پدر غرور ندارد، از بس که نان ندارد

امین گنبدی پور
امین گنبدی پور

توضیح: آنچه مرا بر آن داشت تا این صفحات را سیاه کنم، داستان غم انگیز روح الله کاکاوند، کارگر خدماتی شهرداری بوشهر است که چندی پیش بر اثر فشار های غیر قابل تحمل اقتصادی و روحی، به زندگی خویش پایان داد. وی پس از عدم دریافت بیش از 3 ماه حقوق، تحت ضرب و شتم قرار گرفتن به دلیل اعتراض به روند موجود و دریافت نامه عدم نیاز و اخراج، در خانه اقدام به خودسوزی کرد. (لازم به ذکر است شهرداری بوشهر و پیمان کار مورد نظر بلافاصله برای تطهیر نام خود، فرد مورد نظر را به اعتیاد و مرگ بر اثر آن متهم نمود.)

آنچه در این مقاله می آید تنها مطلبی کوتاه و تلاشی بسیار کوچک برای گرامیداشت روز کارگر است.

یازدهم اردیبهشت ( اولین روز ماه مه ) روز جهانی کارگر نام دارد. نام گذاری اولین روز ماه مه به عنوان روز کارگر از اعتصاب و تجمع کارگران در ایالات متحده آمریکا در چهارم مه سال 1886 نشئت می گیرد. در سال 1886 کارگران برای تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار، دست به تجمع و اعتصابی سراسری زدند. در اصل قرار بر این بود تا در اول ماه مه، ساعات کار از ده به هشت ساعت کاهش یابد که چنین نشد و در نتیجه در گوشه و کنار این کشور، مجموعه کارگران بیش از یک هزار و دویست کارخانه و کارگاه دست به تجمعاتی زدند. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در “میدان بیده” جمع شده و به حرکت درآمده بودند. پس از تلاش پلیس برای متفرق کردن کارگران و حوادثی که به کشته و زخمی شدن تعدادی از نیروهای پلیس و کارگران معترض منجر شد، نیرو های پلیس به تیراندازی به سمت جمعیت پرداختند و موفق شدند با اعمال خشونت جمعیت را پراکنده سازند. آمار کشته‌شدگان آن روز اعلام نشد ولی اسامی انبوه مجروحان موجود است. در پی این حادثه، هشت تن به عنوان مسبّب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگران مهاجر آلمانی و یکی هم یک آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت مجازات دو تن از آنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.

با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبودی برگزار شد و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. چون اعدام‌شدگان شیکاگو عمدتا آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد. از سال 1886 تا کنون هر سال درراستای استیفای حقوق کارگران و دفاع از حقوق ابتدایی انسانی از طبقه زحمتکش، در اقصی نقاط جهان مراسمی به عنوان یادبود برگزار می شود و کارگران و صنف های مختلف کارگری در جهت احقاق حقوق خود مراسم و راه پیمایی های مختلفی برگزار می کنند.

روز کارگر در ایران همچون سال های اخیر در شرایطی آغاز شد که کارگران ایرانی نیز همچون سایر اقشار جامعه از حقوق اساسی ابتدایی خود محروم می باشند، تعدادی از کارگران و فعالان صنفی کارگری همچون اسانلو، شهابی، مددی و…به دلیل تلاش در راستای استیفای این حقوق، تحت سخت ترین شرایط در زندان به سر می برند و تمامی تشکل های کارگری و صنفی غیر دولتی از برگزاری هر نوع بزرگداشت و راه پیمایی منع شدند. کانون نویسندگان ایران در بزرگداشت روز کارگر بیانیه ای صادر کرد و با اشاره به عدم صدور مجوز جهت برگزاری مراسم بزرگداشت روز کارگر، همچنین فضای امنیتی و خفقان موجود و سرکوب های گسترده، از روز جهانی کارگر، به عنوان روز جشن و سرور کارگران، روز تجدید پیمان برای دست‌یابی به حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی طبقه‌ی کارگر یاد کرد.

