نامه عمادالدین باقی به مسوولان قوا

نویسنده

po_emad_baghi.jpg

عمادالدین باقی، رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان در نامه‌‏های جداگانه‌‏ای به رییس مجلس‌‏هفتم، وزیر اطلاعات و رییس قوه قضاییه، تعدیل در طرح اعدام عاملان توزیع فیلم‌‏های خصوصی و خانوادگی و آثار مستهجن از زنان ایرانی و توقف در اجرای احکام اعدام متهمان بمب‌‏گذاری‌‏های اخیر اهواز را خواستار شد و از هاشمی‌‏شاهرودی به خاطر عدم امضای استیذان حکم اعدام یک محکوم به اعدام تشکر کرد.

در نامه عمادالدین باقی خطاب به حداد عادل، رییس مجلس هفتم آمده است:‌‏ احتراماً به استحضار می‌رساند که خبر تصویب یک فوریت طرح عده‌ای از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با ۱۷۵ رأی مثبت، دو رأی منفی و چهار رأی ممتنع از مجموع ۲۰۹ نماینده حاضر درباره صدور حکم اعدام برای عاملان توزیع فیلم‌های خصوصی و خانوادگی و آثار مستهجن از زنان ایرانی، نگرانی تازه‌ای را برای فعالان حقوق بشر و حامیان حق حیات برانگیخته است.

این نامه می‌‏افزاید: انتظار می‌رود مفاد انتقادات زیر حمل بر حمایت از جرم مذکور نشود. بدون شک توزیع فیلم‌های خصوصی و خانوادگی به ویژه که تصویربرداری به عنف باشد، عملی شنیع و مستوجب مجازات شدید است، اما مجازاتی از نوع حبس و جریمه.

در ادامه این نامه آمده است: مجازات اعدام برای چنین مجرمانی، توسل به ساده‌‏ترین و در عین حال غیر انسانی‌‏ترین راه و پاک کردن صورت مسئله است، نه راه حل مسئله. به‌‏جای اعدام کردن باید مسئله را ریشه‌‏یابی کرد. طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از مهمترین وظایف قوه قضاییه، پیشگیری از جرم است. آیا به‌‏جای اینکه بنشینیم تا این جرایم واقع شود سپس صورت مسئله را پاک کنیم، بهتر نیست مجلس شورای اسلامی به عنوان تدبیری پیشگیرانه طرحی را تصویب کند که طبق آن جامعه شناسان و جرم شناسان به پژوهش عمیق و ریشه‌‏یابی بروز این جرایم بپردازند؟

در ادامه این نامه آمده است: چرا CD یک تصویر خلاف عفت عمومی (فیلم بازیگر سریال نرگس) به گفته فرمانده نیروی انتظامی (در مطبوعات ۲۰/۹/۸۵) چهار میلیارد تومان گردش مالی در بازار قاچاق تا زمان اعلام این خبر داشته است؟ این رقم حتی در تاریخ سینمای ایران بی‌‏سابقه بوده و رکورد پرفروش‌‏ترین‌‏های سینمای ایران را می‌‏شکند. اگر هر CD هزار تومان فروش رفته باشد، یعنی حداقل چهار میلیون نسخه فروخته شده و اگر هر کدام را حداقل سه نفر مشاهده کرده باشند، ۱۲ میلیون بیننده داشته و این غیر از ارقام تکثیرهای دیگران است. این ارقام عمق یک فاجعه را نمایش می‌‏دهند. به گفته فرمانده نیروی انتظامی مسئله نوار مذکور فقط یکی از این دست اتفاقات است و روزانه اتفاقات مشابهی به وقوع می‌‏پیوندد.

این نامه می‌‏افزاید: پرسش اصلی این است که چرا در اغلب کشورهای دیگر جهان با چنین پدیده‌‏ای با این کیفیت مواجه نیستیم؟ آیا ارقام تکان‌‏دهنده فروش این CDها حاکی از یک ناهنجاری و فروپاشی اجتماعی نیست؟ مبارزه با معلول و نادیده گرفتن علل و زمینه‌‏ها ومنبع جرم مانند استفاده از حشره‌‏کش‌‏های دستی برای از بین بردن حشرات باتلاق است و موجب فرافکنی و پنهان ماندن نقش مدیریت نادرست اجتماعی در بروز این فجایع می‌‏شود.

