بیا، این هم 22 خرداد، این همه دعوا کردید که اگر این دولت بیاید همه چیز نابود می شود، چشم های کورشده تان را باز کنید تا ببینید وقتی رهبر مملکت می گوید احمدی نژاد از همه به من نزدیکتر است، یک چیزهایی می داند. همینجوری که حرف نمی زند. آدمی که به جای اونقه اونقه از شکم مادرش یاعلی گویان خارج شده و هر کاری می کند، با تهجد شبانه و فکر کردن روزانه است، که الکی کار نمی کند؟ اینطور نیست که فکر کنید همینطوری است. کلی فکر می کنند، کلی برنامه می ریزند، کلی کار می کنند، میلیارد میلیارد خرج می کنند، بیخودی که دولت احمدی نژاد که از همه به رهبر نزدیکتر است حرف نمی زند. الکی که مواضعش را از پاچه اش در نمی آورد. هفت سال بیچاره زحمت کشیده، همه حکومت شش سال دست به دست احمدی نژاد دارند، پنج سال رهبری جهان اسلام را به عهده داشت، چهار سال هر کاری می توانست برای هماهنگی میان بقیه و خودش کرد، سه سال است نصف حکومت را رهبر حذف کرده تا این نیم وجبی را به زور روی صندلی بنشاند و دو سال است که همین رهبری دارد زور می زند این نیم وجبی را از روی صندلی بردارد، آن وقت خودش هم دارد از روی صندلی می افتد توی زباله دانی جغرافیا و تاریخ و بخصوص علوم انسانی.
واقعا آدم از این همه نبوغ و هدفمندی تعجب می کند. اینکه یک دولت اهدافی داشته باشد و دقیقا به اهداف دیگری برسد. واقعا خودمانیم چنین چیزی در تاریخ سابقه دارد؟ چطور می شود که یک دولت به همه اهدافی که داشته برسد؟ حتما یکی دوتا از شما، بعید می دانم بیشتر بشود، فوقش سه نفرتان شک می کنید و می گوئید اینطور نیست. ولی من که با شما شوخی ندارم. داشته باشم هم نمی گویم. اصلا چرا شوخی؟ بیایید بطور جدی به اهداف دولت مذکور و نتایج همین دولت مذکور نگاه کنیم.
فهرست مفسدین اقتصادی را منتشر می کنیم: چقدر غصه خوردیم که نکند این فهرست مفسدین اقتصادی را منتشر کند و اسم ما هم بالای فهرست باشد و آبرو برای مان نماند. هی دستش را کرد توی جیب راستش، گفتیم الآن همه راست های مفسد را افشا می کند، بعد درآورد کرد توی جیب چپش، گفتیم الآن است که فهرست همه چپ های مفسد را منتشر کند، بعد دستش را درآورد کرد توی جیب پشت شلوارش، گفتیم الآن است که فهرست مفسدینی را که پشت صحنه حکومت هستند منتشر می کند، بعد دستش را درآورد کرد توی جیب جلوی شلوارش، گفتیم آخ خ خ خ که همین الآن است که فهرست همه مفسدینی را که جلوی چشم همه هستند افشا می کند. هی انتظار، هی انتظار، به او گفتند دزدگیر 88 و هی ما ترسیدیم. آخرش هم قوه قضائیه فهرست همه مفسدین اقتصادی را از دادگاه اختلاس کشید بیرون و معلوم شد معاون اول و معاون دوم و معاون سوم( بشمار برو بالا) همه مفسد اقتصادی هستند و وزیر علوم و وزیر ورزش و وزیر اقتصاد و کلا وزرای کابینه جز یکی شان کیلو کیلو پرونده رشوه دارند و فقط یکی از وزرا در اختلاس ها دست نداشته آن هم که تروریست است و اینترپول دارد دنبالش می گردد که هر جا دید دستگیرش کند. دیدید بالاخره فهرست مفسدین اقتصادی منتشر شد؟