شرایط نامساعد کنونی و سیاست های جاری سالی سخت را برای تمامی اقشار جامعه بخصوص کارگران و زحمتکشان نوید می دهد. منصور اسانلو رئیس هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که از سال 1386 در زندان به سر می برد، به مناسبت روز کارگر نامه ای سرگشاده منتشر کرده است. وی که از بیماری شدید قلبی رنج می برد در نامه خود آورده است: “در شرایطی به استقبال اول ماه می‌ میرویم که دیکتاتوری و استبداد حاکم با روشهای فاشیستی مانع هرگونه حرکات اعتراضی شده‌اند و عملا به مردم می‌گویند از فقر و گرسنگی سختی بمیرید و صدایتان هم در نیاید. تمامی آزادیهای بیان شده در قانون اساسی و حقوق بین الملل و کنوانسیونهای جهانی را زیر پا گذاشته‌اند و مانع آزادی بیان و رسانه‌ای و تشکل یابی مستقل کارگران، کارمندان، پرستاران، پزشکان، معلمان، هنرمندان، اساتید دانشگاه‌ها، و دانشجویان و حتی صنوف صنعتی و خدماتی و کشاورزی می‌شوند.”

“پدر غرور ندارد، از بس که نان ندارد”، داستان این روزهای بسیاری از کارگران میهنمان است که در نتیجه سیاست های مخرب و بیمار حاکمیت فشار هایی فزاینده را متحمل می شوند. کشوری که تنها درآمد های ناشی از فروش نفت خام و مواد نفتی و تولیدات پتروشیمی پنج سال اخیرش به بیش از 450 میلیارد دلار می رسد، با تعطیل شدن بیش از 90 در صد بخش های خصوصی و پیمان کاری و توقف و یا کاهش تولید بسیاری از واحدهای تولیدی روبرو و شاهد نرخ بالای بیکاری در میان جوانان و کارگران است.

عوامل بسیاری در این زمینه نقش آفرینی کرده اند. حاکمیت مطلقه فردی، تک قطبی و استبدادی موجود، که به هیچ وجه سودای تجدید نظر در سیاست ها و نظریات خود را ندارد، در کنار سرکوب گسترده نهاد های مدنی و صنفی، جلوگیری از امکان ایجاد فضای باز رسانه ای جهت اطلاع رسانی، اگاهی رسانی و برقراری جریان گردش اطلاعاتی آزاد، نقش بسیار پر رنگی در بوجود آمدن و تثبیت شرایط کنونی بازی می کند. سپردن شریان اصلی اقتصاد کشور در ابعاد گسترده به نهاد های نظامی، امنیتی و بخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که وظیفه سرکوب اعتراضات پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری را بر عهده داشته، حیف و میل های فراوان در عرصه های مدیریت کلان کشور، واردات بی رویه کالا، سیاست های ماجراجویانه و به اصطلاح تهاجمی در سطح بین المللی که تحریم های جامعه جهانی، انزوا و کاهش سرمایه گذاری های خارجی را به همراه داشته، باج های سنگین به کشور های دیگر جهت جلب رای در محافل بین المللی در کنار بسیاری موارد ریز و درشت دیگر به توقف روند توسعه، رکود و نرخ منفی رشد اقتصادی ، رشد تورم و نرخ بیکاری بالا سرانجامیده است.

بر اساس گزارش تفصیلی که اخیرا در رابطه با نقض حقوق کارگران در ایران منتشر شده به بیش از سه میلیون مورد نقض حقوق کارگران در ایران اشاره شده که 450 مورد آن به ثبت حقوقی رسیده است. در این گزارش به 258 مورد تجمع و یا اعتصاب کارگری، عدم پرداخت بیش از 681 ماه حقوق کارگران ، محرومیت بیش از 15 هزار کارگر از حق بیمه درمانی و ثبت بیش از نیم میلیون بیکار در کشور اشاره شده است که دست کم 10 در صد ایشان از کار اخراج و یا با تعدیل نیرو مواجه شده اند و 90 در صد نیز به دلیل تعطیلی کارخانه در بیکاری بسر می برند

این روز ها کارگران تحت فشار های بسیار زیاد اقتصادی ناشی از تورم، گرانی و عدم دریافت ماه ها حقوق با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. تعدادی از تشکل ها و صنف های کارگری همچون سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، اتحادیه آزاد کارگران ایران، هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان، هیات بازگشائی سندیکای فلز کار مکانیک، کانون مدافعان حقوق کارگر، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و… در تاریخ یازدهم اردیبهشت ماه 1390 به مناسبت روز کارگر قطع نامه ای صادر کردند و با اشاره به محرومیت کارگران ایرانی از حقوق ابتدایی انسانی و اجتماعی خود، سرکوب گسترده فعالان صنفی و برخورد با هرگونه فعالیت در راستای احقاق حقوق کارگری، افزایش سرسام آور قیمت حامل های انرژی، تغییر قوانین مربوط به بیمه کارگری به سود کارفرما و به ضرر کارگران و با ابراز انزجار از وضعیت موجود، مطالبات و خواسته های خود را بیان کردند

