گشت تعزیرات حکومتی استان تهران، نظارت بر ثبتنام دانشآموزان در مدارس غیر انتفاعی و میزان شهریه دریافتی از والدین را، در دستور کار خود قرار دادند. گشت تعزیرات مرکب از یک قاضی شعبه تعزیرات حکومتی و کارشناس آموزش و پرورش پس از دریافت گزارش های مردمی، به صورت سرزده به مدارس غیرانتفاعی میروند و بر چگونگی ثبتنام دانش آموزان نظارت میکنند. هفته پیش گشت تعزیرات حکومتی استان تهران، به یکی از مدارس غیرانتفاعی منطقه ۲ شهر تهران مراجعه کرد و به دلیل عدم نصب تعرفههای مصوب وزارت آموزش و پرورش در تابلو اعلانات، پروندهای تحت عنوان “عدم درج قیمت” برای مدرسه تشکیل داد.
در این مدرسه میزان شهریه دریافتی از والدین بالاتر از تعرفههای مصوب بود و قرار شد بعد از اظهارنظر کارشناس آموزش و پرورش، پرونده دیگری تحت عنوان گرانفروشی تشکیل شود. در ایران حدود یک میلیون دانش آموز در ۱۲ هزار مدرسه غیر انتفاعی تحصیل می کنند. مدارس غیر انتفاعی حدود ۸ ممیز ۵ دهم دانش آموزان کشور را پوشش می دهند. قرار است این نسبت در دوره چهار ساله وزارت فانی به ۱۲ درصد برسد.
خانم مرضیه گرد رئیس سازمان مدارس غیردولتی وزارت آموزش و پرورش به اقدام گشت تعزیرات واکنش نشان داد و گفت: “با توجه به سیاستهای کلی ابلاغی و اسناد بالادستی وزارت آموزش وپرورش، تمام مراجع از جمله سازمان تعزیرات حکومتی و به تبع آن ادارات کل استانها حق ورود به حوزه آموزش و پرورش را ندارند و هرگونه دخالتی در امور مدارس و مراکز غیر دولتی بدون مجوز وزارت آموزش وپرورش ممنوع است.”
گُرد با اشاره به حاکمیتی بودن نهاد آموزش و پرورش افزود: “نظارت و کنترل بر امور اقتصادی و هماهنگی مراجع قیمت گذاری و توزیع کالا از وظایف سازمان تعزیرات حکومتی و ادارات کل آن است و فعالیت مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی از مصادیق فعالیت اقتصادی نبوده و دانش آموزان و نونهالان کشور نیز هم مصداق آن تعاریف نیستند.”
نرخ شهریه در مدارس غیر انتفاعی “دستوری” نیست.
مدیر مدرسه لیستی شامل پیش بینی هزینه های اجاره و حقوق معلمان مدیر و ناظم و آب و برق و گاز و کاغذ و خدمات آموزشی فوق برنامه و… به اداره آموزش و پرورش منطقه ارائه می دهد. کارشناس اداری اگر برآوردها معقول باشد، آن را تایید می کند. این هزینه ها را بر تعداد دانش آموزان (ظرفیت پذیرش) تقسیم و به عنوان شهریه مصوب ابلاغ می کنند. تورم سالانه به طور خودکار به این هزینه ها سال به سال اضافه می شود. رقم اصلی، اجاره بهای ملک است که در مناطق مختلف کشور و مناطق شهر تهران بسیار متفاوت است.
شهریه مصوب تنها پولی نیست که مدارس از اولیا می گیرند. مدارس مشهور و صاحب نام، علاوه بر مبلغ رسمی شهریه، مبالغ دیگری را تحت عناوین مختلف با رسید یا بدون رسید از خانواده ها اخذ می کنند.
با شروع سال تحصیلی و تشکیل انجمن اولیا و مربیان با هدایت مدیر، مبالغ جدیدی مصوب شده و در طول سال تحصیلی از اولیا می گیرند. علاوه بر اینها مبالغی برای سرویس رفت و آمد و هزینه تغذیه و ناهار و اردوی علمی ـ– آموزشی دریافت می کنند. به عنوان مثال در منطقه… تهران شهریه ثابت برخی دبستانها حدود ۸ میلیون تومان است که با فوق برنامه و سرویس و تغذیه به ۱۲ میلیون تومان می رسد.
مدیران برخی از مدارس ابتدایی هنگام ثبت نام ادعا می کنند که برنامه آموزش زبان انگلیسی در حد مدرسه دو زبانه، آموزش موسیقی اُرف و آموزش رقص (ایروبیک ) و کامپیوتر را در برنامه رسمی خود گنجانده اند. تبلیغات این گونه مدارس متناسب با ذهنیت برخی اقشار مدرن و پولدار جامعه تنظیم شده است. در بین دسته ای از اولیا، مدرسه متفاوت فرزندشان با برنامه های دهن پرکن و پرداخت شهریه سنگین سالانه ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان نوعی تفاخر و تمایز اجتماعی محسوب می شود.