عمادالدین باقی در ادامه نامه خود خطاب به رییس مجلس هفتم آورده است: نه تنها صدور حکم اعدام برای چنین مجرمانی از فقد پشتوانه‌های لازم حقوقی و حقوق بشری رنج می‌برد که اساساً حتی با فرض گرفتن دیدگاه رسمی نمایندگان محترم نیز فاقد پشتوانه فقهی و قرآنی است. تنها عنوانی که طبق طرح پیشنهادی نمایندگان محتمل است بتوان بر تجویز اعدام حمل کرد، عنوان افساد فی‌الارض است، اما به تصریح برخی از مفسران و فقها در ذیل آیه ۳۳ سوره‌ مائده «افساد فی‌‏الارض» عنوانی مجزا از محاربه نیست و مجازات محاربه نیز برای کسانی است که علاوه بر محاربه به توسعه فساد و اخلال در امنیت می‌‏کوشند، بنابراین نفس محاربه یا افساد بدون وقوع جنایت، مستوجب مرگ نیست و نمی‌توان به استناد افساد فی‌الارض، حکم مرگ برای چنین مجرمانی صادر کرد.

در ادامه این نامه آمده است: به‌ گفته‌ شیخ‌ طوسی‌ «همه‌ فقها گفته‌اند که‌ مراد از این‌ آیه، قطاع‌ الطریق‌ هستند، یعنی‌ راهزنانی‌ که‌ سلاح‌ به‌ روی‌ مردم‌ کشیده‌ و آنان‌ را در جاده‌ها و دریاها و صحراها مرعوب‌ می‌سازند» و اساساً‌ این‌ بحث‌ را در کتاب‌ قطاع‌الطریق‌ آورده‌اند. عده‌ای‌ از مفسرین‌ قرآن‌ از جمله علامه طباطبایی ذیل‌ همین‌ آیه‌ می‌گویند: همین‌ که‌ بعد از ذکر محاربه‌ با خدا و رسول‌ خدا «و یسعون‌ فی‌الارض‌ فساداً» را آورده‌، می‌فهماند که‌ منظور از محاربه‌ با خدا و رسول، افساد در زمین‌ از راه‌ اخلال‌ به‌ امنیت‌ عمومی‌ و راهزنی‌ است‌، نه‌ مطلق‌ محاربه‌ با مسلمانان.

این نامه می‌‏افزاید: رسول‌ خدا با اقوامی‌ از کفار که‌ با مسلمانان‌ محاربه‌ کردند، بعد از آنکه‌ بر آنان‌ ظفر یافت،‌ معامله‌ محارب‌ با آنان‌ نکرد، یعنی‌ محکوم‌ به‌ قتل‌ یا دار زدن‌ یا مثله‌ یا نفی‌ بلد نفرمود و این‌ خود دلیل‌ بر آن‌ است‌ که‌ منظور از جمله‌ مورد بحث‌، مطلق‌ محاربه‌ با مسلمین‌ نیست. مراد از محاربه، همان افساد نامبرده در آیه است که اخلال به امنیت عمومی با اسلحه است (المیزان ج۵ص۵۳۳-۵۳۱)

این نامه در ادامه تصریح کرد: تفسیر نمونه‌ در ذیل این آیه می‌گوید، پس‌ از اینکه‌ افرادی‌ سه‌ تن‌ از چوپان‌های‌ رسول‌ خدا را بی‌گناه‌ به‌ قتل‌ رساندند آیه‌ محاربه‌ نازل‌ شد و پیامبر دستور داد پای‌ آنها را بریدند (نمونه.ج۴ص۳۵۸) ضمن اینکه آیه ۴۴ مائده در ادامه آیه پیش تصریح دارد که محارب مفسد فی الارض اگر پیش از بازداشت توبه کند پذیرفته می شود. تفسیر کشاف نیز قولی را ذکر می‌‏کند که اگر محارب کوشنده در افساد فی‌‏الارض مرتکب قتل شده بود، کشته می‌‏شود وگرنه سایر مجازات‌‏ها اعمال می‌‏شود.

