پدر میثم عبادی، نوجوانی که یک روز پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بر اثر اصابت گلوله جان باخت در مصاحبه با “روز” می گوید درخواست پرداخت دیه نداده و خواستار معرفی و محاکمه قاتل فرزندش است.
اصغر عبادی می افزاید که اگر خواهان دیه بود دو سال پیش که گفته بودند دیه می دهند می گرفت.
ایرنا، خبرگزاری دولت، از قول مصطفی ترک همدانی، وکیل خانواده میثم عبادی نوشته است که “با توجه به اینکه در این پرونده متهمی وجود ندارد و متهم به قتل شناسایی نشده است درخواست کردیم دیه مقتول از بیتالمال مسلمین پرداخت شود”.
آقای ترک همدانی همچنین گفته است:” پس از تحقیقات مفصل از فرماندهی بسیج تهران، بررسی شرایط اوضاع و احوال منطقه، محل وقوع قتل و اینکه سپاه تهران در ایام ناآرامیهای سال ۸۸ دستور عدماستفاده از سلاح گرم را صادر کرده و از سلاح گرم استفاده نکرده است، برای تنها متهم پرونده قرار منعتعقیب صادر شد”.
اما اصغر عبادی، پدر میثم عبادی در مصاحبه با “روز” توضیح می دهد: “از اول قاتل بچه ام را خواسته ام،دیه نمی خواهم. درست است نداریم اما دیه نمی خواهیم. اگر دیه می خواستیم بگیریم دو سال پیش می گرفتیم. حالا هم فقط می خواهیم قاتل میثم را معرفی و محاکمه کنند”.
او می گوید: “۲۳ خرداد، تنها یک روز بعد از انتخابات میثم را کشتند. آن موقعی که تیر خورد اصلا نه کسی اجازه تیراندازی داشت نه چیزی. هیچی نبود اما آقای بسیجی، میثم را با تیر زد.بعد موتورش را گذاشته و در رفته بود. او را از روی موتور پیدا و شناسایی کردند. بعد هم فهمیدند از اسلحه آن آقا تیراندازی شده. پوکه های گلوله ها را وقتی پیدا کردند من آنجا بودم. گلوله را هم که از شکم میثم درآوردند قاضی به خود من گفت این گلوله با گلوله ای که از اسلحه این آدم شلیک شده،مطابقت دارد. او را بازداشت کردند و بعد گفتند انحصار وراثت کنید سه ماه دویدم و انحصار وراثت کردم. بعد گفتند آزاد کرده اند. گفتند او را اشتباهی گرفته اند و بعد از حدود ۶ ماه با سند آزادش کردند. جواب هم ندادند که وقتی پوکه های گلوله و گلوله ای که از شکم میثم خارج کرده اند با اسلحه این فرد مطابقت دارد چطور او را اشتباهی گرفته بودند؟ بعد هم پرونده را از شعبه اول که آقای شاملو رسیدگی می کرد گرفتند و دادند شعبه سوم مطابقت دارد”.
پدر میثم عبادی می افزاید: “بعد گفتند قاتل شناسایی نشده. به من گفتند پرونده مختومه اعلام می شود. بعد از چند وقت زنگ زدند گفتند بیا دادگاه جنایی باید امضا بدهی. رفتم، گفتند پرونده را فرستادیم تجدید نظر، برگرداندند و باید امضا کنی. گفتم امضای چی؟ گفتند برای آن فردی که بازداشت شده بود باید رضایت بدهی. گفتم من رضایت نمی دهم و شکایت دارم. آخر سر وقتی باز برای پی گیری رفتم گفتند می خواهی بنویسیم از بیت المال ده پانزده تومان دیه بگیری؟ گفتم نه و دیگر نرفتم. یکبار دیگر رفتم و به دفتر رئیس جمهور شکایت کردم و گفتم دیه نمی خواهم “.
آقای عبادی به روزنامه شرق گفته است که از او خواسته اند ۱۵ بهمن به دادگاه برود. سئوال می کنم: این دادگاه برای محاکمه قاتل فرزندتان است؟ می گوید: “به من زنگ زدند و گفتند ۱۵ بهمن بیا دادگاه. ما شکایت کرده بودیم ولی می خواستند به زور از من رضایت بگیرند و دیه بدهند که قبول نکردم، حالا هم نمیدانم قضیه چی است. اگر بحث دیه باشد که قبول نخواهم کرد. این همه پی گیری نکردم که دیه بگیرم بلکه محاکمه قاتل پسرم را می خواهم”.
سئوال میکنم:چطور وکیل شما به خبرگزاری ایرنا گفته است که درخواست پرداخت دیه از بیت المال را کرده اید؟ پدر میثم عبادی می گوید: “ایشان اصلا تماسی با ما نگرفته و من اصلا در جریان نیستم که چرا چنین حرفی زده اند. در دادگاه ایشان را به عنوان وکیل به ما معرفی کردند، یک لایحه نوشت و روی پرونده گذاشت و بعد از آن خبری از ایشان هم ندارم. من از روز اول گفته ام و باز هم می گویم که این همه پی گیری نکردم دیه بگیرم. درست است وضع مالی ما خوب نیست و نداریم اما دیه نمی خواهیم. ۱۵ بهمن می روم دادگاه و اگر بحث دیه باشد قبول نمی کنم.”
