دور اخیر مذاکرات در مورد برنامه هسته ای ایران به پایان خود نزدیک می شود. تحریم های غرب اقتصاد ایران را فلج کرده است و ایرانی ها اکنون در صورت عدم حصول توافقی مورد قبول غرب در برابر تهدید های آمریکا و اسرائیل قرار گرفته اند.
برای شناخت این مذاکرات، هم دانشمندان و هم مقامات دولتی از مجموعه ای از ایده ها در باره اخلاقیات ایرانی ها سخن می گویند که معمولا در محافل دانشگاهی، رسمی و مردمی رایج است. در یکی از نژادپرستانه ترین اظهار نظرها گفته می شود که ایرانی ها فریبکار هستند و نمی توان به آن ها اعتماد کرد.
تحلیلگران این خاصیت را به عوامل مختلف نسبت می دهند، از جمله: سال ها تسلط اعراب بر فلات ایران، مذهب شیعه که در آن “تقیه” مجاز است که خود مجوزی است برای دروغ گویی، و یک “تفکر بازاری” که ایرانی ها را به چانه زن های حرفه ای بدل کرده است.
طبیعی است که این گونه افکار در ایجاد هراس عمومی از ایرانی ها و اعمال تحریم ها یا تهدیدهای نظامی علیه ایران کارساز بوده است. زمانی که سال گذشته کنگره آمریکا تهدید کرد که تحریم های بیشتری را علیه ایران اعمال خواهد کرد، وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا به کنگره اطمینان داد که در برخورد با ایرانی ها ساده لوحانه رفتار نخواهد کرد زیرا “ما می دانیم که فریبکاری بخشی از دی ان ای آنهاست.”
انتقادات زیادی در مطبوعات از شرمن شد؛ تهمت فریبکاری ذاتی به ایرانیان در خارج از محافل استبدادگرایان، دیگر محبوبیت زیادی ندارد.
بیان اینگونه نظریات باعث به خطر افتادن مذاکرات می شود چون ایرانیان را که هم اکنون هم نسبت به معامله با آمریکا بدبین هستند، بیشتر ناراحت می کند. ولی در محافل چپ گرا تر هم بحث زبان شناسی و اجتماعی پدید “تعارف” در نزد ایرانیان، جای خود را پیدا کرده است.
این موضوع در مقاله ای در مجله آتلانتیک تشریح شده است. این مقاله به قلم دوبلگ نوشته شده و نام آن “سخن گفتن به شیوه ایرانی” است. نویسنده می گوید تعارف روشی است که ایرانی ها برای مدیریت روابط اجتماعی خود به نحوی مودبانه و آراسته بکار می برند؛ روشی که ممکن است زیبنده و با حسن نیت به نظر برسد ولی در عین حال “سلاحی اجتماعی و سیاسی است که گیرنده را به اشتباه می اندازد و در موقعیتی ضعیف قرار می دهد.”
این مقاله معتقد است تعارف را باید به این صورت دوم تعبیر کرد. بیشتر مثال هایی که در این مقاله آورده شده است بر وجوه مخدوش کننده و فریبکارانه تعارف تاکید می کند که به عنوان زبانی برای سوء استفاده از سایرین بکار می رود. ایرانی ها نه تنها ممکن است از تعارف برای داشتن دست بالا در مناسبات اجتماعی استفاده کنند بلکه ممکن است از آن در مذاکرات هسته ای نیز استفاده کنند.
این مقاله می گوید تعارف می تواند به عنوان روشی برای فریب دادن بکار رود که دیپلمات های ایرانی ممکن است از آن به عنوان “شیطنت” استفاده کنند. “ایرانی ها گرایشی ابدی به پیچاندن مطالب در پرده ای از ابهام دارند و معمولا زمان بسیار زیادی هم صرف این کار می کنند.”
آنچه این نحوه برخورد در مذاکرات هسته ای به ارمغان می آورد عبارت است از “هنر ایرانی در انکار کردن چیزی که واقعا می خواهند و عرضه کردن آنچه که هرگز قصد دادن آن را ندارند.” مقاله یاد شده این مطلب را در چهارچوب مذاکرات هسته ای ذکر می کند ولی آن را به “چالش های سیاسی” و فرهنگ “مغشوش و زمان بر” تعارف نیز تسری می دهد.
در مقاله مثالی از آن آورده می شود که هنگامی که به میهمانی چای عرضه می شود به عنوان نشانه ای از ادب باید سه بار آن را رد کند، و به گرفتار شدن آمریکایی ها در تعارف های ضمن مذاکرات هسته ای اشاره می کند.