مشتریان خاص مدارس مشهور و پولساز بخصوص در مقطع دبستان، اهل شکایت نیستند. در مقاطع بالاتر که به کنکور نزدیک تر است مدارس صاحب نام و پر مشتری علاوه بر گرفتن شهریه های سنگین، از این امتیاز برخوردارند که با شرط معدل و آزمون ورودی و مصاحبه، با هوش ترین و درسخوان ترین بچه ها را شکار کنند. این بچه ها تحت تاثیر خانواده ها مشتاق آموختن هستند. تکالیف و تمرین ها را کامل انجام می دهند. به ندرت در کلاس و مدرسه بی انصباطی می کنند. تفاوت آموزشی این مدارس لوکس با مدارس معمولی در تکرار و تمرین بیشتر و کارکشیدن از دانش آموزانی است که با معلم همراهند.
اینکه دانش آموزان برخی از دبیرستانهای غیر انتفاعی می توانند رتبه های زیر هزار کنکور را کسب کنند، اتفاق عجیبی نیست. موفقیت ها بیشتر از آنکه مرهون برنامه مدرسه باشد، ناشی از تلاش دانش آموزان با هوش و مستعد و دست چین شده این مدارس است که خود را وقف درس خواندن کرده اند.
این تصور که دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی همگی بچه پولدارها هستند با واقعیت منطبق نیست. بسیاری از دانش آموزان مدارس معروف در مقطع دبیرستان از خانواده های طبقه متوسط جامعه هستند. خانواده هاشهریه های سنگین را با تحمل ریاضت و هزینه کردن پس انداز و فروش کالاهای سرمایه ای خانواده تامین می کنند. از نظر آنها پرداخت هزینه تحصیل فرزندان نوعی سرمایه گذاری پربازده است.
اغلب خانواده های ایرانی دو ویژگی دارند : اول برای فرزندان خود فداکاری می کنند. دوم به تحصیلات عالی و مدرک تحصیلی فرزندشان بهای بسیار می دهند. خانواده ها این احتمال را می دهند که استعداد یک بچه خوب در مدرسه دولتی تلف شود. علاوه بر این هنوز هم اغلب خانواده ها داشتن عناوین دکتر و مهندس را در بازار کار یک عامل موثر می دانند. گاهی این دسته اولیا در مقابل زیاده خواهی مدیران غیر انتفاعی جوش می آورند و کار به شکایت می کشد.
توصیه ها و دستورالعمل های ادارات آموزش و پرورش در مورد مدارس غیر انتفاعی اغلب فرمالیته و تکراری است. دریافت هر گونه وجه یا تعهد تحت عناوین مختلف به جز شهریه مصوب ممنوع است… هزینه سرویس و تغذیه و اردو و آزمون قبل از شروع سال تحصیلی مجاز نیست… مدیران مدارس موظف به نصب میزان شهریه ابلاغی و فهرست فعالیت ها در محل ثبت نام و در معرض دید ولی دانش آموز هستند… در پایان هم شماره تلفنی برای شکایت، اما مدیران کارخودشان را می کنند.
سیاست واقعی آموزش و پرورش تشویق موسسان مدارس غیر انتفاعی، حمایت و تقویت این مدارس و مدارا با تخلفات این مدارس است. دوره تعیین شهریه دستوری گذشته است و آموزش و پرورش اگر مشکل حادی پیش نیاید در کار این مدارس دخالت نمی کند. آموزش و پرورش موسسان مدارس غیر انتفاعی را شریک خود می داند و معتقد است که باری از دوش این وزارتخانه بر می دارند.
نکته دیگر که در دستورکار وزارتخانه است، تقویت مدارس غیر انتفاعی در مناطق محروم و جاهایی است که این مدارس با مساله صندلی خالی مواجه هستند. سال گذشته حدود ۴۰ هزار دانش آموز از مدارس دولتی مناطق پر تراکم به مدارس غیر انتفاعی نزدیک منتقل شدند و شهریه آنها را آموزش و پرورش بر اساس طرح خرید خدمات آموزشی پرداخت کرد. از دید مقامات آموزش و پرورش این کار چند فایده دارد: اول اینکه تراکم دانش آموز در مناطق حاشیه ای و پرجمعیت شهرها را کاهش می دهد. دوم اینکه مدارس غیرانتفاعی ضعیف و کم مشتری را از خطر تعطیلی و ورشکستگی نجات می دهد. سوم هزینه ثبت نام دانش آموزان در مدارس غیر انتفاعی این مناطق تقریبا نصف میانگین سرانه دانش آموزی است و چهارم این سیاست باعث کاهش تصدیگری دولت و مدرسه داری می شود.
فصل ثبت نام فصل گرفتاری خانواده هایی است که بچه هایشان را باید در سال اول یک مقطع ثبت نام کنند؛ آنهایی که برای ثبت نام بچه ۶ ساله دنبال دبستان خوب می گردند. خانواده ای که فرزندشان دبستان را تمام کرده و قرار است به کلاس هفتم برود و بالاخره آنهایی که از راهنمایی یا مقطع اول متوسطه به دبیرستان یا به عبارتی مقطع دوم متوسطه می روند، این روزها باید کفش آهنی بپوشند و از این مدرسه به آن مدرسه بروند. مشکلات مدارس دولتی از نوع دیگری است. پیدا کردن مدرسه دولتی خوب سال به سال دشوارتر می شود. ثبت نام در مدارس محدوده جغرافیایی، ثبت نام نکردن به خاطر معدل متوسط و پایین دانش آموز، کلاسهای ۴۰ نفری در معدود مدارس با کیفیت دولتی، پیدا کردن پارتی برای ثبت نام در مدرسه دولتی دلخواه و درخواست پول به عنوان کمک به مدرسه گوشه ای از مشکلات خانواده ها است.