سعید صاحب یک فروشگاه در مرکز تهران است که مواد غذایی بسته بندی شده و مواد شوینده می فروشد. اما او می گوید که مشتریانش که از طبقه متوسط ایران هستند، به ندرت به مغازه او می آیند و اگر هم بیایند محصولات وارداتی مثل چای احمد را نمی خرند که قیمت آن در عرض دوماه، سه برابر شده است.
او می گوید: “این چای دیگر برای مردم ایران گران شده است. من حتی خودم هم توان خریداری آن را ندارم، چطور از مشتری ها انتظار داشته باشم که آن را بخرند؟” او از ترس ماموران دولت، حاضر نشد نام اصلیش را بگوید.
با وجود تحریم های آمریکا بر سر برنامه های اتمی ایران، قفسه فروشگاه ها و کافه ها پر است. اما با سقوط ارزش ریال در پی تحریم ها، بلند ترین فریاد اعتراض طبقه متوسط جامعه به هواست، کسانی که دیگر نمی توانند محصولات وارداتی را بخرند و به سفرهای خارج از کشور که به آن عادت داشتند، بروند. آن متعلق به زمانی بود که دلار نفتی به کشور سرازیر می شد.
زمانی که چرخ اقتصاد ایران می چرخید، رهبران ایران که افتخارشان این بود که به فقری که در قرن بیستم دچار اش بودند پایان داده اند، با دادن سوبسید و پول نقد قشر کم درآمد را زیربال گرفته اند اما برای قشر متوسط هیچ اقدامی انجام ندادند، قشر متوسط ایران بعد از جنگ ایران و عراق و بالارفتن قیمت نفت در دهه گذشته بشدت پرجمعیت شد.
حالا سووال این است که آیا همچنان موضوع بحث سیاستمداران ایران، ادامه روند کمک به نیاز های فقرا خواهد بود.
در عین حال، کارمندان بخش خدمات، صاحبان صنایع کوچک و کارمندان دولت که قشر متوسط را تشکیل می دهند، پنجاه درصد جمعیت ایران هستند و مشکلشان این است که باید عادت های مصرف خود را با درآمد نفتی تنظیم کنند.
این ضربه بیشتر روانی است. برای بسیاری تلفن های خارجی، تبلت، لوازم آرایش و تعطیلات خارج از کشور تمام شده است.
مهناز، که نظافتچی خانه هاست شامپو و قهوه و لاک ناخن را از فهرست خرید خود پاک کرده است. او می گوید: “خیلی چیزها هست که از فهرست خرید خانواده و کسانی که برای آنها کار می کنم، حذف شده است”.
تحریم های نفتی در سال گذشته درآمد حاصل از آن را به نصف کاهش داده است و منجر به سقوط ارزش ریال شده است. اگرچه برخی از کارشناسان می گویند که ایران از ذخیره ارزی استفاده کرده است. در ژانویه سال 2012 نرخ غیر رسمی دلار در بازار آزاد 16000 ریال بود، امروز قیمت دلار 37000 ریال است. آخرین دور تحریم ها این روند را دشوارتر کرده است.
عزت الله یوسفیان مولا، نماینده مجلس و عضو کمیسیون بودجه مجلس، می گوید: “هرگز ارزش ریال در این مدت کوتاه سقوط نکرده بود.”
هنوز این نشانه وجود دارد که قشر متوسط جامعه فشار خود را بر روی حکومت زیاد کند. براساس آمار گالوپ که روز 7 فوریه منتشر شد، نزدیک به یک سوم ایرانیان گفته اند که از تحریم ها رنج می کشند اما نیمی از آنها آمریکا را به دلیل تحریم ها سرزنش می کنند.
مهناز 52 ساله که بعنوان خدمتکار در خانه ها کار می کند تا هزینه تحصیل دخترش را در آلمان بدهد، می گوید: “زیاد مهم نیست که مقصر تحریم ها کیست، ما خسته شده ایم.”
هفته آینده دولت ایران قرار است 20 دلار به بیش از 70 میلیون نفر کمک کند تا بتوانند از پس مخارج عید نوروز بر بیایند و برای یکدیگر هدیه بخرند و غذای بهتر بخورند و آجیل گران بخرند.
برای روستائیان فقیر این رقم بالایی است. اما برای بسیاری از ایرانیان شهر نشین که سه چهارم جمعیت را تشکیا می دهند، این رقم زیاد نیست.
