نویسنده
مهرانگیز کار

» مقاله اینفورمد کامنت در مورد فشار غرب به ایران

کورالی هنداوی

 

در دهمین سالگرد حمله نظامی به عراق که پس از دوازده سال تحریم علیه این کشور صورت گرفت، بار دیگر توجه ها به اشتباه بزرگ تحریم‌ها جلب می‌شود. تحریم‌های عراق موجب مرگ بیش از 200 هزار کودک زیر پنج سال شد و تجربیات نشان داد که تاثیر مخرب تحریم‌ها به مراتب از جنگ بیشتر است. در مورد ایران هم همین اشتباه در حال تکرار است.

تحریم‌های یک‌جانبه اعمال شده بر ایران بسیار فراتر از مجموعه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل است و تاثیر شدیدی بر اقتصاد و مردم عادی این کشور گذاشته است. باراک اوباما چند ماه پیش با غرور گفت که تحریم‌های اعمال شده بر ایران شدیدترین تحریم‌ها در تاریخ است. در همین حال تحلیلگران استدلال می‌کنند که حمایت مردم از برنامه هسته‌ای به شدت کم شده و دیر یا زود یا دولتمردان به زانو درمی‌آیند یا این که مردم علیه رژیم به اعتراض برخواهند خواست.

البته تا به این‌جا این اقدامات نتیجه معکوس داشته است و ایران برنامه هسته‌ای خود را پیش برده است. تحریم‌ها به این منظور طراحی شده‌اند که ایران را مجاب به کاری بکنند که در غیر آن صورت نمی‌کند. به ایران فشار آورده می‌شود که:

-       از قطعنامه‌هایی شورای امنیت برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای از جمله غنی‌سازی تبعیت کند.

-       تصویب پروتکل الحاقی آژانس که به بازرسان اجازه می‌دهد از سایت‌های اعلام نشده بازدید کنند تا آژانس این قدرت را بدهد که بگوید ایران فعالیت غیرمجاز ندارد.

-       همکاری کامل با آژانس به منظور دستیابی به یک تصویر واضح از فعالیت‌های هسته‌ای ایران.

لازم است که نکاتی را یادآوری کنیم: پیمان منع تکثیر سلاح هسته‌ای شکل استفاده و انتقال تکنولوژی هسته‌ای را معین و جهان را به دو بخش تقسیم می‌کند: کشورهای دارای سلاح هسته‌ای (یک باشگاه اختصاصی که تنها کشورهایی را می‌پذیرد که سلاح‌های خود را پیش از به وجود آمدن پیمان در اواخر دهه 1960 ساخته‌اند) و کشورهای بدون سلاح هسته‌ای (بقیه کشورهای عضو پیمان). خاصیت این پیمان باید این باشد که کشورهای بدون سلاح به دنبال سلاح نروند و کشورهایی هم که سلاح دارند تکنولوژی سلاح هسته‌ای را در اختیار بقیه کشورها نگذارند.

اما تکنولوژی انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای به سادگی قابل تبدیل به کاربرد نظامی است. در این چارچوب چالش برانگیز، آژانس که قرار است بیطرف باشد، باید به کشورها کمک کند انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز بدست آورند و همچنین نظارت کند که وارد فعالیت‌های نظامی نشوند.

در سال 2002 مشخص شد که ایران سایت‌ها و فعالیت‌هایی دارد که به آژانس اعلام نکرده است و این نگرانی‌ها را بوجود آورد که این کشور مشغول فعالیت‌های نظامی هسته‌ای است. ایران در سال 2003 قبول کرد کلیه فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند و پروتکل الحاقی را هم امضاء کند. این موضوع باعث شد اعتماد جامعه جهانی به ایران بازگردد.

اما در سال 2005 مشخص شد ایران از توافق عدول کرده است و فعالیت‌های خود را ادامه می‌دهد و پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع داده شد.

چیزی که به مسئله عراق شباهت دارد این است که در دورانی که ایران بین سال‌های 2003 تا 2005 با جامعه جهانی همکاری می‌کرد، نه تنها فشار بر ایران کاهش نیافت بلکه بیشتر هم شد. تناقض پرونده عراق را نه می‌توان با شکست اطلاعات آمریکا توضیح داد نه با انگیزه‌های مختلف دولت بوش برای حمله غیرضروری به این کشور. پرونده خلع سلاح هسته‌ای عراق که هرگز هم این سلاح‌ها را نداشت هرگز بسته نشد.

در مورد ایران اگر هم این کشور موافقت کند کاملا با آژانس همکاری کند امکان‌پذیر نیست که مشخص شود این کشور باید تا چه حد همکاری کند تا این روند پایان یابد و پس از آن هم معلوم نیست دوباره حرف و حدیث جدیدی سربرنیاورد. شکی ندارم ایرانی‌ها می‌دانند که درست در موقعیت عراق قرار دارند و تحت رهبری حاضر همکاری ایران هرگز کافی قلمداد نخواهد شد. تنها راه‌حل ممکن می‌تواند چانه‌زنی سیاسی و بزرگی بین ایران و آمریکا و احتمالا بعلاوه یکی از اعضای شورای امنیت باشد. به همان اندازه که این توافق غیرمحتمل به نظر می‌رسد، حتی آن راه‌حل هم معلوم نیست پایدار باقی بماند.

منبع: اینفورمد کامنت - 8 آوریل 2013