بر اساس بیانیه مذکور “آزادی بی قید و شرط برپایی تشکل های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، آزادی احزاب، تجمع و آزادی بیان و مطبوعات”، “تعیین دستمزدها توسط نماینده های واقعی کارگران بر اساس بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز”، “محو قراردادهای موقت و سفید امضاء، بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری و انعقاد قرارداد مستقیم و دسته جمعی، تامین امنیت شغلی کارگران و رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی در محیطهای کار و زندگی”، “پرداخت بدون قید و شرط دستمزدهای معوقه کارگران”، “اصلاح قوانین مربوط به بیمه و لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی” و… از جمله خواسته ها و مطالبات کارگران ایرانی است.

تعدادی از دانشگاهیان جهان نیز به مناسبت بزرگداشت روز جهانی کارگر نامه ای سرگشاده خطاب به کارگران ایرانی منتشر کردند. نام بزرگانی همچون نوام چامسکی، یرواند آبراهیمیان، جان هالوی، آصف بیات، اسلاوی ژیژک، سعید رهنما، هایده مغیثی و حمید دباشی در میان نویسندگان این نامه به چشم می خورد.

دراین نامه آمده است: “دیری نخواهد پائید تا نسیم فرحبخش انقلاب نان و آزادی که از تونس آغاز شد و مصر را فرا گرفت و اکنون کل جهان عرب و شمال آفریقا را دستخوش تلاطم کرده است، به ایران نیز برسد. نظامی که بر بیعدالتی اجتماعی، بر انباشت بیکران ثروت در دست عده ای قلیل و تمرکز بیکران فقر در میان توده ای وسیع بنا شده است، پایدار نخواهد ماند. مبارزه علیه این بیعدالتی اجتماعی، مبارزه برای جهانی بهتر و انسانی، مبارزه برای آزادی واقعی بشر و نه آزادی سرمایه، اکنون به مرحله ای فرا روئیده است که دیگر فریب الترناتیوها و شبه انقلابات دروغین را نخواهد خورد. نوید تحقق این جهان انسانی از هر زمان در سی سال گذشته نزدیکتر شده است. به مبارزات رو به افزایش کارگران ویسکانسن و کارگران و توده محروم در انگلستان و فرانسه و سایرکشورها نگاه کنید، این صف رو به اعتلا را به روشنی خواهید دید. مطمئن باشید که کارگران و توده محرومان جامعه ایران نیزدست بکار خواهند شد. زمان آزادی شما نزدیک است. امیدوار باشید و بدانید که ما در روز جهانی کارگران به یاد شما نیز هستیم”.

سال گذشته میرحسین موسوی جهت پاسداشت و دقاع از حقوق کارگران و معلمان پیامی تصویری منتشر کرد و با اشاره به مسائل و مشکلات کارگران و معلمان و ارتباط آن با مسائل عمده کشور، عدالت جویی و منزلت طلبی اجتماعی این دو قشر زحمتکش، لزوم بازگشت به قانون اساسی به عنوان میثاقی ملی و برچیدن فضای امنیتی، گفت: “شما عزیزان و شما کارگران ومعلمان بدانید که مسائل شما مسائل همه ملت ماست و جدا نیست. شما اگر در تشکیل شوراهای مستقل صنفی مشکل دارید و هر حرکتی که می کنید با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خود دچار مشکل هستید. سر کلاس که می روید با خوف و رجا می روید چون نمی دانید که آیا می توانید حرف حق را بزنید و در برابر دانشجویان و دانش آموزان از حق دفاع کنید. با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت دهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و خوف می شوید طبیعی است که این مساله مساله ملی است و مساله همه ماست. راهی که جنبش سبز در این زمینه در پیش می گیرد بر این اساس است.”

امیدوار باشید و بدانید که ما در روز جهانی کارگران به یاد شما هستیم.

عضو سازمان ادوار تحکیم