نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

اپرای مکبث کار تازه بهروز غریب پور به تازگی اجرای خود را در تالار فردوسی تهران آغاز کرده است. روز نگاهی دارد به این نمایش.

macbesa.jpg

پلیدی در میان آواها

کارگردان: بهروز غریب پور- بر اساس تراژدی ویلیام شکسپیر- موسیقی: جوزپه وردی- طراح عروسک: علی پاکدست- بازی دهندگان: علی پاکدست، مریم اقبالی، غزل اسکندر نژاد، علی ابوالخیریان و….

خلاصه داستان: سردار مکبث و سردار بانکو پس از شکست سپاهیان نروژی و در راه بازگشت به اسکاتلند با جادوگران و ساحران رو به رو می شوند که از آینده خبر می دهند و…

بهروز غریب پور در عرصه نمایش عروسکی عرصه هایی متفاوت را پشت سر گذاشته است. او تقریبا از بدو فعالیت در کنار تئاتر زنده، نمایش عروسکی را هم پی گرفته و در این راه به تجارب گرانبهایی دست یافته است.

غریب پور با همکاری لوریس چکناواریان اپرای عروسکی رستم و سهراب را برای چندین ماه روی صحنه داشت که این اجرا یکی از همان تجارب غریب پور به شمار می آید. رستم و سهراب بر اساس داستان شاهنامه فردوسی تنظیم شده بود و چکناواریان نیز اپرای آن را در ارمنستان ضبط کرد. غریب پور نیز سفارش ساخت عروسک ها را به خارج از کشور داد و خود همت کرد و تالار فردوسی را مقابل تالار وحدت برای اجرای آن سرو سامان داد. عروسک های آن نمایش به قدری دقیق طراحی شده بودند که با توجه به ابعاد و شکل سالن نمایش گویا با موجوداتی زنده طرف هستیم. گروه ثابت او نیز متشکل از علی پاکدست، مریم اقبالی و… با چیره دستی این عروسک ها را حرکت می دادند.

غریب پور در دومین اجرا سراغ اپرای مکبث رفته است. با این توجه که موسیقی برگرفته از اثری ایتالیایی است و تمامی عروسک ها داخل ایران ساخته شده اند. اپرای مکبث کیفیت اجرای رستم و سهراب را ندارد اما با توجه به بضاعت نمایش در ایران می توان ان را مورد بررسی قرار داد. جوزپه وردی آهنگساز اپرا سال 1813 در ایتالیا به دنیا آمد. مهمترین اثر وردی قطعه نادوکو است که در اسکالای میلان اجرا شد و این قطعه او را به مدت 50 سال به یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان بدل کرد. ریگولتو، لاتراویاتا، آیدا، اتللو، مکبث و…. ازجمله آثار مطرح این آهنگساز به شمار می آیند.

macbesb.jpg

غریب پور در اجرای مکبث به این دلیل سراغ وردی رفته چون فضای این داستان بر خلاف رستم و سهراب ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد و صدای خوانندگان ایتالیایی می توانست فضایی را در ذهن مخاطب ایجاد کند تا بهتر به فضا و کنه شخصیت ها دست پیدا کند. جنس آوا ها و کوبش ریتم ها که به هر حال در یک اجرای موسیقیایی نقشی به سزا بر عهده دارد با توجه به فرهنگ های مختلف متفاوت به نظر می رسد و از همین روی مخاطب زمانیکه وارد الن شده و کار آغاز می شود خود را در فضایی مانوس با متن می بیند.

از دیگر سو ما در برخورد با متن با اثری معمولی رو به رو نمی شویم. متن متعلق به ویلیام شکسپیر است و یکی از بزرگترین تراژدی های این نویسنده نیز به شمار می آید. مکبث زبانی قابل تاول دارد که در تمامی دوران ها می توان ان را مورد بازخوانی قرار داد. این کار فضایی ملهم از رئالیسم و سوررئالیسم دارد که اجرای عروسکی این امکان را به غریب پور داده تا به اجرایی سوررئالیستی از متن دست یابد. این نگاه از فصل گفت و گوی ابتدایی مکبث با جادوگران شروع و تا انتها ادامه می یابد. در یکی از صحنه های نمایش ما با رویای مکبث رو به رو هستیم که ناگهان تعدادی عروسک از دریچه ای که در میان سن طراحی شده بالا می آیند و چونان روحی سرگردان مکبث را در میان می گیرند. در صحنه ای دیگر درختانی را می بینیم که همچون انسان از ریشه جدا می شوند و در فضای صحنه به حرکت در می آیند. کدام نمایش زنده ایم می تواند چنین فضای ذهنی را برای بیننده اش تصویر کند. یا در زمینه فضا سازی ما در برخی صحنه ها امکان دست یابی به دو مکان مجزا را در آن واحد داریم. قصر و کلیسا زمانی ظاهر و زمانی دیگر نا پدید می شوند و به این ترتیب کارگردان فضا سازی غریبی را برای مخاطب خود تدارک می بیند.

نکته مهم دیگری که درباره این اجرا می توان آن را مورد توجه قرار داد جنس حرکت عروسک هاست. عروسک گردان ها در یک اپرای عروسکی می بایست دو جنس حرکت مجزا را مد نظر داشته باشند. ابتدا به حس شخصیت ها توجه کنند و دیگر موجباتی که ریتم نمایش برای آنها پدید می آورد. این مسئله بر خلاف کار رستم وسهراب چندان در کلیت اثر تبلور چشمگیری پیدا نمی کند. با توجه به بیگانه بودن زبان و عدم دسترسی به آهنگساز عروسک گردان ها و کارگردان مجبور به تطابق خود با موسیقی بوده اند. زیرا در برخی فصول حس شخصیت ها قربانی موسیقی شده است. البته صحنه هایی را نیز می توان یافت که عروسک گردان ها با کند و تند کردن حرکات دست خود عصبانیت و یا احساسات زدگی شخصیت ها را به نمایش بگذارند.

اپرای مکبث فارغ از هرگونه نقطه قوت و یا ضعف اثری قابل توجه است از این رو که بهروز غریب پور یک تنه با تمامی مشکلات به ما یاد آوری کرد که چنین گونه ای نیز در نمایش وجود دارد که ما سالیان دراز از آن غافل بوده ایم.