از صندوق شورای نگهبان دموکراسی بیرون نمی آید

نویسنده

yosefieshkevari623.jpg

حسین محمدی

حسن یوسفی اشکوری، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، که بعد ازدوم خرداد به جرم شرکت در کنفرانس ‏برلین و سخنانش در آن جا به اعدام و سپس به خلع لباس محکوم شد، در حال حاضر مشغول تهیه و تدوین کتابی ‏در مورد تاریخ اسلام است. با این روحانی خلع لباس شده که به نیروهای ملی ـ مذهبی نزدیک است، در مورد ‏انتخابات پیش رو و فضای عمومی کشور سخن گفته ایم. وی بر این باور است که”گرم کردن تنور انتخابات به یک ‏شگرد سیاسی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است.“متن این مصاحبه را در پی می خوانیم.‏

‏ ‏

‎ ‎از هم اکنون بحث داغ محافل سیاسی ایران، انتخابات مجلس هشتم است. به نظر می¬رسد امسال فضای ‏انتخاباتی زودتر از سال¬های قبل حاکم شده است. به نظر شما دلیل این مسأله چیست؟‎ ‎

اگر به گذشته برگردیم و روزشمار تمام انتخابات¬های جمهوری اسلامی را مرور کنیم، به یادمی آوریم که همواره ‏مسئولان و شخصیت¬ها و گروه¬های سیاسی و مجموعه کنشگران عرصه سیاست و انتخابات، در آستانه هر ‏انتخاباتی از “مهم” و حتی “سرنوشت ساز” بودن آن انتخابات سخن گفته¬ ومردم را به مشارکت فراخوانده¬اند. هر ‏چند، با توجه به شرایط ویژه هر انتخاباتی، تا حدودی این سخن درست بوده است اما این رویکرد و نوع سخن ‏گفتن، در جمهوری اسلامی به یک عادت و یا شگرد سیاسی برای گرم کردن تنور انتخابات تبدیل شده است؛ داغ ‏کردنی که صد البته فقط به کار پختن نان دو آتشه، بر وفق ذائقه حاکمان و غالباً جناح راست و حاکم آمده است.‏

در انتخابات مجلس هشتم نیز همین سیاست و حساسیت به میدان آمده است تا انتخابات پرشور و با حضور بیشتر ‏مردم و با رأی بالای رأی دهندگان برگزار شود. در عین حال این نیز یک واقعیت است که حذف کامل جناح ‏اصلاح طلب حاکمیت از یک سو و پیامدهای انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم و عملکرد بسیار منفی ‏این مجلس و دولت، و در نتیجه اوضاع بد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و خطراتی که کشور و جامعه ‏را تهدید می¬کند از سوی دیگر، سبب شده هم اصلاح طلبان به پیروزی¬ و بازگشت به قدرت امیدوار شوند و برای ‏تغییر وضعیت موجود بکوشند و هم راست گرایان معتدلتر و مخالف دولت احمدی¬نژاد در اندیشه جایگزین مناسب ‏باشند تا در نهایت حاکمیت مطلقه اصول¬گرایان را در قالب دیگر استمرار بخشند. البته در این میان مردم و به ویژه ‏نخبگان و طبقات شهری و طبقه متوسط نیز به بهبود اوضاع و پروژه اصطلاح طلبی تمایل دارند. مجموعه این ‏عوامل سبب شده است که از اوایل سال 86 مسآله انتخابات مجلس هشتم مطرح شود و به تدریج اوج بگیرد و در ‏روزهای آینده هم به اوج خود خواهد رسید.‏

‎ ‎فکر می کنید انتخابات مجلس هشتم تا چه حد قادراست روند دموکراسی در ایران را تسریع بخشد؟‎ ‎‎ ‎

‏ در روز ششم تیرماه 84 [یک روز پس از پیروزی احمدی نژاد] در همین “روز” نوشتم که تا اطلاع ثانوی از ‏صندوق شورای نگهبان دموکراسی بیرون نمی¬آید و اکنون نیز بر همین باورم. حاکمیت جناح راست و اعضای ‏اتاق فکرشان عزم خود را جزم کرده¬اند تا هیچ نیروی اصلاح طلب جدی و اثرگذاری وارد کادر حکومت و نهاد¬‏های مهم و کلیدی [و حتی غیر کلیدی] آن نشود. اما این بدان معنا نیست که این انتخابات هیچ اهمیتی ندارد و نمی¬‏تواند در روند دموکراسی مؤثر واقع شود و یا کنشگران سیاسی و مردم نسبت به آن بی¬تفاوت باشند.‏

