آیت‌الله خامنه‌ای و غرب

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای، در مقام رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی‌ سنواتی خود ـ–به‌مناسبت سال جدید در مشهد-ـ  قابل صرف‌نظر کردن نیست. رأس هرم قدرت در ایران در این نخستین سخنرانی سالیانه‌ی خود –مستقل از پیام نوروزی فرمایشی‌اش- به قدر لازم مهم‌ترین سرفصل‌های سیاست و ارزیابی‌های مرکز ثقل حاکمیت را شفاف و تبیین می‌کند. و از یاد نبریم، وقتی نظام سیاسی متکی به شخص می‌شود، طبیعتا دیدگاه‌های شخص اول رژیم، بیش از پیش خودنمایی می‌کند و مهم می‌نماید؛ وضعی که در جمهوری اسلامی، به قدر لازم ملموس است.

بخش اعظم سخنرانی امسال آیت‌الله خامنه‌ای به تبلیغ در مورد اوضاع بسامان اقتصادی و سیاسی کشور گذشت. رهبر جمهوری اسلامی به آمار و ارقامی متوسل شد که معمولا محمود احمدی‌نژاد در گزارش‌های رسمی و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش به آنها استناد می‌کند.  آمار و ارقامی که حتی مرکز پژوهش‌های مجلس جمهوری اسلامی هم آنها را قابل اعتماد نمی‌داند و رد می‌کند.

در ظاهر، مخاطب این سخنان آیت‌الله خامنه‌ای شهروندان ایران بودند و هستند، اما وی به‌گونه‌ای محسوس، استواری نظام سیاسی در ایران و فقدان هرگونه بحران در جمهوری اسلامی را به رخ دولت‌های خارجی می‌کشید. این البته بار نخستین نبود؛ چنان‌که به‌عنوان یک شاهد، زمستان سال گذشته نیز شخص نخست رژیم سیاسی در ایران اعلام کرد: «مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعی می‌کنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانی؟ کدام بحران؟ کشورِ آرام، ملتِ قوی، بانشاط…»

البته مخاطبان داخلی آیت‌الله خامنه‌ای به‌قدر لازم از اوضاع اقتصادی-اجتماعی که او توضیح می‌دهد، باخبرند. از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که در پی شغل و کار می‌دوند تا لایه‌های اجتماعی نابرخوردار که تورم و گرانی را به‌وضوح لمس می‌کنند، و از آمار و گزارش‌های مستقل در مورد میزان اعتیاد و فقر و فحشا و دزدی و قتل تا موج جدید مهاجرت از کشور، شواهد متفاوت و مغایر با ادعاهای صدر نظام سیاسی ایران، پرشمارند. این‌چنین، بیشتر محسوس می‌شود که «طرف» اصلی سخن کیست و کجاست.

رهبر جمهوری اسلامی، آنگاه در متن این گزارش مفصل از اوضاع مطلوب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به دغدغه‌ی غیرقابل اجتناب پرداخت: مناقشه با غرب، به رهبری واشنگتن.

«ممکن است آمریکا خطرهائی برای کشورهای دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگی کنند. البته من همین‌جا بگویم؛ ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان ـ- چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی ـ- برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.»

این پاراگراف، تمام سخن آیت‌الله خامنه‌ای در مورد «تهدید»ی است که در ماه‌های اخیر به‌قدر لازم برای ایرانیان و نیز در سطح جهانی مطرح بوده است. او از یک‌سو، بار دیگر می‌کوشد به غرب (و کاخ سفید) اعلام کند و با صدای بلند تصریح نماید که تهران خطری نظامی-امنیتی (هسته‌ای) محسوب نخواهد شد، و از سوی دیگر، هم‌زمان تلاش می‌کند –به‌گونه‌ای مفروض و قابل پیش‌بینی- قدرت نظام سیاسی در ایران را بازخوانی و به طرف مقابل یادآوری کند.

پیام مصالحه فرستادن و بر طبل منازعه کوبیدن!