آقای عبادی پیشتر در خصوص چگونگی جان باختن فرزندش به “روز” گفته بود: “آنطور که دوستان میثم که از نزدیک شاهد تیر خوردن او بودند، گفته اند بسیجی ها، دختری را با باتوم می زنند واو به زمین می افتد و بعد پای این دختر را می گیرند و روی زمین می کشند، میثم اعتراض می کند و می رود سراغ بسیجی و می گوید: زورت به یک دختر می رسد؟ چرا او را روی زمین می کشی و… اما آن فرد می گوید: برو وگرنه تو را هم می زنم. میثم هم می گوید: این دختر را رها کن بیا بزن ببینم چه جوری می زنی… اما تا میثم این را می گوید آن بسیجی اسلحه اش را در می آورد و یک گلوله به شکم میثم می زند”.
او توضیح داده بود: “رفتم شکایت کردم. بعد گفتند یک نفر را به عنوان قاتل گرفته اند. قاضی آقای شاملو بود و گفت که قاتل را گرفته ایم و از نیروهای بسیج است. پوکه گلوله در محلی که میثم را زده بودند پیدا شد و گفتند که گلوله از همان اسلحه ای شلیک شده که دست این فردی که بازداشت کرده بودند، بود و به ما گفتند بروید انحصار وراثت کنید! من رفتم و این قضیه سه ماه طول کشید اما کردم. بعد از سه ماه مرا خواستند. قاضی پرسید با قاتل می خواهی چیکار کنی؟ گفتم قصاصش می کنم همانطور که بچه بی گناه مرا کشته است. گفت بنویس و من هم همین را نوشتم و دادم. بعد که برای پیگیری رفتم گفتند قاتل، او نبود و اشتباه گرفته بودیم و آزادش کرده ایم. این در حالی است که همان فرد اعتراض کرده و نامه ای نوشته بود که من آن روز تهران نبودم و من نزده ام اما بعد از تحقیق اعتراض او رد شده بود و گفته بودند گلوله از اسلحه او شلیک شده است. من کپی همه اینها را دارم.اما اینکه چرا آزادش کردند قاضی می داند و خدای او. بعد گفتند چون قاتل مشخص نیست، پرونده را به اداره آگاهی برگردانده ایم. به قاضی گفتم الان من چیکار باید بکنم. گفت برو بنشین و دعا کن یک روزی پیدا شود. همه جا پی گیری کردم؛ همه جا سر زدم؛ حتی بیت رهبری رفتم و شکایت نوشتم اما هیچ جوابی ندادند “.
خبرگزاری فارس به نقل از پدر میثم عبادی مدعی شده بود که “کروبی و موسوی باید تقاص خودن فرزندم را بدهند”. همان زمان اصغر عبادی در مصاحبه با “روز” با تکذیب این ادعا گفته بود: “این کلمات و جمله ها، حرفهای خود آنها است و میخواستند مرا مجبور کنند این حرفها را بزنم و این حرف ها را در دهان من بگذارند اما من فقط گفته ام که باید قاتل بچه مرا معرفی و محاکمه کنند و چرا بعد از یکسال هنوز قاتل بچه ام را معرفی نمی کنند”.
او اکنون نیز با تکذیب ادعای خبرگزاری فارس، به روزنامه شرق گفته است: “من چنین حرفی نزدم، بعد هم هرچقدر زنگ زدم و پیگیری کردم که با کسی که از این خبرگزاری با من مصاحبه کرده بود، حرف بزنم، یک روز گفتند نیست، یک روز گفتند رفته ماموریت، بار آخر هم گفتند به «فیروزکوه» منتقل شده. خودم هم خیلی از این مساله شاکی بودم و کلی پیگیری کردم اما به جایی نرسید”.
میثم عبادی، ۱۶ سال و سه ماه داشت و به گفته پدرش “ تا ۵-۶ ماه قبل از شهادتش محصل بود. اما مجبور شد درس را رها کند تا کمک خرج خانه باشد. من راننده کامیون بودم. روی کامیون مردم کار می کردم. گردنم آرتروز شدید گرفت. استخوان های گردنم فاصله پیدا کردند. دکتر گفت ادامه بدهی فلج می شوی. یک ساعت رانندگی می کردم گردنم بی حس می شد. ناچار شدم رها کنم. رفتم در آژانس کار گرفتم اما خرجمان نمی گذشت. میثم به خاطر من درس را ول کرد. رفت در یک خیاطی کار می کرد. هفته ای بین ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان می گرفت و خرج خانه را در می آورد. خیلی کمک من بود”.
در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بیش از ۱۰۰ نفر با اصابت گلوله، ضربات باتوم و گاز اشک آور در خیابان های تهران کشته شدند. هنوز قاتل و ضاربین هیچ یک از این کشته شدگان معرفی نشده و حکومت مسئولیت این کشتارها را نپذیرفته است. شکایات خانواده های جانباختگان بی نتیجه و مسکوت مانده و در نهایت عنوان شده که قاتل شناسایی نشد و از بیت المال دیه بگیرید.