کوان هریس، جامعه شناس دانشگاه پرینستون که درباره اقتصاد ایران تحقیق می کند، می گوید: “قدرت خرید رو به کاهش می رود زیرا در حالت تورم، مخارج و درآمد با هم تناسب ندارند. احتمال دارد که بعضی از خانواده ها بتوانند مانند ده سال پیش، بین 2006 تا 2009 که اوج درآمد نفتی بود، پول خرج کنند.”
در بازار بزرگ تهران جایی که ساکنان محلی خرید می کنند، راهرو های باریک بازار هنوز هم شلوغ است و مردم خرید عید می کنند. فروشندگان و مغازه دار ها هنوز هم در برابر رستوران های کوچک برای صرف ناهار صف می کشند.
حسن، 28 ساله که برای کمک به خانواده اش از زمان نوجوانی در رستوران کار می کند، می گوید که کسب و کارشان به شکل غافلگیرکننده ای خوب است. با وجود اینکه 50 درصد به قیمت ها اضافه شده است، همچنان سود کرده اند.
حسن می گوید: “هر کس باید ناهار بخورد و غذا خوردن در بیرون از خانه یکی از آخرین لذت های باقی مانده برای ماست.”
اما مشتری ها اغلب از سویای بکار رفته در کباب یا از کیفیت برنج پاکستانی و هندی که ایران در برابر نفت می گیرد، شکایت می کنند. برنج یکی از کالاهایی است که ایران از خارج وارد می کند.
حسن می گوید: “من به آنها می گویم کهاگر کباب ما صد در صد گوشت خالص بود و برنج ایرانی مصرف می کردیم قیمت غذا سه برابر می شد. جواد صالحی اصفهانی، استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا، می گوید:« این که ایرانی ها به خرج کردن ادامه می دهند غیر قابل پیش بینی نیست. به دلیل تورم بانک ها هر سال ده درصد ارزش سالانه خود را از دست می دهند.”
صالحی اصفهانی می گوید: “اگر در کشور تورم بالا باشد و راهی در اختیار قرار داده نشود تا ارزش پول را حفظ کنند، آنها پول را خرج می کنند.”
بسیاری از ساکنان تهران ترجیح می دهند که از فروشگاه شهروند که زیر نظر شهرداری اداره می شود خرید کنند زیرا قیمت ها و کیفیت کالا ها بهتر است.
پاییز سال گذشته، درحالی که قیمت ریال بالا و پایین می رفت، واردکنندگان از پخش کالاها به مغازه ها خودداری کردند زیرا نگران این بودند که این نوسانات باعث شود که سودی نصیبشان نشود. مردم از ترس کمبود کالا، قفسه فروشگاه ها را خالی کردند. به محض اینکه قیمت ها در ماه دسامبر ثابت شد، همه کالا ها به فروشگاه ها بازگشت اما قیمت ها افزایش پیدا کرده بود.
حمید، 32 ساله که درشهروند میدان آرژانتین کار می کند، گفت: “ما دوباره همه کالا ها را در فروشگاه داریم اما مردم دیگر قادر به خرید محصولات ال جی و سامسونگ نیستند. برای اولین بار است که اکثر خریداران دوست دارند محصولات ایرانی بخرند.”
سفر خارج که در زمان شکوفایی قیمت نفت برای میلیون ها ایرانی میسر شده بود، اکنون دور از دسترس شده است.
یک سفر یک هفته ای با همه امکانات به تایلند، نسبت به سال 2011، چهار برابر شده است. قیمت ارز مورد نیاز در سفر هم به همان نسبت افزایش یافته است.
تلفن های آژانس مسافرتی پرسپولیس در تهران که همه دیوار های آن از پوستر های هند، برزیل و مالزی پوشیده شده است، دیگر زنگ نمی زنند.
عسل، که سه سال است در این آژانس کار می کند، می گوید: “ما حتی برای تعطیلات نوروز برنامه ریزی نکردیم چون همه چیز از قبل گران تر شده است”.
او می گوید: “هیچ چیز مثل سال 2010 که من کارم را شروع کردم، نیست. تلفن ها بدون توقف زنگ می زد و ما مردم را به همه جای جهان می فرستادیم.”
امسال، کارمندان آژانس های هواپیمایی می گویند که سال گذشته همه تور ها از یک ماه قبل پر شده بود.
سعید مدیر فروشگاه می گوید که امیدوار است امسال هم سفر بکند، اما این بار در داخل ایران.
او می گوید: “من قبلا برای تعطیلات نوروز به تایلند یا مالزی می رفتم اما امسال قیمت ها خیلی بالا رفته است. شاید به جزیره کیش در خلیج فارس، بروم.”
واشنگتن پست، 24 فوریه