ناشنیدههای برخورد با گروه “ماهبانو” در گفتگوی مجید درخشانی با روز
گروه ماه به سرپرستی مجید درخشانی مهرماه ۱۳۹۲ اولین برنامههای خود را در اروپا اجرا کرد. این گروه دو خواننده زن دارد. چیزی که باعث شهرت این گروه در یک سال گذشته شده کلیپهایی از گروه ماه بود که مهدیه محمدخانی در آن تکخوانی میکرد. انتشار خبر توقیف پاسپورت سرپرست این گروه در روز ۱۴ دی ماه، بار دیگر نام گروه ماه را به خبرها آورد. در گفتگو با روز درخشانی ابعاد جدیدی از ماجرای برخورد با اعضای گروه ماه را باز میکند که تا امروز بیان نشده است.
“من دیروز یک سفر خانوادگی به دبی داشتم، در فرودگاه به من گفتند که ممنوعالخروج هستم و پاسپورتم را ضبط کردند و یک برگه کاغذ به دست من دادند. داستان هین طور بود. در هفتهی گذشته از من خواستد که به پلیس امنیت مراجعه کنم (در خیابان پلیس) دوبار برای توضیحاتی دربارهی کلیپ گروه ماه بانو به پلیس امنیت رفتم. من فکر میکنم که این مسالهی ممنوعالخروجی هم به موضوع همین بازجوییهایی ارتباط داشته باشد. الان دو سه ماه است که اعضای گروه و من را چندین بار بردهاند و بازجویی و سوال کردهاند و میگویند که تولید و انتشار این کلیپها غیر قانونی است”.
خوانندهی پیشین گروه ماهبانو با آنها همکاری میکرد!
روز: آیا به شما گفتند که به استناد چه موادی از قانون تک خوانی زنان ممنوع است؟
درخشانی : میگویند ممنوع است، همین. به هیچ قانونی استناد نمیکنند. به جز این به ساخت کلیپها هم ایراد گرفتهاند. میگویند ساخت کلیپ هم ممنوع است. میگویند تولید کلیپ ممنوع است و شما نباید میکردید. اما من اعتقاد دارم که ما خلاف قانون عمل نکردهایم. روال این است که کارهایی که میخواهد در ایران انتشار پیدا کند، باید مجوز بگیرد ولی کارهایی که به صورت آزاد و مستقل تولید میشود و قصد انتشار رسمی ندارد، نیازی به دریافت مجوز هم ندارد.
گویا این برخوردها پیش از توقیف پاسپورت شما در فرودگاه آغاز شده بود؟
بله، در هفتههای گذشته بارها من را بازجویی کردند. موضوع پرسشها هم ساخت کلیپ بود. آنها میگویند که حتی اگر این کلیپ به شبکههای ماهوارهای هم داده نشده باشد، همین اندازه که آن را روی یوتیوب گذاشتهاید، این کار ممنوع است و این کار نخست باید مجوز بگیرد. آنها میگفتند که بدون مجوز ارشاد، نمیشود این کلیپها را منتشر کرد. درحالی که تا به حال اینطور نبوده؛ الان اینها میگویند حتی اگر قصد دارید کاری را در یوتبوب هم منتشر کنید باید از ارشاد مجوز بگیرید.
مشخص شده که در کدام شعبهی دادگاه برای شما پرونده تشکیل دادهاند؟
هنوز این پرونده در جریان است و رای قطعی صادر نشده و قرار است به دادسرا فرستاده شود اما اینها پیشاپیش من را ممنوعالخروج کردهاند. تشکیل پرونده از سوی اماکن در خیابان مطهری صورت گرفته. به من نیز تفهیم اتهام شده است، اما پروندهی دیگری نیز در پلیس امنیت تهران گشوده شده است. پلیس امنیت تهران تک تک اعضای گروه را احضار کرده، و از ایشان توضیحاتی برای این کار گرفتهاند. ما منتظریم که ببینیم نتیجه این تحقیقاتشان چه میشود، اما هنوز تاریخی برای برگزاری دادگاه اعلام نکردهاند.
آقای درخشانی من شنیدهام که درجایی از خانوادهی موسیقی اطلاعاتی در اختیار وزارت ارشاد قرار گرفته و همین اطلاعات بوده که موجب آغاز بازجوییها بوده است؟
متاسفانه این خبر واقعیت دارد که این ماجرا از جایی درون فضای موسیقی آب میخورد. شنیدهها و دیدههای بچههای ما این است که میان حراست، (و معاونت هنری وزارت ارشاد) با پلیس امنیت نامهای رد و بدل شده است. متاسفانه یکی از خوانندههایی که قبلا با ما کار میکرده است در نامهای اطلاعاتی از گروه ما را در اختیار وزارت ارشاد قرار داده است. این خواننده سابق ماه بانو چون در حال دریافت مجوز کاری هست، با وزارت ارشاد وارد همکاری شده و این اطلاعات را در اختیار آنها قرار داده است. در حقیقت استارت این خواستنها و بازجوییها از اینجا زده شد.