مسلما مثال هایی که از وجوه منفی تعارف در این مقاله آورده شده است حقیقی هستند. برای برخی از ایرانی ها، لطیفه ها جنبه ای واقعی دارد. احمد شاملو، شاعر بزرگ ایرانی قرن بیستم، چندان اعتقادی به تعارف نداشت. او برخی از ظواهر آن را “ریاکارانه” ارزیابی می کرد.
خود من هم باید آن را فرا می گرفتم. من در بیست سالگی شروع به آموختن زبان فارسی کردم و بعدها سه سال برای مددکاران اجتماعی مسئول پناهندگی ایرانی ها در لس آنجلس کار کردم. همه همکاران و رئیس من و همه پناهندگان، فارسی را به عنوان زبان اول یا دوم صحبت می کنند، در نتیجه شناختن تعارف و چگونگی اثر گذاری آن بر محاوره ها به موضوعی جدی تبدیل شد. در همان زمان متوجه شدم تعاریف و احساس های گوناگونی برای تعارف وجود دارد و تفسیرها به تعداد کسانی که فارسی سخن می گفتند متفاوت بود و این امر یافتن تعریفی مشخص را دشوار می ساخت، چه رسد به چگونگی استفاده از آن در زندگی روزمره.
هیچ کدام از تعابیر و تفسیرهای گوناگونی که وجود دارد، در مقاله یاد شده مطرح نشده است و صرفا بر معانی فریبکاری و ریاکاری و ابهام تاکید شده است. در این مقاله بیشتر وجوهی از تعارف که در نظر غربی ها جالب، عجیب و مغایر با سنت ها و ارزش های ارتباطی آن هاست، مورد تاکید قرار گرفته است. در این برداشت بسیاری از ارزش های فرهنگی متنوعی که در نزد ایرانی ها از اهمیت برخوردار است نادیده گرفته می شود.
این امر مانع شده که دوبلگ به وضعیت های عمیق اجتماعی که تعارف در آن ها بکار می رود بپردازد؛ این وضعیت ها کمتر به نظر غربی ها عجیب می آید و بیشتر به عنوان روش زندگی روزمره ایرانی ها به نظر خواهد رسید.
هزار و یک روش برای تعارف وجود دارد که بسیاری از آن ها ارتباطی با دست بالا را گرفتن ندارند و بسیاری از آن ها بیشتر شبیه رفتارهایی است که ما هم در غرب داریم.
هیچ وقت زمانی که با عده ای غذایی صرف کرده اید، پیشنهاد کرده اید که پول غذا را بپردازید، در حالیکه کم و بیش می دانید که آن ها پول آن را خواهند داد؟
هرگز به کسی گفته اید که چه قدر لباس زیبایی پوشیده است، در حالیکه واقعا هم نظرتان این نبوده است؟
تا به حال به کسی که در خیابان دیده اید گفته اید: “حتما باید همدیگر را ملاقات کنیم” در حالیکه واقعا منظورتان این نبوده است.
این نوع برخورد ها هم در آمریکا و هم در ایران مشاهده می شود و استفاده از این روش ها در همه جا توصیه می شود. چند نفر از غربی ها امروز عقیده دارند که صداقت کامل راه درست ارتباط با دیگران است؟ اگر فیلم “دروغگو دروغگو” جیم کری یک چیز را به ما یاد داده باشد این است که یک خط مشی صداقت و راستی کامل نزدیک ترین و سریع ترین راه برای نابودی اجتماعی است.
تعارف در واقع یک پدیده زبانشناسانه-اجتماعی است که استفاده درست از آن در نزد ایرانی ها مهم است.
بسیاری از بزرگان ایران شاعر بوده اند و این خود نشان دهنده اهمیتی است که ایرانی ها برای کلام و شعر و زبان قائل هستند.
بنابراین نمی توان گفت تعارف “هنر” استراتژیک برای به دست آوردن چیزی است که می خواهید. شاید بیشتر استفاده هنرمندانه از زبان باشد که در جامعه ای که برای زبان احترام قائل است بکار می رود. تعارف برای غربی ها مسلما نامانوس به نظر می رسد چون قوائد آن را نمی دانند. ولی برای ایرانی ها تعارف مسائل را کمتر ابهام انگیز می کند نه بیشتر.
به هر حال تعارف می تواند جالب، شگفت انگیز و گاه ناراحت کننده باشد؛ ولی در باره آن می توان ساعت ها بحث کرد. شناخت پدیده تعارف بیشتر مستلزم دیدن شباهت های فرهنگی است تا تفاوت های آن ها.
مطالبی که تعارف را به عنوان عاملی بازدارنده در مذاکرات هسته ای معرفی می کنند، نقش مخربی در دیپلماسی ایفا می کنند. معرفی تعارف به عنوان روشی از ریاکاری ایرانی ها نه تنها باعث دامن زدن به خصومت ها می شود، بلکه در واقع تبلیغ جنگ است.
منبع: گاردین - 22 نوامبر