یکی از مسائل کلیدی در مذاکرات هفته گذشته در باره برنامه هستهای ایران، اصرار این کشور بر آنچیزی بود که حسن روحانی آنرا حق غنیسازی اورانیوم مینامد. او گفته است که “منافع ملی خط قرمز ماست.”
مقامات غربی میگویند، وقتی به ایران مشوقهای اقتصادی قابل توجه در جهت کاهش تحریمها داده شده، چرا این کشور نباید تسلیم شود؟
جای تعجب نیست؛ کسانی که در مورد “ارزشهای مقدس”مطالعه کردهاند این را میدانند. وقتی پای ارزش های مقدس در میان باشد هر مشوق اقتصادی برای رسیدن به توافق میتواند نتیجه عکس داشته باشد. به نظر میرسد که مسئله هستهای برای رهبری ایران به چنین چیزی تبدیل شده باشد.
مطالعه روی چنین موضوعی از اواسط دهه 1990 با دو روانشناس به نام های جاناتان بارون و فیلیپ تتلاک آغاز شد. در اقتصاد و تئوری بازی فرض بر این است که انسانها بازیگرانی منطقی هستند که در شرایط فرضی گزینههای خود را سبک سنگین میکنند و آنی را انتخاب میکنند که بیشترین منفعت را دارد. اما روانشناسان اعتقاد دارند که انسان همیشه رفتاری منطقی نشان نمیدهد. این دو دانشمند این ایده را که هر چیزی بهایی دارد به چالش کشیدهاند.
مردم آماده هستند در واکنش به پول، رفتار خود را تغییر دهند. میتوانید به کسی پول بدهید که خانهتان را تمیز کند یا در دادگاه جنایی از شما دفاع کند. اما در مورد مسائلی مانند کنترل سلاح یا سقط جنین محاسبات کاملا تغییر میکند.
لیکن تناقض ارزش های مقدس میتواند کاهش یابد؛ گاهی فقط با تغییر چارچوب مسئله. به عنوان مثال وقتی دو دانشمند در مورد اقدام بیل کلینتون مبنی بر اینکه به حامیان بزرگ مالیش یک شب اقامت در کاخ سفید را جایزه داد تحقیق کردند، مردم متناسب با نوع طرح مسئله واکنشهای مختلفی نشان دادند. اگر موضوع یک معامله بود – 250 هزار دلار برای یک شب اقامت در کاخ سفید – حامیانش را آزردهخاطر میکرد. اما وقتی آن را به عنوان یک عمل دوستانه ارائه میدهید مسئله فرق میکند.
از آنجا که در تاریخ، نفت ایران همواره مورد سوء استفاده بیگانگان قرار گرفته، مسئله هستهای تبدیل به غرور ملی شده است. مرتضی دهقان از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در این مورد تحقیق اینترنتی کرده و 14 درصد از پاسخدهندگان انرژی هستهای را ارزشی مقدس خواندهاند.
حالا مسئله این است که آیا این ادعا واقعی است یا اینکه فقط حیلهای برای استراتژی مذاکرات است؟
گرگوری برنز، از دانشگاه اموری، تصاویر ام آر آی مغز شرکتکنندگان در یک آزمایش را، در واکنش به این درخواست که اعتقادات شخصیشان را در مقابل پول تغییر دهند، مطالعه کرده است. وقتی در مورد تصمیمهای آسان پرسیده میشود قسمتی از مغز که میتواند محاسبات سود و زیان را انجام دهد درگیر میشود. اما وقتی در مورد مسایل اعتقادی حرفی به میان میآید بخش کاملا متفاوتی از مغز فعال می شود.
آیا باید برای مذاکرات هسته ای هم تصاویر ام آر آی را بررسی کنیم تا ببینیم از کدام قسمت مغز استفاده میشود؟ بعید به نظر میرسد. اما به هر حال این مطالعات نشان میدهند که الزاما هرچیزی را نمیشود با مشوق خرید و این میتواند یک درس باشد.
منبع: نیویورک تایمز - 16 نوامبر 2013