گفت و گو با علی رضا رئیسیان
زنان فیلمهای من مرد ستیز نیستند…
محدثه واعظیپور
رمان “چهل سالگی” چه ویژگی و امتیازی داشت که آن را برای ساخت فیلم تازهتان انتخاب کردید؟
فریدون جیرانی این قصه را خوانده بود و آن را به من معرفی کرد، وقتی “چهل سالگی” را خواندم به نظرم پرانرژی و تازه آمد، شخصیتهای متفاوت و موقعیت جدیدی داشت که برای سینما مناسب بود. با خانم طباطبائی نویسنده کتاب در همان مقطع وارد مذاکره شدم و حقوق اقتباس را خریداری کردم.
از ابتدا قرار بود مصطفی رستگاری روی فیلمنامه کار کند؟
با نویسندگان دیگری هم مذاکره کردم اما انتخاب نهایی رستگاری بود.
چرا؟
در چند فیلم تلویزیونی که تهیه کرده بودم با او همکاری کرده و او را میشناختم. با برادر بزرگ رستگاری که شخصیتی فرهنگی است از سالهای دور دوستی و آشنایی داشتم. شناختی که از کار مصطفی رستگاری داشتم باعث شد راحت و سریع با هم به نقاط مشترک درباره فیلمنامه برسیم.
زنها همیشه حضوری پررنگ در فیلمهای شما دارند، احتمالا یکی از دلایلی که “چهل سالگی” را انتخاب کردید موضوع زنانه آن بوده؟
پنج فیلمی که من ساختهام درباره بحران خانواده در عصر جدید بوده است، مهمترین نقش ها را در این قصهها زنها بازی کردهاند و محور قصه و ماجراها آنها بودهاند. اما زنی که من ترسیم کردهام در عین حال که امروزی و مستقل است، گرایشهای مردستیز ندارد.
خیلی شرقی است.
بله، نجابت شرقی دارد، متحجر نیست اما پایبند به اصولی است و اخلاق و پاکدامنی برایش مهم است.
و یکی از تمهای فیلم عشق حقیقی و مجازی است.
بله، عشق یکی از مایههایی است که ردپای آن را میتوانید در فیلمهای من ببینید. در “ریحانه” و در دهه 60 هم از عشق یک انسان به انسان حرف زده میشود که با توجه به فضای آن سالهای سینما اتفاق مهمی بود.
رمان زن محور است و حضور پررنگی دارد و قصه شرح حالات درونی او در آستانه رسیدن به چهل سالگی است اما در فیلم نقش مرد هم پررنگ شده و پا به پای زن میآید. میخواستید فضای متعادل در فیلم داشته باشید؟
قصه برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی کوتاه بود و ما باید تغییرهایی در آن میدادیم، قصههای فرعی و بعضی شخصیتها به همین دلیل اضافه شدند. اما در قصه هم مرد در کنار زن است. اما روی شغل او تاکید نمیشود، من برای او شغلی در نظر گرفتم که با جایگاه و رفتارش متناسب باشد.
شخصیت استاد با بازی عزت الله انتظامی چرا اضافه شد؟
این شخصیت با یکی از دو محور قصه، فرهاد (محمدرضا فروتن) در رابطه است و رابطه آنها بخشی از قصه را پیش میبرد.
از فیلمنامه راضی هستید؟
تعامل خوبی با رستگاری داشتیم، هسته مرکزی قصه و شخصیتها خوب از کار درآمده و آنچه اتفاق افتاده در توافق بین من و او بود.
تاکید کتاب بر سن زن است، او در چهل سالگیاش به ملال و روزمرگی رسیده اما در فیلم سن نگار (لیلا حاتمی) را 35 ساله کردهاید. این تغییر منطق قصه و شرایط زن را زیر سوال میبرد .