پس شما وجود چنین نامهای را تایید میکنید؟
من خودم نامه را ندیدهام اما بچهها دیدهاند و من هم تایید میکنم. اصلا خود پلیس امنیت به ما میگوید که از داخل خودتان و از همکاران خودتان اطلاعات را در اختیار ارشاد و پلیس قراردادهاند. این ادعا درست است و نامهای که علیه گروه ماه بانو نوشته شده در پروندههای بچههای موجود است.
یک پرسشی در این میان وجود دارد، شما درحالی به عنوان سرپرست گروه ماه نمیتوانید از کشور خارج شوید درحالی که خوانندهی گروه شما مهدیه محمدخانی، به تازگی و بدون مشکل از کشور خارج شد و هم اینک مشغول برگزاری کنسرت در خارج از کشور است، پس چرا برای شما مشکل ایجاد کردهاند؟
این روزها هرکسی که به من میرسد این پرسش را مطرح میکند که چه طور است که ما را بازجویی، احضار و ممنوعالخروج میکنند ولی خانم محمدخانی به راحتی به بیرون از کشور رفت و آمد میکند؟! ایشان الان به راحتی در اروپا کنسرت برگزار میکند ولی در مورد گروههای دیگر سختگیری میکنند، من نیز این پرسش را دارم، که چه طور تنها ایشان آزاد است؟
بازجوییها چگونه است؟ آیا بازجوییها گروهی است یا این که شکل دیگری دارد؟
روال این است که تک به تک به بچههای گروه ما تلفن میزنند و به پلیس امنیت دعوتشان میکنند.
برخوردها چگونه است؟
برخوردشان با من همراه با احترام است. البته من هرگز با تماس تلفنی و احضار تلفنی، به آنجا نمیروم. بار گذشته نیز که من را به پلیس خواستند، هم نرفتم، چون بهشان گفتهام احضار شفاهی را قبول ندارم و هنگامی که کتبی دعوت کنند، خواهم رفت.
هفتهی گذشته پروندهای که تشکیل داده بودند را به دادسرا فرستادند و از آن پس هنوز نامهی دیگری نگرفتهایم که به دادگاه برویم، و زمانی تازهای را برای رفتن به دادگاه به ما نگفتهاند.
مشخص نیست کی پرونده به دادگاه فرستاده میشود؟
ما هنوز چشم به راه هستیم که بقیه بچهها را دعوت کنند و ببینیم که چه میگوین، اما هنوز دعوت تازهای نداشتهایم.
شما وکیل هم دارید؟
نه خیر وکیل ندارم.
دارند زنان را از نوازندگی هم کنار میگذارند
آقای درخشانی شما در گفتگویی از ایجاد محدودیتهای روزافزون برای زنان در عرصهی موسیقی گفتهاید گویا این محدودیتها در یک سال گذشته بیشتر هم شده؟
در یک این یک سال گذشته، این اتفاق را زیاد دیدهایم که به زنان نوازده اجازهی همراهی با گروههای موسیقی داده نمیشود. ما همین دوماه پیش در ایلام یک برنامهای داشتیم؛ دونفر از نوازندههای گروه خانم بودند. با همین شکل ما برنامه را اعلام و بلیت آن را فروخته بودیم اما چند ساعت پیش از برنامه، گفتند که خانمها نمیتوانند بزنند. یعنی مجوزی که پیشتر صادر شده بود را لغو کردند. بلیتها فروش رفته بود، مردم داشتند به سالن میآمدند و هیچ کاری نمیشد کرد یعنی در آخرین لحظات این مشکل را درست کردند. ما مجبور شدیم سازهای بچهها را ببریم بگذاریم روی صحنه اما پشت ساز نوازندهای ننشست و تا آخر برنامه هم من اعلام کردم که این خانمهایی که اینجا نشستهاند قرار بوده روی صحنه اجراء کنند و نوازدهگی کنند و مجوز هم داشند اما اجازه داده نشد و این سازهایی که روی صحنه میبینید به همین دلیل اینجاست ولی به نوازندههایشان اجازه رفتن روی صحنه داده نمیشود.
