گزارش - برگزیده ای از هفت تابلو با موضوعیت بهار و نوروز

نویسنده
میترا سلطانی

نقاشی های برگزیده سال 90
هفت نگاه، هفت قلم

همکارمان در تهران هفت تابلو با موضوعیت بهار و نوروز را برای معرفی در این صفحه برگزیده است. شرح کوتاهی بر این نقاشی ها را در ادامه این صفحه از پی بگیرید…

 

 

  1. یاسمن بهروزی:

خط های سریع و صریح، تند و شتاب زده و منقطع عنصر اصلی کارهایش هستند و به کارهایش جان می دهند، موضوع ها و نشانه ها نیز لابه لای این خط خطی ها عریانند و جهان تصویری هنرمند را در نگاه بهاری و سبزش پر رمز و راز می کنند…

 

  1. مراد خوان ملک :

برایش هیچ چیزی قطعی نیست واحتمالا در جهان هم هدف و کمالش این چنین است. انصراف و پشیمانی و عدم قطعیت جزئی از کار اوست و شاید بخشی از کیفیت بصری حاصله، ناشی از همین باشد. هیچ تابلویی همانی نیست که از اول قرار بود باشد.احتمالا در روند اجرای تابلوی بهاری اش،‌ بارها و بارها قصد خود را تغییر می دهد و مسیر را عوض می‌کند و به همین خاطر این روند، به پروسه‌ای پرفشار و استرس‌زا تبدیل می‌شود. تولید اثر هنری برایش حرکت از نقطه‌ آ به نقطه‌ ب نیست. اواز نقطه‌ آ شروع می کنم، ولی این طور که پیداست معلوم نیست در نهایت به کجا خواهد رفت…

 

  1. محمد یکتاپرست:

 اجازه می دهد هر عنصری آزادانه وارد کارش شود و آن طور که خود می گوید می خواهد در هر اثر، هر آنچه که باید و هر آنچه می‌توان و می‌شود را یک جا تصویر کند، انگار این آخرین تابلوست و فرصت بعدی‌ای در کار نیست. همه چیز باید همین جا گفته شود، درست در همین وضعیت…

 

 

  1. ستار موحی:

درموضوعات مورد استفاده‌ اش هیچ حد و مرزی را شامل نمی‌شود. لحظات بهاری را به حال خود رها می کند تا بر بومش خلق شوند؛ آدم‌ها، گیاهان، حیوانات، ابنیه، حروف، خاطرات، موسیقی، نوشته ها، شعر، اوهام، دلتنگی‌ها، حسرت‌ها، عشق‌ورزی‌ها، خوشی‌ها، شهوت‌ها، سیاست و حتی مذهب…

 

 

  1. آیدا یزدانی:

 با تمرکز بر موضوع و با اضافه شدن رنگ و بزرگ شدن ابعاد، آثارش رابا حال و هوا و انرژی تازه ای عرضه می کند. رنگ ها در این سری کارها لایه جدیدی را خلق می کنند و مکمل کارهای خطی او می شوند. در این کارها، از طرح های شلوغ و در هم تنیده قبلی نقاش خبری نیست و طرح ها ساده تر شده اند.نگاه نقاش به دنیای نوروز و بهار سرشار از زندگی و عشق است…

 

  1. مینا کاویان منش:

گویا می خواهدامکانات جدیدتری را تجربه کند و سپس به این موضوع رسیده  که چه چیزی را می خواهد با این آن امکان جدید بیان کند. پس به خود کارها بازگشته و در میان ده ها و ده ها موجود ، تصمیم گرفته این بار آن هایی را بیرون کشد که بیشتر به فرهنگ زیبایی شناسانه عوام جامعه در فصل بهار است. عوامی که عموما به طبقه فرودست تا متوسط تعلق دارند. عشق، ایده آل، مذهب، عیش، شعر و ادبیات موضوعاتی است که نمود زیبایی شناسانه خاص خود را در این قشر از جامعه دارد. در واقع بخش رنگی کار را با گذاشتن ذره بین روی خود طرح ها به وجود آمده است…

7.علی نصرالهی:  

دو دهه حاجی فیروزهای خود را پشت سرگذارده است. او از فیروزهای فیگوراتیو، وحشی و چشم نواز به فیروزهای انتزاعی تر و بالنده تر رسیده است. رنگها از حالت تند و وحشی دههء نخست درآمده­اند و ملایم تر و سَخته تر شده اند، چون در ژرفای ذهن هنرمند زیسته و بارور شده اند. حرف آخر اینکه هنرمند خود به حاجی فیروز هزاره ی سوم بدل شده و دیری است که با دایره و دفهای رنگارنگ خود شادی و اندوه هزاره  ی ما را سر می دهد…