فرصتی برای کینه جویی؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

همه می‌گوییم که انتخابات فرصت است، اما ظاهرا فرصتی برای دعوا و تفرقه!‏

در دمکراسی‌های جهان، اختلاف در عقیده، راهبرد و تاکتیک به کینه و عدوات بین احزاب سیاسی تبدیل ‏نمی‌شود، اما در ایران حتی یک اختلاف سلیقه نیز از استعداد تبدیل شدن به دستمایه‌ای برای خصومت و ‏دشمنی برخوردار است.‏

همه به یاد داریم که چه رقابت سخت و نفسگیری بین هیلاری کلینتون و بارک اوباما بر سر نامزدی حزب ‏دمکرات برای ریاست جمهوری آمریکا در گرفت و چه انتقادهای تلخ و تندی بین آنها رد و بدل شد، اما ‏هیچکدام از اینها سبب نشد که بین آنهان عدوات و کینه ایجاد شود به طوری که پس از پیروزی نهایی آقای ‏اوباما، خانم کلینتون به حمایت قاطع از رقیب پیشین خود برخاست.‏

هم اکنون نیز بین آقای اوباما و جان مک‌کین رقابتی طاقت فرسا در جریان است، رقابتی که هر دو طرف ‏انگشت گذاشتن بر ضعف‌های طرف مقابل و بزرگ کردن آنها را غنیمت می‌شمرد.‏

با وجود این، در نیمه آبان آینده، نام هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا از صندوق انتخابات در ‏آید، آن دیگری برای رقیب خود پیام تبریک می فرستد و برای کمک به او در جهت حفظ و توسعه منافع ایالات ‏متحده، اعلام آمادگی می‌کند بدون آنکه از او کینه و نفرتی به دل گیرد.‏

این وضع کم و بیش در بسیاری از کشورهای دمکراتیک حتی در کشورهای پیرامونی هم مصداق دارد، اما در ‏کشور ما به هیچوجه اینگونه نیست.‏

در کشور ما انتخابات موعد ظهور بغض‌ها و کینه‌ها، درگیری های درون تشکیلاتی و تجزیه گروههاست تا ‏برای مدت‌ها، رفیقان و همراهان دگر اندیش خود را به انواع اتهام ها متهم کنند فقط به این علت که تحلیل ‏متفاوتی داشته‌اند.‏

ما همه بلااستثناء در مقام سخنوری مدافع پرحرارت حق دیگران برای متفاوت بودن هستیم، اما در مقام عمل ‏هزار توجیه رنگارنگ برای زیر پا گذاشتن این اصل به کار می‌بریم.‏

ممکن است استدلال شود که آمریکا و امثال آن، دارای دمکراسی‌های نهادینه شده‌ای هستند که پیروزی یا ‏شکست یک حزب در انتخابات فاجعه تلقی نمی‌شود بخصوص اینکه حزب شکست خورده، از فرصت لازم ‏برای پیروزی در دوره‌های بعدی انتخابات برخوردار است. بنابراین علتی در میان نیست که رهبران احزاب ‏و نامزدهای مختلف با یکدیگر عناد کنند و از هم کینه به دل گیرند.‏

اما در ایران که هر از گاهی روزنه کوچکی از فرصت برای برون رفت از بن بست پدید می‌آید، همه باید با ‏گذشت و فداکاری و عدول از برخی خواست ها و علایق خود، گرد هم جمع آیند و آن فرصت را دریابند. ‏بنابراین، می توان بر کسانی که با طرح نظرات متفاوت خود این فرصت را به باد می دهند خشم گرفت و از ‏آنان دلخور شد!‏

چنین استدلالی اما بی پایه و بویژه خودمحورانه است، چرا که ممکن است آنچه را که ما فرصت می‌بینیم، ‏دیگری تهدید تلقی کند و راه دیگری را نشان دهد.‏

در واقع در چنین فضایی است که قدرت اقناع به کار می‌آید. مسلما هنگامی که تحلیلی منسجم و مبتنی بر ‏گزاره‌های مشخص وجود داشته باشد، می توان از طریق بحث و گفتگو دیگران را نسبت به صحت تحلیل خود ‏اقناع کرد.‏

اقناع نیازمند بحث و گفتگوی شفاف و بی تکلف و صادقانه است و این نیز جز در یک فضای آزاد و منطقی ‏حاصل نمی‌شود.‏

متاسفانه فضای کلان جامعه ایرانی خارج از کنترل و اراده ما مسدود است و نمی‌توان در آن بحث و گفتگوی ‏آزاد و منطقی به راه انداخت، اما در عین حال، شوربختانه باید اعتراف کرد که در اندک فضاهای محدود بین ‏نیروهای منتقد و خواهان تحول و اصلاح نیز این آزادی برای بحث و اقناع سازی فراهم نیست.‏

در فضای ترس از انتشار و ترویج تحلیل دیگری، نه بحثی امکانپذیر است و نه اقناعی صورت می‌گیرد.‏

این است که هر کس با اسب خویش می‌تازد و انتظارش پیروی دیگران از اوست. دیگران اما از خود اختیار و ‏اراده و فکر دارند و می خواهند اسب خود را برانند. بدین ترتیب، میدانی از رقابت ظاهر می‌شود که همه به ‏سوی هم می تازند و چون به یکدیگر برخورد می کنند زبان به دشنام هم می‌گشایند و کینه و خصومت را دامن ‏می‌زنند.‏

با این حساب، راه برای نیروهای تحول خواه و اصلاح طلب گشوده است، ایجاد فضایی آزاد در بین خود برای ‏بحث اقناعی که پیشنهاد آقای دکتر نجفی برای تشکیل پارلمان اصلاحات مقدمه ضروری آن است. در غیر این ‏صورت، انتخابات پیش رو حتی اگر فرصتی باشد، صرفا فرصتی است برای دعوا و تفرقه و کینه جویی!‏