اینجانب سید ابراهیم نبوی، الآن بیش از یک ماه است که به دلیل برخورد در گنجه وسایل آشپزخانه به سرم، دچار یک اندیشه عمیقی شدم. اینکه در واقع و بطور دقیق ما عناصر ضد انقلاب و مزدور و وطن فروش و انقلابی و طاغوتی و فتنه گر و منحرف و بی بصیرت و دجالگر و …. غیره، که همین “وغیره” نشان می دهد ما آمادگی پذیرش هر فحشی را در طول هر تاریخی و به هر زبان و شکل و فرهنگی داریم. اصلا ما دزد، ما سارق، ما جاسوس، ما فاسد، ما فاسق، ما عنصر مزدور خودفروش بی شرف هر چه بدتر از آن چیزی که فکر می کنید، من هر چه فکر می کنم نه اختلاف نظری با شما دارم و نه حتی اختلافی در عمل، من نمی دانم شما چرا هر روز این همه بودجه برای نابودی ما مصرف می کنید و ما چرا اینقدر برای رسواکردن و فاش کردن شما داریم هزینه می کنیم، در حالی که هم حرف ما یکی است، هم حرکات و سکنات و رفتار ما یکی است. اصلا برای چه باید دو نفر یا دو جریانی که کمابیش، حالا کمی بیش تر یا کم تر مثل هم فکر می کنند، باید با هم دشمنی کنند؟ من واقعا فکر می کنم اگر ما دور هم جمع شویم و مشترکات مان را بگذاریم وسط همه چیز حل می شود، اصلا چه اختلافی و چه کشکی و چه پشمی؟
اول، اینکه واقعا ما هیچ اختلافی با رهبری و بیت او و مشاورانش نداریم، یعنی ما هم مثل آنها معتقدیم که همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند “ اصلا اوضاع مملکت راضی کننده نیست.” اینکه نه می شود به خاتمی عامل استکبار جهانی اعتماد کرد، نه می شود به هاشمی رفسنجانی بی بصیرت و فتنه گر اعتماد کرد، نه رئیس جمهور فعلی لیاقت دارد و باید تحمل اش کرد تا دوره اش تمام شود، وگرنه بقول کلام درخشان رهبر معظم انقلاب “اوضاع مملکت اصلا وضع خوبی نیست.” جناب رهبر که خودش می داند که اگر وضع کنونی کشور خوب نیست، ما که مقصر نیستیم، ما یا در زندانیم، یا حق نداریم از خانه خارج شویم، یا تبعید هستیم، یا کشته شدیم، آنها هم که زنده مانده اند نه می توانند ترانه “ گل پری جون” بالای پشت بام خانه شان بخوانند، نه می توانند فریاد بزنند “الله اکبر” پس مقصر ما نیستیم. مقصر هاشمی هم نیست، چون اگر او اختیاری از خودش داشت، لااقل می توانست دختر خودش را از زندان و پسر خودش را از تبعید نجات بدهد. پس او هم مقصر نیست. خاتمی هم که مقصر نیست، حتی اگر به جمهوری اسلامی یواشکی هم رای بدهد، به او بدوبیراه می گویند، آن هم از دو طرف، یکی از انقلاب می خورد که می خواهد نفوذ کند، یکی از ضدانقلاب مزدور می خورد که ای تحریم شکن مزدور حکومتی فریبکار. موسوی و کروبی هم که مقصر نیستند، آنها اصلا خبر ندارند چه شده، چه برسد که نقش داشته باشند. مجلس هم که تقصیر ندارد، دو تا نماینده می خواستند از دربان دفتر ریاست جمهوری سووال کنند، هزار تا تهمت خوردند که منحرف اند و بی بصیرت و بی ارزش و بچگی نمره دیکته شان شده هشت و در دبیرستان تجدید آورند. تازه وقتی مجلس به هر چهار وزیر رئیس جمهور منحرفی که یازده روز بخاطر اعتراض به تصمیمات رهبر عزیز خانه نشین شده بود، رای دادند، فردا همه را احضار فرمودند و به آنها لقب “رذل” را عنایت فرمودند. تازه بعد از سخنان آقای لاریجانی در محضر رهبر فهمیدیم که این مجلسی ها تا ظهر نمی دانستند که باید با رئیس جمهور مخالفت کنند، یا موافقت. بدبخت ها چه تقصیر دارند؟ نمی دانستند. همه شان هم که عذرخواهی کردند. پس مجلس هم در وضع کشور تقصیر ندارد که “اصلا مورد رضایت رهبر نیست” می ماند شورای نگهبان و مجلس خبرگان، شورای نگهبان که روزی دویست بار ابراز ارادت می کند و اگر بفهمد بخشی از قرآن یا قانون اساسی با فرمایش رهبری تضاد دارد، فورا آن را عوض می کند. مجلس خبرگان هم که رسما خانه نشین است و رئیس اش را هم رهبر تعیین می کند. حتی عناصر حزب الله هم به نظر من بی تقصیرند، چون بدبخت ها نمی دانند که آیا امروز رهبر طرفدار رئیس جمهور است، یا مخالف اوست. بیچاره ها چکار کنند؟ شنبه همه جا می نویسند رئیس جمهور خائن است و معاونش اعدام باید گردد و آن یکی معاونش برای رفتن به ارمنستان هم ممنوع الخروج است و دائم جن و پری و قازقلنگ در دفترش پرورش می دهد، یکشنبه می فهمند که حمایت از دولت واجب عینی و کفایی و تخییری و کلا جزو امور واجبی است. رئیس قوه قضائیه هم که به دستور رهبر می گیرد به دستور رهبر ول می کند. بنا براین اگر “ اوضاع مملکت به هیچ وجه رضایت بخش نیست”، خود رهبر مسوول آن است. اتفاقا در اینجا مردم کاملا با رهبری موافقند.
دوم: اتفاقا ما آقای احمدی نژاد و تیم یتیم مانده اش را هم دوست داریم. یعنی واقعا اگر موسوی و کروبی و ناطق و خاتمی و حتی رضا پهلوی هم رئیس جمهور بودند، نمی توانستند حال روحانیت و مراجع تقلید کشور را این جوری بگیرند. اینکه آقای “حسن عباسی” فرموده کل فلسفه اسلامی کشک است، حرف دل ماست. اینکه آقای احمدی نژاد فرموده مجلس اصلا نماینده مردم نیست، حرف دل مردم ماست، اینکه آقای احمدی نژاد فرموده اگر فردوسی نبود اسلام باقی نمی ماند حرف دل ماست. اینکه آقای مشائی گفته ملت ایران و اسرائیل با هم دوست هستند، حرف دل ماست. اصلا چه کسی می توانست در عرض شش سال کاری کند که تمام رهبران انقلاب و شاگردان خمینی و مجتهدین و مراجع تقلید با این سرعت نابود شوند که پارسال آقای صافی گلپایگانی در مشهد اعلام کرد برای اعتراض به لگد خوردن به بیضه اسلام، می خواهد به طرف حرم امام رضا راهپیمایی کند، کلا پنج هزار نفر آمدند. اگر گوگوش یا لیلا فروهر در مشهد کنسرت داشت، حداقل پنجاه هزار نفر پول می دادند و می رفتند. ما از تیم احمدی نژاد ممنونیم که واقعا نشان داد که رئیس جمهور یعنی چی. سی سال بود این همه ما مزدوران استکباری تلاش کردیم نقش روحانیت را کمرنگ کنیم، ولی توطئه ما در نطفه خفه شد، در عوض تیم احمدی نژاد با چهار تا معاون شصت کیلویی و بیست تا جن بدون وزن کاری کردند که بقول فرمانده بسیج خط امام “خط امام امروز از منافقین دهه شصت هم خطرناک ترند.” من از طرف مردم مجازی ایران، از دولت حقیقی، برادران حزب الله، اجنه تیم احمدی نژاد، بخصوص برادر مشائی تشکر می کنیم که بطور کلی نه تنها جمهوری اسلامی را نابود کرد، بلکه نشان داد روحانیت شیعه وقتی با اجنه و دولت آنها مواجه شود هووووووشت از میان می رود. واقعا