‎ ‎پیش بینی شما از روند رد صلاحیت ها ـ با توجه به موضع گیری های سران شورای نگهبان ـ چیست؟‎ ‎‎ ‎

تردید ندارم که شورای نگهبان به نمایندگی از تصمیم¬گیران واقعی و پشت صحنه حاکمیت، بر همان منوال گذشته و ‏به ویژه مجلس هفتم عمل و از ورود عناصر دموکرات و جدی و اثر گذار اصلاح طلب به مجلس و حتی عرصه ‏رقابت انتخاباتی جلوگیری خواهد کرد و هرگز اجازه نخواهد داد که اکثریت مجلس و حتی اقلیت مؤثر از اصلاح ‏طلبان باشد. اما اگر شورای نگهبان انعطاف نشان دهد، احتمال دارد برخی چهره¬های معتدل و کم خاصیت و کاملاً ‏مورد اعتماد از اصلاح طلبان شناخته شده و وابسته به حزب اعتماد ملی و یا مشارکت و یا منفرد به مجلس راه ‏یابند و حداکثر شمار اقلیت کنونی مجلس، اندکی افزایش پیدا کند.‏

‎ ‎سخنان آقای جنتی در مورد در نظر نگرفتن اصل برائت را چگونه تحلیل می کنید؟‎ ‎

واقعیت این است که این مدعا با معیارهای حقوقی و قانونی و دموکراتیک در تعارض است و هیچ مبنایی ندارد، ‏اما اگر مبانی ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه و عملکرد شورای نگهبان در طول سه دهه را در نظر بگیریم، چنین ‏اندیشه و سخنی طبیعی و عادی و قابل فهم است. مگر تاکنون غیر از این عمل شده است؟

‎ ‎فکر می کنید اصلاح طلبان برای پیشگیری از رد صلاحیت های احتمالی چگونه برخورد خواهند کرد؟ ‏آیا همچون انتخابات شوراها نیروهای احزابی چون مشارکت و مجاهدین انقلاب در حاشیه خواهند بود؟‎ ‎‎ ‎

اصلاح طلبان برای جلوگیری از رد صلاحیت¬های گسترده کاندیداهای خود، تنها راهی که می¬شناسند و معمولاً از ‏آن استفاده می¬کنند دیدار با مقامات عالی و مؤثر نظام و رایزنی با آنان است که معمولاً نیز بی¬ثمر بوده است. البته ‏در این میان کوشش می¬شود که افکار عمومی را هم به سود خود تشویق و تحریک کنند و شورای نگهبان را تحت ‏تأثیر قرار دهند و گاه نیز شخصیت¬هایی چون کروبی، تلویحاً رقیبان را با افشاگری تهدید می¬کنند اما تجربه نشان ‏داده است که این شگردها، محافظه¬کاران را در اقداماتشان حتی دچار تردید نیز نکرده است. ‏

پیش بینی می¬شود که در انتخابات مجلس هشتم، شمار بیشتری از اعتماد ملی تأیید صلاحیت شوند و به مجلس راه ‏یابند ولی احزابی چون مشارکت و به ویژه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در حاشیه خواهند بود و مخصوصاً ‏هیچ یک از اعضاء و یا کاندیداهای رادیکال و جدی و شناخته شده آن¬ها نه تأیید صلاحیت می¬شوند و نه وارد ‏مجلس خواهند شد. در این میان سرنوشت و سرانجام احزاب و یا عناصر مستقل وبه ویژه اپوزیسیون قانونی، ‏کاملاً روشن است.‏

‎ ‎در صورت ردصلاحیت کاندیداهای اصلاح طلبان در انتخابات، فکر می کنید واکنش آن ها چه خواهد ‏بود؟‎ ‎

اگر رفتار پیشین سران اصلاح طلب را معیار قرار دهیم، می¬توان قاطعانه پیش¬بینی کرد که در برابر رد ‏صلاحیت¬های گسترده و غیر قانونی، اینان جز چند اظهار نظر انتقادی و شکوه آمیز و دوستانه واکنش نشان ‏نخواهند داد و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی، و البته به کام اصولگرایان، تمام خواهد شد. شاید هم به ‏شکایت بردن نزد خداوند و احاله امور به روز قیامت بسنده کردند.‏

‎ ‎فکر می کنید موضع گیری نیروهای دموکراسی خواه در این انتخابات باید چگونه باشد؟‎ ‎