این نامه در ادامه آورده است: به دلیل همین معنا از محاربه است که در قانون مجازات اسلامی اغلب مصادیق محاربه را «درحکم محاربه»فرض کرده‌‏اند، زیرا نمی‌‏توانسته محاربه تلقی شود و لذا آنها را در قانون مجازات اسلامی ذیل تعزیرات آورده‌‏اند، نه ذیل محاربه، چون افساد فی‌‏الارض وصف برای محاربه (محاربه از نوع جنایت یا تشهیر) است نه عنوانی مستقل از آن، بنابراین چگونه برای عاملان توزیع نوارهای مستهجن و … مجازات اعدام پیشنهاد شده است؟

در ادامه نامه رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان خطاب به حداد عادل آمده است: صرف‌‏نظر از دیدگاه نفی اعدام و برداشت متفاوتی که نگارنده از آیات قصاص دارد و در مکتوب مفصلی نشان داده است آیات قصاص و همان دلایل و بینات قرآنی که برای تحکیم مجازات مرگ اقامه می‌‏شوند با عطف توجهی دیگر میل به نادیده گرفتن مجازات مرگ دارند، اما بر فرض که کسی فضیلت اغماض در قصاص را که در قرآن بدان تصریح شده است برنگزیند، قصاص از نظر لغوی به معنای تبعیت وپیروی است لذا در آیه ۴۵ مائده می‌گوید: چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان و جان در برابر جان. در کجای طرح یک فوریتی فوق می‌‏توان مصداق برابری جرم مورد بحث را با مجازات مرگ توجیه کرد؟

این نامه می‌‏افزاید: اصل تناسب جرم و مجازات، اصل بنیادین تمام نظام‌‏های حقوقی جهان و از جمله نظام حقوقی ایران است. این اصل حقوقی، مبنای قرآنی و فقهی نیز دارد. جزأُ‌ سیئة‌ سیئةِ‌ مثلها (آیه ۴۰ سوره شوری) بیانگر اصل تناسب جرم و مجازات است. چگونه می‌‏توان برای چنین جرمی (که در وضع مجازات برای آن تردیدی نیست) مجازات مرگ را مقرر کرد؟

در ادامه این نامه آمده است: تصویب چنین طرح‌هایی، نوعی واکنش عاطفی به شمار می‌آید و می‌‏تواند اعتبار نمایندگان محترم و مصوبات آنان را در افکار عمومی و به ویژه نزد جامعه جهانی مورد سوال قرار دهد. مگر می‌‏توان به همین سهولت برای سلب حیات و جان انسان‌‏ها ولو اینکه مجرم باشند، تصمیم گرفت؟ این نوع طرح‌‏ها وحشتناک است و منطقی را در جامعه ترویج می‌‏کند که تصادفاً مدیران جامعه قصد مبارزه با همان منطق را دارند. به عنوان یک شهروند ایرانی استدعا دارد این قبیل طرح‌‌ها که می‌‏تواند سبب تشدید نگرش‌های منفی سازمان‌های بین‌المللی و مدافعان حقوق بشر شود پیش از طرح شدن در مجلس از سوی هیأت رییسه محترم مورد تأمل بیشتر قرار گیرد.

این نامه در ادامه تأکید کرد: رأی مثبت ۱۷۵ نماینده در مقابل فقط ۲ رأی منفی، تکان دهنده بود. به عنوان یک ایرانی که دغدغه حفظ حیثیت و کرامت ایرانیان و حقوق انسانی آنان را دارد انتظار می‌رود این طرح مورد بحث و نقادی ارباب فضل و اصحاب مطبوعات قرار گرفته و آرزو دارد این طرح در شور آینده مجلس تعدیل شود.