آن تاکیدات پرحجم رهبر جمهوری اسلامی که شاخص‌های رشد و پیشرفت و قدرت علمی و توان صنعتی و مدیریتی رژیم سیاسی را در گزارشی به‌ظاهر مستند، فهرست کند، همین‌جا معنا می‌یابد. از نظر رأس هرم قدرت در ایران، غرب باید بپذیرد که جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه را به همین شکل قبول کند و با تهران اقتدارگرا کنار آید. اما آیا مطلوب آیت‌الله خامنه‌ای به همین سادگی برآورده می‌شود؟

چند روزی از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در حرم رضوی نگذشته، اتحادیه اروپا نام ۱۷ تن دیگر از مقام‌های دولتی و قضایی جمهوری اسلامی را به اتهام «نقض فاحش حقوق بشر» در ایران در فهرست تحریم خود قرار می‌دهد. در این فهرست نام صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه منصوب رهبر جمهوری اسلامی  و عزت‌الله ضرغامی، رییس سازمان صدا و سیمای برگزیده‌ی وی وجود دارد. نام علی سعیدی، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه پاسداران و اصغر میرحجازی، معاون امنیتی-‌سیاسی دفتر رهبر جمهوری اسلامی نیز در فهرست جدید خودنمایی می‌کند.

نام این ۱۷ تن در فهرستی که اینک به ۷۸ تن رسیده در کنار افرادی چون حسن فیروز‌آبادی، حیدر مصلحی، اسماعیل احمدی‌مقدم، حسین طائب، و سعید مرتضوی قرار گرفته که نسبت و نزدیکی آنان به شخص اول رژیم سیاسی برای همه‌ی آگاهان و ناظران سیاسی، مکشوف است.

آیت‌الله خامنه‌ای و اتاق فکر‌های او –در صورتی‌که واقع‌بینی پیشه کنند- باید به قدر لازم «پیام» را دریافت کرده باشند. کار سختی نیست که این پیام‌ها در کنار روندی قرار گیرد که در منطقه جاری است و نقطه تمرکزش، دمشق محسوب می‌شود. همین دیروز (یک‌شنبه ششم فروردین) دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه تصریح کرد که تلاش کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه، احتمالا آخرین فرصت برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی دراین کشور است. دیداری که هم‌زمان با دیدار باراک اوباما با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه انجام شد. رییس جمهور ایالات متحده در دیدار با همتای ترک خود  لزوم حمایت هرچه بیشتر از مخالفان بشار اسد را مورد تاکید قرار داد.

آیت‌الله خامنه‌ای و جریان امنیتی-نظامی-رانتی گرداگرد و همراه وی، نیک از اهمیت تأثیر تغییر حاکمان دمشق بر سرنوشت صاحبان قدرت در ایران خبر دارند. و از همین‌رو، بیهوده نیست که همراهی‌ اقتدارگرایان تهران با هم‌سلکان سوری خود به شکلی جدی – و بدون رعایت ملاحظات حقوق بشری و در نظر گرفتن منافع ملی- ادامه دارد.

هرچند تمامیت‌خواهان در ایران تداوم اقتدار نامشروع خود را –افزون بر تکیه بر سلاح و سرکوب و تهدید و ارعاب و دروغ- در جلب رضایت و نگاه مثبت غرب (و واشنگتن) یافته‌اند؛ اما آشکار است که مولفه‌ی فیصله‌بخش در ایران، ایرانیان‌اند و نه دیگران. بدون رویکرد اثباتی و گشایش در فضای سیاسی و فراهم آوردن امکان مشارکت همه‌ی نیروهای اجتماعی، تکیه‌گاه حاکمان در ایران بس لرزان و شکننده خواهد بود. این‌چنین، مرکز ثقل قدرت سیاسی در ایران گریزی ندارد که یا به «مصالحه» رو آورد و یا درگیر «منازعه» شود؛ همان دو وجهی که در سخنان نوروزی امسال رهبر جمهوری اسلامی کاملا مشهود بود: «ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی - برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.»

بدیهی به نظر می‌رسد که هر «مذاکره/مصالحه» و یا «منازعه»ای، بدون پشتوانه اجتماعی، در وضع دموکراتیک،  و بدون حضور جامعه مدنی به چه میزان مخرب و بی‌حاصل خواهد بود و علیه منافع ملی خواهد شد. این نکته‌ اما متاسفانه برای حاکمان ایران، ظاهرا چندان بدیهی نیست؛ تسلیحات و تکنولوژی خریداری شده با پول نفت، چشمان واقع‌بین را تیره کرده؛ کاش صاحبان قدرت برای «شستن» چشمان خود در سال جدید گامی فراپیش نهند.