اصفهان از دیرباز به عنوان پایتخت هنر ایران شناخته میشد، در آنجا نیز زنان نوازنده نمیتوانند حضور داشته باشند؟
اصفهان و تبریز که هر دو از مراکز اصلی موسیقی ایران هستند، در این دو شهر اجراهای خانمها ممکن نیست. مقامات شهر به دستور امامان جمعه اجازهی حضور خانمها را نمیدهند. الان سالهاست - بیش از ده سال است- که به خانمها حتی به عنوان نوازنده نیز اجازهی حضور در اصفهان داده نشده. الان در بسیاری از شهرها به مرور دارند به حضور خانمها ایراد میگیرند و دارند خانمها را کلن از موسیقی حذف میکنند. این اتفاق بارها و بارها رخ میدهد. در برخی شهرها همچون اصفهان، مراغه، تبریز و… اصلا به خانمهای نوازنده مجوز نمیدهند. اما آخرین جایی که به خانمها مجوز داده بودند، در آخرین لحظات لغو کردند.
به این ترتیب پس از عرصهی خوانندهگی، زنان دیگر اجازهی نوازندهگی هم نخواهند داشت یعنی قرار است در آینده تنها مردان به موسیقی بپردازند؟
به نظر من درجاهایی که مجوز داده نمیشود آقایان هم نباید شرکت کنند. کل برنامه باید لغو شود. این که در برخی شهرها به خانمها اجازهی حضور نمیدهند در همهی شهرها عمومیت ندارد اما به تدریج این اتفاق در حال رخ دادن است. الان یواش یواش دارند نوازدههای زن را نیز حذف میکنند.
در همین هفته جشنوارهی موسیقی استاد شهناز را در پیش داریم که من نیز قرار بود در آن شرکت کنم اما من از شرکت در این جشنواره انصراف دادم به این خاطر که خانمها نمیتوانند در این جشنواره شرکت کنند و ساز بزنند. در جشنواره استاد شهناز تنها خانمها در بخش مقاله نویسی و آهنگسازی – که روی کاغذ است- میتوانند شرکت کنند و از بقیه رشتهها مانند گروه نوازی، تک نوازی، و… تنها آقایان میتوانند در این جشنوارهی اصفهان شرکت کنند.
توضیحی هم برای این تصمیم ندادهاند؟
پیش از این خانمها حداقل میتوانستند در جشنوارهها شرکت داشته باشند. اما امروز هنرمندانی که سالهاست دارند کار میکنند، دارند کنار گذاشته میشوند. اینها برای هیچ کاری توضیح نمیدهند. اتفاقا حرف من این است که اگر قرار نیست که زنان در عرصهی موسیقی فعالیت کنند پس چرا این همه آموزشگاه و کلاسهای موسیقی وجود دارد؟ الان آموزشگاه با مجوز دارند فعالیت میکنند و به آموزش نوازندهگی و خوانندهگی خانمها میپردازند.؟ چا این اجازه را میدهند؟ چرا در این ۲۰- ۳۰ سال اجازه داده شد این همه خانم بروند تعلیم ببینند و کار کنند ولی بعد که هنر را فراگرفتند چرا نباید بتوانند اجرا کنند؟ اگر قرار است که نتوانند اجرا کنند که از آغاز نگذارید خانمها موسیقی را یادبگیرند ؛ در دانشگاهها و دانشکدههای موسیقی این همه دانشجو تربیت میشود و فارغالتحصیل میشوند.
یعنی ممکن است چنین هدفی دنبال شود؟
این رفتار ضد و نقیض است، اگر هنر ایراد دارد، فراگیری آن چرا آزاد است؟ این یک مشکل دارد؛ بلاتکلیفی. در یک جایی اجازه فعالیت هست و در جای دیگری اجازه نیست و سرکوب میکنند. این بلاتکلیفی در همهی سیستم موسیقی وجود دارد. هنر موسیقی از همهی هنرها بلاتکلیفتر است. در مورد مجوزها نیز ما این بلاتکلیفی را میبینیم؛ یک سری آدمها هستند که با شورا و این سو و آن سو ارتباط دارند میتوانند سریع مجوز بگیرند. خیلی از بچههای نسل جوان و حتی پیشکسوتها هستند که مجوزهایشان سالها گیرمیکند و صادر نمیشود تا این که از اجرا و انتشار و همهچی منصرف میشوند یعنی یک رویه ثابتی وجود ندارد.
مثلا یک خواننده خانم میتواند برود اروپا و کنسرت بدهد و بازگردد به ایران ولی من به عنوان سرپرست گروه نمیتوانم از کشور خارج شوم. حتی برای دیدار خانوادگی و نه سفر کاری و این داستان هست؛ بلاتکلیفی در همه چیز.