اسرائیل را از روی نقشه محو می کنیم: بیخودی نبود می ترسیدیم، گفته بود که اسرائیل را از روی نقشه حذف می کنیم. ما هم که تمام زندگی مان با همین دوزار و ده شاهی مواجبی که از اسرائیل می گرفتیم می گذشت. اینقدر گفت تا از اسرائیل فرار کردیم، فکر کن اسرائیل محو بشود و ما هم در اسرائیل باشیم، یکهو می بینی صبح پایت محو شده، عصر دست هایت و شب بکلی نیستی. شما بودید نمی ترسیدید؟ من هم ترسیدم. گفتم حکما برای حذف اسرائیل یک کاری می کنند که حکومتش ساقط بشود و مردمش آواره. حق داشتم. فرار کردیم رفتیم تونس، هنوز نرسیده بودیم که دیدیم تونس که حکومت تونس عوض شد. گفتیم حتما عوضی نشانه گرفته اند، به جای اینکه حکومت اسرائیل عوض شود، حکومت تونس عوض شده، فرار کردیم رفتیم مصر، بیست روز نگذشته بود و هنوز اهرام مصر را هم ندیده بودیم که یکهو دیدیم حکومت مصر هم عوض شد. لامصب می خواهی اسرائیل را حذف کنی، چرا درست نشانه نمی گیری، فرار کردیم رفتیم لیبی، هنوز ده روز نگذشته بود و تازه داشتیم با یکی از خوشگل خانم های محافظ قذافی در مورد همینگوی بحث می کردیم که دیدیم از زمین و هوا بمب می ریزد. مصب تو شکر! برادر من اسرائیل آن طرف است، چرا اینجا را می زنی؟ فرار کردیم رفتیم سوریه، گفتیم از همه جا مطمئن تر است. سه روز نگذشته بود که دیدیم ملت دارند پرچم ایران را آتش می زنند، آمدیم برویم جلوی آتش زدن پرچم ایران را بگیریم و بگوئیم که دارید عوضی آتش می زنید، آن پرچمی که باید آتش بزنید پرچم اسرائیل و آمریکاست، یکهو دیدیم هفت هشت تا آدم آمدند و گفتند کجایی هستی؟ گفتیم من از کشور برادر و دوست ایران هستم. طرف جیغ زد که بیایید یکی دیگر از پاسداران شان را دستگیر کردیم. از ترس گفتم من پاسدار نیستم مهندس هستم، یکی شان گفت: پدر سوخته! همه آن پاسدارهایی که دستگیر کردیم می گفتند مهندسیم. بالاخره به آنها ثابت کردیم مزدور آمریکا و انگلیس هستیم، آنها هم روی ما را بوسیدند و ول مان کردند رفتیم لبنان. گفتیم حداقل برویم سراغ فلسطینی ها که آنجا از همه جا امن تر است. یکی آمد و گفت: کجایی هستی؟ گفتم ایرانی. گفت برای چی اینجا آمدی؟ گفتم از ترس حمله به اسرائیل. فورا ده تا از رهبران حماس آمدند و گفتند زود برو از اینجا گم شو که اگر اسرائیل به ایران یا ایران به اسرائیل حمله کند، ما هیچ کاری نمی کنیم و اول از همه پدرت را در می آوریم. ما هم فرار کردیم و آمدیم اروپا. حالا دارد کل دنیا بجز اسرائیل از روی نقشه حذف می شود و ما نمی دانیم اگر در اثر زحمات جانکاه رهبر و رئیس جمهور ایران، فردا ایران هم از روی نقشه جهان حذف شد، چطور برگردیم ایران؟ با چه نقشه ای برگردیم؟
ایران را هسته ای می کنیم: رئیس جمهور گفت ایران را هسته ای می کنیم. بعد گفت از هسته ای کردن ایران یک متر که هیچ، یک میلی متر هم عقب نمی کشیم. بعد 216 بار پالایشگاه بوشهر را افتتاح کردند. بعد هی سانتیریفیوژ بیاور، هی اورانیوم غنی کن. از دختر شانزده ساله تا پیرمرد 2160 ساله مثل جنتی نشستند هی اورانیوم توی خانه شان غنی کردند. هی شعار دادند “ دلاور هسته ای حمایتت می کنیم.” هی گفت تا هفته دیگر هسته ای می شویم، ما هم خیال مان راحت شد. گفتیم ده تا دانشمند هسته ای داریم، این همه سردار سپاه داریم، همه دنیا هم که از ما حمایت می کنند. نتیجه هم همین شد که اول هفت تا دانشمند فیزیک هسته ای ترور شدند، بعد ده تا سردار سپاه خودشان با هم سکته قلبی کردند. بعد همه دنیا تصمیم گرفتند پدر مملکت را در بیاورند و حالا نه فقط با بمب اتمی، نه با اورانیوم 20 درصد غنی شده، نه با اورانیوم هشت درصد، حتی با اورانیوم 3.5 درصد که قبلا خودمان غنی می کردیم هم مخالفند، شش سال هی نیروگاه ساخت، حالا هی نیروگاهها را خراب می کند که وقتی کسی آمد چیزی نباشد. الحمدالله هسته ای هم شدیم.
