشنگتن امریکا با مشکل افزایش جمعیت گربهها مواجه شده است. از آنجایی که خیابانهای شهر تهران نیز دارای موشهای زیادی است که جثهی آنها دست کمی از گربه ن دارد، از دولت امریکا تقاضا میکنیم در جهت صادرات این گربهها به ایران و رها کردن آنها در خیابانهای تهران اقدام نماید. و آنقدر دنبال مسائل انرژی اتمی ایران نرود.
با این اقدام شجاعانه هم مشکل زندانهای امریکا حل میشود، هم مشکل خیابانهای تهران.
اصلن باید این مسئله را به فال نیک گرفت. شاید با این اقدام روابط تیرهی ایران و امریکا هم بهبود یابد و طی یک قرارداد به نام تام و جری با یکدیگر دست دوستی بدهند!!
بفرستینش پیش خودمون
مردی در انگلیس چندی پیش با پرداخت ۴۵۰۰ پوند به یک جراح پلاستیک، عمل جراحی زیبایی انجام داد. اما این عمل موفقیتآمیز نبود و آن شخص برای انتقام گرفتن از پزشک خود، یک بمب دستساز در جعبهٔ جواهرات گذاشت و برای او فرستاد اما پزشک زیرک پیش از انفجار از محتویات آن آگاه شد و به پلیس خبر داد. در تماسی که اینجانب با این جراح پلاستیک گرفتم، او اظهار کرد قیافهی مرد شبیه طنزنویس این کتاب بوده است وانسان را به یاد انسان ناندرتال میانداخت آنوقت او میخواست شبیه برد پیت یا مایکل داگلاس شود. من هرچه سعی کردم نشد که نشد. اصلن حالت فیزیکی او شبیه انسانهای ماقبل تاریخ بود. خلاصه اینجانب بین پزشک و بیمار واسطه شدم و آنها را آشتی دادم و قرار شد کاری برای او در صدا و سیمای ایران دست و پا کنم تا جایی برود که احساس غربت و بدشکلی نکند.
واژههای ۴۳ دلاری و کار خیر
اخیرن ۱۸نفر از نویسندگان در تورنتوی کانادا دست به ابتکار جالبی زدهاند. آنها اعلام کردند که از شهروندانی که مایل هستند نام آنها در رمانهای این نویسندهها گنجانده شود، برای هربار ذکر نام آنها ۴۳دلار پول به حساب موسسات خیریه واریز کنند.
از آنجا که ایرانیها همیشه در کار خیر پیشقدم هستند، با این نویسندگان تماس گرفتند و اظهار کردهاند حاضرند ۱۰برابر این مبلغ را به موسسات خیریه کمک کنند تا نویسندگان نام آنها، اقوام و دوستان آنها را و اگر امکان داشت حتا زندگی آنان را در ایران به صورت رمان منتشر کنند تا ادارهٔ مهاجرت کانادا با خواندن نام و زندگینامهٔ ما دلش به رحم آید و برای همهٔ متقاضیان، ویزا ئ اجازهٔ مهاجرت و کار در کانادا صادر شود.
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
آنفلوانزای مرغی و شایعهی سیمرغ بلورین
اخیرن شایع شده است که بعضی از هنرمندان ایرانی که در جشنوارهی فیلم فجر برندهی جایزهی سیمرغ بلورین شده بودند، از گرفتن جایزهی خود امتناع کردند.
آنان در توجیه واکنش خود گفتند: به دلیل شیوع آنفلوانزای مرغی از گرفتن جایزهی سیمرغ بلورین خودداری کردهاند زیرا در این شرایط باید از تماس با هر نوع پرندهای خودداری کرد. حالا میخواهد آن پرنده سیمرغ بلورین باشد میخواهد سیمرغ واقعی باشد. به نظر اینجانب این خبر به منظور دیگری شایع شده است. زیرا هنرمندان ما شیفتهی سیمرغ آن هم از نوع بلورینش هستند. باید گشت و دنبال کاسهای گشت که زیر این نیمکاسه پنهان شده است.