از دولت احمدی نژاد تشکر می کنیم که نشان داد فاضل خداداد، هاشمی رفسنجانی، عسگر اولادی، خانواده پهلوی، رفیق دوست و سایر کسانی که ما فکر می کردیم یا پولدار هستند یا دزد هستند ( در ایران غالبا این دو یک معنی دارد) اصولا دله دزدهایی بیش نیستند و اصلا دوزار نمی ارزند. تاریخ جهان، چنین دولتی را که نصف بودجه مردم را بریزد توی جیبش و نصف دیگر را بریزد به عنوان یارانه به حساب مردم سابقه ندارد. بقول آقای اژه ای 120 تا پرونده مثل اختلاس سه میلیارد دلاری داریم. ما از طریق این دولت مطلع شدیم که دزدی هایی که در اروپا و آمریکا و توسط شیوخ عرب و شاهزاده های جهان می شود همه دله دزدی های موجودات ناشی است. این دولت به ما اثبات کرد که دروغ گفتن هیچ حدی ندارد و هیچ راهی هم برای کشف آن نیست. فقط باید با اعتماد به نفس دروغ گفت و با پررویی آمار صادر کرد. اصولا این دولت مفهوم ریاضی و آمار را در کشور تغییر داد، موفق شد که کاری بکند که آمار رسمی تبدیل بشود به کشک و دولت برای دادن آمارهای اقتصادی فقط از دوتا تاس استفاده کند.
سه، اتفاقا حرف ما دقیقا همان حرفی است که خانم فاطمه رجبی می زند، یعنی اینکه بازرگان و بنی صدر منحرف بودند، موسوی هم منحرف بود. هاشمی هم دزد بود، خاتمی هم از بقیه بدتر، احمدی نژاد هم که منحرف و فاسد و دزد و مخالف اساس دین. یعنی بطور کلی هر کسی بعد از انقلاب آمده یا دزد بوده یا فاسد. اتفاقا این همان نظری است که ما مردم داریم. یعنی واقعیت این است که خانم رجبی و آقای مصباح با شجاعتی بی نظیر توانستند ثابت کنند، کل جمهوری اسلامی از روز اول تا الآن فاسد و منحرف بوده، البته مطمئنیم که تا یکی دو ماه دیگر این اتهاماتی که به اطرافیان امام می زنند و همه هم وارد است، فردا به خود امام هم می زنند. راستش را بخواهید از همه مسوولان محترم و غیرمحترم نظام تشکر می کنیم که ثابت کردند شعارهای انقلاب یعنی استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی همه اش کشک بود. استقلال که الحمدالله با مستعمره شدن ایران توسط چین به باد فنا رفت، آزادی که از اولش دروغ بود، جمهوریت هم که الحمدالله معلوم شد ممکن نیست. وقتی نه تا رئیس جمهور در جمهوری اسلامی یا بی عرضه بودند یا فاسد و جاسوس، یعنی این جمهوریت ممکن نیست. فقط سووال ما این است که برای چی انقلاب کردیم؟ و برای چی حالا که به این نتیجه رسیدیم انقلاب کشک است، دست از آن برنمی داریم؟ اصلا معنی این کارهای زشت چیست؟ ما که می خواستیم یک حاکم داشته باشیم که سی سال حکومت کند، چرا بیخودی اسمش را جمهوری گذاشتیم و ما که می خواستیم به همه روحانیون و مراجع تقلید بگوئیم حق حرف زدن ندارند، برای چه اسمش را گذاشتیم جمهوری اسلامی؟ حکومت به آن تمیزی بود، یک پادشاه تمیز خوش لباس، یک ملکه شیک هنرشناس، چند شاهزاده باحال اهل درس و ورزش و فکر، چه مرضی داشتیم اینها را نابود کردیم؟ من واقعا از خانم فاطمه رجبی که هزار بار بیشتر از مریم رجوی در افشای جمهوری اسلامی و مبارزه با آن نقش داشت تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی طول عمر می کنم.