اگر این گزاره درست و قابل قبول باشد که دموکراسی از راه¬ها و شیوه¬های مسالمت آمیز و دموکراتیک و به ‏تدریج حاصل می¬شود، نیروهای دموکرات نباید در انتخابات جاری از اول قهر کنند و نسبت به جریان انتخابات ‏بی¬تفاوت باشند و هر نوع تلاشی را بی¬ثمر بدانند. دموکراسی خواهان می¬توانند با ثبت نام و رد صلاحیت¬ها، از ‏یک سو هزینه حاکمیت را بالا ببرند و از سوی دیگر افشاگری کنند و عدم مشروعیت اقدامات محافظه¬کاران را ‏برای عموم مردم به شکل مستند نشان دهند. همچنین می¬توانند از طریق گفتگو با مردم و حضور در محافل ‏عمومی و یا در همین مطبوعات زیر سانسور، سطح آگاهی را بالا ببرند و به هر حال مردم را فعال و آماده برای ‏انتخابات بعدی و در شرایط مساعد¬تر نگه دارند.‏

‎ ‎آیا تحریم انتخابات مجلس، راهکار مناسبی برای نیروهای اپوزیسیون است؟‎ ‎

بدیهی است که تحریم انتخابات در هر انتخاباتی، خود یک گزینه دموکراتیک است و هر فرد و یا حزبی در ‏صورت مساعد بودن شرایط و یا گریزناپذیر بودن و مفید بودن تحریم، حق دارد از این شیوه از موضع اعتراض و ‏برای مبارزه با انحصار طلبی و یا پیشبرد دموکراسی سود جوید. اما در شرایط فعلی تحریم انتخابات به مثابه یک ‏راهبرد مؤثر عملاً ممکن نیست. ‏

‎ ‎آیا تحریم انتخابات، مشکلاتی را که بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری برای ‏نیروهای دموکراسی خواه به وجود آورد، دوباره ایجاد نخواهد کرد؟‎ ‎

واقعیت این است که سیاست هوشمندانه جمهوری اسلامی تا کنون به گونه¬ای بوده که مردم و احزاب و جریان¬های ‏سیاسی و اپوزیسیون و نیروهای دموکرات را در وضعیتی قرار داده است که تقریباً نتوانند هیچ اقدام مؤثری بکنند. ‏آنها شرایط را به گونه¬ای پیش برده اند که منتقدان و مخالفان هر تصمیمی بگیرند به زیان خود آنان و مردم تمام می ‏شود. در واقع همه را به مرگ گرفته¬اند تا به تب راضی شوند. حداقل از انتخابات مجلس هفتم به بعد، نه مشارکت ‏فعال در انتخابات راهگشا بوده و نه از آن سو تحریم کمکی به مردم و بهبود اوضاع کرده است. اما بناست که این ‏وضعیت متناقض تا کی ادامه یابد؟ به راستی نباید به این تناقض پایان داد؟ آیا اساساً امیدی به شکستن این بن بست ‏وجود دارد؟ تا کی باید اپوزیسیون و تحول خواهان جدی منفعلانه از سیاست¬های حاکم پیروی کنند و مغلوب ‏شرایط باشند؟ با این همه من فکر می¬کنم در شرایط کنونی، اگر واقعاً اندک امیدی به بهبود اوضاع وجود داشته ‏باشد، چاره¬ای نیست که مردم در انتخابات شرکت کنند و به کاندیداهای اصلاح طلبان رأی دهند.‏

‎ ‎تحلیل شما از نزدیکی نیروهای ملی ـ مذهبی با احزابی همچون مشارکت چیست؟‎ ‎

طیف ملی مذهبی یک جریان نسبتاً قدیمی و ریشه دار است و مستقلاً به فعالیت خود ادامه می¬دهد، اما طبیعی است ‏که در انتخابات و یا در موارد مشخص دیگر، به هر جریان و یا حزبی که نزدیکی قابل قبولی دارد نزدیک شود و ‏مواضع دموکراتیک و ملی آنان را مورد حمایت قرار دهد. در جبهه مشارکت نیز، همچون ملی- مذهبی ها، تکثر ‏و تنوع وجود دارد ولی در سال¬های اخیر در مجموع مواضع سیاسی و اجتماعی مشارکت[به ویژه جناح ‏دموکرات¬تر و رادیکال¬تر آن]به ملی - مذهبی¬ها نزدیک¬تر از جریان¬های دیگر بوده است. از این رو گاه بین این دو ‏جریان همسویی و ائتلاف موردی وجود داشته است. ‏


‏ ‏