به نظر من کتاب فقط درباره زن نیست، درباره خانوادهای است که در شرایط بحرانی قرار میگیرند و زن در بطن ماجرا است. روزمرگی و ملال بخش قابل توجهی از کتاب را به خود اختصاص داده اما همه آن نیست و در سینما هم نمیشود همه این ملال را تصویری کرد. ادبیات با سینما تفاوت دارد و نمایش همراه با ایجاز برای مخاطب جذابتر است، من سعی کردم با مجموعهای از کنشها و رفتارها حالت روحی زن را نمایش بدهم و وضعیتی که این زندگی دارد به تصویر بکشم.
چرا نگار 35 ساله است؟ اگر 40 ساله بود اتفاقی میافتاد؟
آیا همه خانمها در 40 سالگی دچار بحران روحی میشوند، یکی از دیالوگهای فیلم که در تدوین حذف شد این بود که زنها هر پنج سال یکبار تغییر میکنند و مردها هر سال. در جامعهای که ما داریم به دلیل رفتارهای اجتماعی، حرفهای، خانوادگی و… مردها رفتارهای چندگانه دارند. از نظر علمی تحقیقی وجود ندارد که بگوید همه زنها در 40 سالگی شرایطی را تجربه میکنند که نگار دارد.
در قصه دختر زوج 20 ساله است و در فیلم 10 ساله، خانم حاتمی نمیخواستند در فیلم مادر دختری 20 ساله باشند؟
دختر رابط بین پدر و مادر در این فیلم است، و در مرز بلوغ. در قصه دختر جوانی زن بود، اما من نمیخواستن بهار در فیلم این شرایط را داشته باشد. نگاه من به این شخصیت طور دیگری بود و نمیخواستم تماشاگر هر وقت او را میبیند یاد نگار بیفتد.
در فیلمهای شما بخشی از اتفاقها در بستر زمانی مشخص معنا پیدا میکنند. در “چهل سالگی” بخشی از قصه را به دهه 60 بردهاید و از این طریق مشخصاتی را ترسیم میکنید که باعث به وجود آمدن شرایطی برای این زوج شده.
من ملودرامهای مماس با جریانهای اجتماعی را دوست دارم، در “ریحانه” این را میبیند که شخصیتها در موقعیت و شرایطی که دارند هویت پیدا میکنند و تعریف میشوند. در “سفر” بحران جنگ شهرها و مشکلات یک خانواده متوسط شهری را روایت کردهام. در “پرونده هاوانا” هم درگیری یک دانشمند با خانوادهاش را داریم، از ابتدای کارم تا امروز به ترکیب ملودرام و فیلم اجتماعی اعتقاد دارم.
مخاطب فیلم چه گروهی هستند، زنان یا مردان؟
طبقه متوسط شهری. در فیلم هم کودک داریم، هم زن، پیرمرد و هم عشق. عشق دو جوان و عشق در میانسالی. فیلم میتواند برای گروهها و قشرهای مختلف جذاب باشد. تلاش کردیم روند قصه و شکلگیری حوادث درست و قابل باور باشد که فکر میکنم این در فیلم دیده میشود. مخاطبی که ما در نظر داشتیم در این روزها نشان دادهاند که با فیلم همراه شدهاند.
“چهل سالگی” به عنوان یک فیلم مستقل فروش خوبی داشته.
منظورم فروش نبود، این فیلم برای مخاطب انبوه ساخته نشده برای مخاطب خاصی ساخته شده که به این سینما علاقه دارد و این قشر در این روزها که از نمایش فیلم گذشته از آن استقبال کردهاند. این فیلم بدون حمایت نهاد و گروه خاص و با سرمایه شخصی ساخته شده و روی پای خودش ایستاده است.
فیلم از نظر فیلمبرداری و طراحی صحنه و کارگردانی نسبت به فیلم قبلی شما چند پله بالاتر است؟
ایرج رامینفر در چهار فیلم دیگر هم با من همکاری کرده، حساسیتهای هم و نگاه یکدیگر به سینما را میشناسیم، محمود کلاری و عبدالله اسکندری هم افرادی حرفهای هستند که میدانند من چه میخواهم و در اجرای ایدههای من توانا هستند. تعاملی که با هم داریم قابل توجه است. فکر میکنم “چهل سالگی” در مجموع در نورپردازی، فیلمبرداری، میزانسنها، بازیها، صداگذاری، صدابرداری و موسیقی مجموعهای هماهنگ و یکدست است و این امتیازها باعث شده فیلم شسته رفته باشد.