عمادالدین باقی همچنین در نامه‌‏ای خطاب به محسنی اژه‌‏ای، وزیر اطلاعات آورده است: چنانکه اطلاع دارید هفته گذشته حکم اعدام سه تن از محکومان انفجارهای سال ۱۳۸۴ در اهواز علی‌‏رغم مخالفت‌ها و نقطه نظرات خیرخواهانه فعالان حقوق بشر در داخل کشور و سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری به اجرا درآمد. در ماه‌های گذشته بحث‌های چندی درباره لزوم ریشه‌یابی حوادث اهواز، توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی منطقه و اغوا و اغفال افراد توسط عوامل خشونت که غالباً در خارج از کشور بسر می‌برند، لزوم درایت و گذشت از سوی حکومت و نیز مسائل دیگر مطرح شد، اما به هیچ‌‏یک از اظهارات و از جمله به آنچه جناب آقای کروبی در دیدار با خانواده‌های محکومان اظهار داشتند، التفاتی صورت نگرفت. همان‌‏طور که می‌دانید به جز افرادی که هنوز محاکمه نشده‌اند (و عده‌‏ای از آنها کسانی هستند که توسط پلیس سوریه بازداشت و به ایران مسترد شده‌اند) از متهمان حوادث اهواز ۳۹ تن محکوم شده‌‏اند. ۲۰ نفر محکوم به اعدام و بقیه محکوم به حبس شده‌اند که اکثر آنها حبس‌‏های سنگین ۱۵ تا ۳۰ سال دارند. از مجموع محکومان به اعدام تاکنون ۵ تن (۲ نفر در ۳ اسفند ۱۳۸۴ و ۳ نفر در ۲۸ آذر ۱۳۸۵) اعدام شده‌اند.

این نامه می‌‏افزاید: در پی اعدام‌‏های اخیر، خانواده‌‏های سایر محکومان اهواز که دچار اضطراب و نگرانی‌‏های شدید شده‌‏اند و دستشان از همه جا کوتاه است و هیچ مرجعی در داخل کشور سخنان آنان را نمی‌‏شنود، بیش از گذشته و پی‌‏درپی به اینجانب مراجعه کرده و تقاضای یاری می‌‏کنند. تاکنون تمام درخواست‌‏های ما برای گفت‌‏وگو با حضور وکلای محکومان بی‌‏پاسخ مانده و راهی جز نامه‌‏های سرگشاده باقی نمانده است.

در ادامه این نامه آمده است: اگر قرار بود از سوی حکومت اعمال قدرت و مجازاتی نسبت به مرتکبین حوادث اهواز و قصاص برای قربانیان حوادث اهواز صورت گیرد تاکنون در بالاترین حد آن اعمال شده است. هر چند تصمیم به صدور حکم اعدام برای افراد یاد شده از سوی نظام اتخاذ شده، اما از آنجا که جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی می‌‏توانید در تجدیدنظر نسبت به احکام صادره تاثیر‌گذار باشید، مستدعی است در خصوص توقف بقیه اعدام‌‏ها از هر اقدامی که میسور است، دریغ نورزید.

این نامه در ادامه تصریح کرد: بدون شک بی‌اعتنایی به درخواست‌های مکرر منطقی و حقوق بشری، در میان مدت، پیامدهای زیانباری دارد و بر بی‌اعتمادی به نظام حقوقی و سیاسی کشور در خصوص توجه به درخواست‌‏های خیرخواهانه می‌افزاید و اجرای هر اعدام دیگری به معنای قطع رشته‌های امید به نگاه پیشگیرانه و درمانی و ریشه‌‌کاوانه مشکلات و اغماض از سوی نظام و در نتیجه دامن زدن به یأس و سرخوردگی و در نهایت پرخاشگری در جامعه خواهد بود.

این نامه در ادامه آورده است: بار دیگر درخواست توقف بقیه اعدام‌‏ها و تخفیف و تبدیل مجازات محکومان به اعدام در اهواز و تقاضای بسنده‌کردن مجازات‌های سنگین اعمال شده را تکرار و استدعای بذل توجه به لوایح وکلا و اعاده دادرسی و رعایت کامل تشریفات دادرسی را دارم.

عمادالدین باقی، رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان همچنین در نامه‌‏ای به سیدمحمود هاشمی شاهرودی، رییس قوه قضاییه، آورده است: در تاریخ ۴/۲/۱۳۸۵ مرقومه‌‏ای به حضرتعالی درباره قتل‌های ارتجالی و ادله خروج آن از شمول قصاص تقدیم شد که به عنوان یکی از مصادیق، به شرح حادثه‌ای برای زندانی محکوم به مرگ، محمدرضا طاهری پرداخته شده بود. از آنجا که دو سال است همراه با خانواده زندانی با نگرانی تمام به دقت پیگیر وضعیت این زندانی بوده‌ایم، شنیدن خبر اظهارنظر حضرتعالی درباره حکم قصاص وی و عدم امضای استیذان حکم به دلیل عدم تناسب جرم و مجازات، موجب خوشوقتی و شعف و اعلام سپاسگزاری از جنابعالی است.