چهار: یکی دیگر از دستآوردهای بزرگ دولت احمدی نژاد که انکار آن انکار آفتاب است، تابوشکنی های این جریان اصیل و بی نظیر بود. این دولت موفق شد کاری کند که روضه خوان ها و نوحه خوان های کشور بطور علنی به دادن فحش خواهر و مادر به رئیس جمهور بپردازند. خدمتی که احمدی نژاد به رشد دموکراسی و آزادی بیان در ایران کرد، بی نظیر بود. تاریخ به یاد ندارد که یک رئیس جمهور به رئیس مجلس بگوید لات و او هم در جواب بگوید لات خودتی. تاریخ به یاد ندارد که دولتی سرکار بیاید که یک آوازخوان روضه و دسته [یعنی مداحان سابق که از وقتی یکیشان به ریاست جمهوری رسید بقیه این سمت را نمی پذیرند و خود را بالاتر می دانند و مانند حدادیان معتقدند کرسی دانشگاهی باید به آن ها داده شود] به معاون رئیس جمهور بگوید تو فلان احمدی نژاد هستی. و آن یکی حکم قتل اش را صادر کند. یکی دیگر زنش را حرام کند، یکی دیگر به او بگوید دروغگو. از آن طرف انواع سکس در ایران آزاد شده باشد، نه که آزاد شده باشد، بلکه بالاخره وجود داشته باشد، انواع سکس فتیش با اشیاء در کهریزک، سکس گروپ با فیلمبرداری سرصحنه، سکس در ملاء عام، آن هم در شرایطی که دعای کمیل در کشور ممنوع شده باشد. در حقیقت ما در این شش سال اگر چه از نظر اقتصادی و سیاسی چهل سال عقب رفتیم، ولی از نظر اخلاقی واقعا رشد زیادی کردیم. حتی در اپوزیسیون هم اتفاقات مهمی افتاد، اینکه همه مخالفان به هم فحش خواهر و مادر بدهند، پیشرفت بزرگی است. اینکه سردار علایی در عرض یک روز در داخل به کفتار تشبیه شود و در خارج مفسران بزرگ کشف کنند که وی از رستم هم بزرگ تر است، و تازه او فقط گفته باشد که جامعه ما در حال تابوشکنی در همه زمینه هاست. موضوع فقط شوشول فرنود و برده شدن ممه های کشور توسط لولو های نظام نبود. ما در همه زمینه ها رشد کردیم. مثلا در زمینه گانگستریسم، اینکه توانایی داشته باشیم 1300 باند تبهکار را در یک سال نابود کنیم، خودش نشان می دهد لابد 5000 باند تبهکار داریم که اینقدرش را در یک سال نابود می کنیم.
من واقعا از مسوولان امر تشکر می کنم. از اینکه ایمان مردم از میان رفت تشکر می کنم چون این ایمان به باد رفته دو سال دیگر قرار بود پدر ما را در بیاورد. از ساندیس تشکر می کنم. شما نمی دانید فداکاری چه چیز خطرناکی است. وقتی کسی با فداکاری تلاش می کند، طبیعی است که از هیچ طریق متوقف نمی شود، ولی وقتی کسی با ساندیس تلاش می کند، بالاخره ساندیس نشد رد بول، نشد آبجو هاینکن، بالاخره قابل حل است. این تبدیل ایمان به پول که اهمیت بزرگی در نابودی اسلام و مسلمین داشته است واقعا قابل تقدیر است و ما در اینجا باید از مردانی تشکر کنیم که ایران هرگز او را از یاد نخواهد برد، از احمدی نژاد با هاله نور روشن و از مشائی با چراغ خاموش و از کلهر با نظرات بی نظیر و از صوت داوودی حسن عباسی و چه می شود گفت جز اینکه “بچه ها متشکریم.”