پس این امتیازها باعث شده فیلم بهتر از “پرونده هاوانا” باشد؟
روایت این فیلم قویتر از “پرونده هاوانا” است، جریان سیالی که در روایت مدنظرم بود از کار درآمده. اما در “پرونده هاوانا” روایت مقطع است و تقاطع داستانی در فیلم سکته انداخته است. این را هم در نظر بگیرید که قرار بود یک چهارم فیلم در کوبا فیلمبرداری شود و ما نتوانستیم این کار را انجام بدهیم.
از زمان اکران راضی هستید؟
نظرسنجیها نشان میدهد آنهایی که فیلم را دیدهاند آن را دوست داشتهاند. در این فیلم به شعور تماشاگر احترام گذاشتهایم و مخاطب این را درک کرده است. امیدوارم در ادامه هم “چهل سالگی” در جذب مخاطب موفق باشد.
این بار تهیهکننده فیلم هم هستید، این در روند تولید مفید و موثر بود؟
بعد از حوادثی که برای “پرونده هاوانا” اتفاق افتاد تصمیم گرفتم فیلم بعدیام را تهیه کنم، من با این مقوله بیگانه نبودم و تهیهکنندگی را جدا از کارگردانی نمیدانم. البته در بخش سرمایهگذاری مشکل داشتیم و شهرداری به تعهدش عمل نکرد. اما امیدوارم مردم از اکران فیلم حمایت کنند.
امیدوار هستید مشکل “پرونده هاوانا” حل شود؟
من اصلا نمیدانم مشکل فیلم چیست و تهیهکننده باید در این مورد تصمیم بگیرد.
با لیلا حاتمی در “ایستگاه متروک” همکاری کرده بودید او تنها گزینه بازی در “چهل سالگی” بود؟
من بیشتر مواقع یک انتخاب برای هر نقش دارم، البته در سینمای ایران بازیگرها آنقدر متنوع و زیاد نیستند که کارگردان حق انتخاب بالایی داشته باشد. گاهی شانس آوردهام و به ترکیبی از بازیگرها رسیدهام که هماهنگ و یکدست بودهاند. گاهی هم بدشانسی آوردهام.
از بازیها راضی هستید؟
بله، به نظرم یکی از امتیازهای فیلم بازیهای آن است. خانم حاتمی در جشنواره نامزد دریافت سیمرغ شد، بازیهای محمدرضا فروتن و آقای انتظامی دیده و تحسین شد. بازیگر دختر فیلم هم بعد از “چهل سالگی” نقش اصلی مجموعه آقای تبریزی را بازی میکند.
اما فرزان اطهری سرد است و بازی خوبی ندارد.
کیان نماد زیبایی ظاهری است و تجلی نفس محض است. میخواستم که این شخصیت صورت زیبایی داشته باشد و آنقدر جذاب باشد که احساس زن دربارهاش به تماشاگر منتقل شود. در این سن و سال هم البته انتخاب متنوعی نداریم و اطهری یکی از بهترین گزینهها بود.
این سالها بیشتر از آنکه پشت دوربین باشید و فیلم بسازید فعالیت صنفی کردید. این اتفاق راضیتان کرده؟
بعضیها بیماری خدمت به دیگران دارند، خدا را شکر که بعضی دوستان این بیماری را در من معالجه کردند. نگران کسانی هستم که الان فعالیت صنفی میکنند و ممکن است سرنوشتی مشابه من داشته باشند. حالا خوشحالم که تمام وقت و انرژیام را صرف فعالیتی میکنم که حرفه اصلی من است.
پس فیلم بعدی را با فاصله کمی از “چهل سالگی” میسازید؟
بله، امیدوارم سال آینده فیلم بعدیام را کلید بزنم.
نقل از خبرگزاری مهر