مدیریت جهان را به عهده می گیریم: حالا ممکن است بگوئید دولت پاک شد دولت مفسد، در عوض مدیریت جهان را به عهده می گیریم، یا یکی بگوید اصلا اسرائیل رو چی کار داری، فرض کن اسرائیل نابود نشد در عوض دولت های دوست ما نابود شدند، مهم نیست، فدای سرمان، در عوض همین که مدیر جهان هستیم، خودش خیلی مهم است. یا یک نادانی کم فهم بی سواتی پیدا بشود و بگوید که اصلا اورانیوم می خواهیم چکار؟ وقتی که مدیر جهان شدیم، به همین روس ها و فرانسوی ها که اورانیوم غنی شده دارند، به عنوان مدیر دستور می دهیم، همه اش را بدهند به ما، بیخود هم دست و بال مان برای غنی سازی کثیف نمی شود. همین که مدیر جهان شدیم، خودش خیلی مهم است. همین که رئیس جمهورمان در سال اول ریاست جمهوری اش با صد رهبر جهان ملاقات کرد، در سال دوم با سی رهبر جهان ملاقات کرد، در سال سوم تمام رهبران آمریکای لاتین را دید، در سال چهارم رهبران دنیای عرب را دید، در سال پنجم ونزوئلا و چین و روسیه رفت، در سال ششم می خواست ارمنستان برود که معاونش را ممنوع الخروج کردند، حالا هم که رفته شانگهای و برگشته، درست است که موفق نشدیم مدیریت جهان را به عهده بگیریم، ولی همین که اروپا و آمریکا و استرالیا تحریم اقتصادی مان کرده، کشورهای عربی می خواهند به ما حمله کنند، و وقتی می خواهیم مدیریت ابوموسی را هم انجام بدهیم، امارات اعتراض می کند، خودش موفقیت بزرگی است. کور بشود هر کس نمی تواند موفقیت ما را ببیند، لال بشود هر کس نمی تواند درباره ریاست ایران برسازمان ملل متحد نظر بدهد و کر بشود هر کس نمی تواند این خبر را بشنود که آمریکا حتی با واسطه شدن ایران در مورد سوریه هم مخالفت کرده. همه دنیا هم ما را به مدیریت جهان قبول نکنند، اصلا مهم نیست، مگر مردم ایران که رهبر را به رهبری و رئیس جمهور را به ریاست جمهوری قبول ندارند، چه کاری می توانند بکنند؟ حالا به فرض دولت حق مدیریت کابینه خودش را هم نداشته باشد، این دلیل نمی شود که در آینده نزدیک، مثلا همین هزار سال دیگر رهبری جهان به دست ما نیافتد؟
بیکاری و تورم را نابود می کنیم: اصلا همه اینها به درک، برای دولت احمدی نژاد فقط مردم ایران و بهبود وضع اقتصادی آنها مهم است. مهم این است که هر کاری هم نتوانست بکند، همین که فساد مالی را توسط دیگران از بین برد و خودش انحصارا به فساد مالی می پردازد، همین که موفق شد بیکاری 14 درصدی را تک رقمی کرده و آن را به بیکاری 30 درصدی تبدیل کند، همین که احمدی نژاد تصمیم گرفت بطور جدی طلب دولت را از بانکها بگیرد و حالا دولت سه برابر هفت سال قبل به بانکها بدهکار است. همین که دولت تصمیم گرفت برای همه ویلا باغ بسازد، و حالا قیمت مسکن در عرض شش سال هفت برابر شده است، همین که دولت تصمیم گرفت قیمت همه چیز را کنترل کند و حالا درست است خودمان به کره ماه نرفتیم، ولی نوک منحنی تورم دارد به کره مریخ می رسد، این ها همه نشانه موفقیت های دولت است. مثلا همین دولت تصمیم داشت یک میلیون مسکن مهر را در این هشت سال بسازد، حالا امسال موفق شده حدود 16 هزار واحد مسکونی مهر را بسازد، نه اینکه واقعا 16 هزار تا، حدودا 1600 تا را که ساخته است، البته بعید هم نیست که 16 هزار تا را در هفت سال ساخته باشد. ولی مهم این است که رئیس جمهوری که 16 هزار واحد مسکونی را در 7 سال ساخته، همین دیروز اعلام کرده که تا آخر همین امسال، یا حداکثر تا فروردین، دولت به میزان 117 هزار واحد مسکونی را در هفت ماه آینده می سازد. حالا ممکن است تعجب کنید و بگوئید دولتی که در هفت سال 16 هزار خانه ساخته چطوری در هفت ماه 110 هزار واحد مسکونی می سازد. تاچشم تان کور بشود. بروید بمیرید، اگر هم خیلی سوختید آب بریزید آنجا که خنک بشود.
امام زمان بزودی می آید: شما چقدر دنیوی و حقیر هستید، آیا انسان فقط برای اورانیوم و اقتصاد و مدیریت و سیاست زندگی می کند؟ مرده شورتان ببرد ای کفار، ای زنادقه، ای بی دین ها، مگر محمود نگفت در عرض دو سال، از سال 1384 تا دو سال بعد کاری می کند که امام زمان ظهور کند. مگر مشائی نگفت که 14 خرداد ارسال امام زمان ظهور می کند، مگر این دولت هزار تا طرح برای رعایت اخلاق توسط نیروی انتظامی اجرا نکرد؟ حتی مجسمه های مانکن هم با حجاب شدند و عمل جراحی سینه انجام دادند که نوکش توی چشم لولو نرود. همه جا هم که تفکیک جنسیتی شد، پوتین هم که در چهره امام مسیح را دید، خود احمدی نژاد هم که در هاله نور بود. این همه شعر در مورد خدا و پیغمبر گفته شد. حالا اگر تورم شده سی درصد، در عوض تعداد مسلمان ها و نمازخوان های ایران هم بفرض چهل درصد کم شده، خودش پیشرفت بزرگی است. همین که یارو تا شانزده سالگی قاری قرآن بوده و حالا مرتد اعلام شده و از وقتی مرتد اعلام شده هر روز دارد ترانه جدید می خواند، در عوض مرجع تقلیدی که حکم ارتندادش را صادر کرده، رفته قایم شده موش نخوردش. اینقدر دولت موفق به توسعه اخلاق شد که روزی یک خبر تجاوز دسته جمعی در داخل و روزی یک خبر استریپ تیز در خارج پخش شد، فردا اگر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم فیلم پورنو پخش بشود، کسی عین خیالش نیست، فقط باید خواهران و برادران با تفکیک جنسیتی نگاهش کنند. روزهای فرد خواهران، روزهای زوج برادران. این هم برنامه ریزی دقیق، دیگر چه مرضی دارید؟ همه چیز به شما داده، بس تان است دیگر.