لوئیس ماتیاس لوپس
کتاب “سهم من”، نوشته پرینوش صنیعی، به صورت یک رمان واقع گرا و درعین حال سرگرم کننده و جذاب نوشته شده که درواقع بازتابی از وضعیت زنان در ایران قبل و بعد از انقلاب سال ۱۹۷۹ است؛ انقلابی که باعث استقرار جمهوری اسلامی، با تمامی زوایای روشن و تاریک اش، در کشوری شد که بدنه خاورمیانه را تشکیل می دهد.
معصومه، شخصیت داستان، در خلال ۴۳۵ صفحه کتاب، معلق میان سنت و تجدد، یا به عبارت دیگر، میان تسلیم شدن و سرکشی، باقی مانده. نتیجه، یک سری شکست ها و پیروزی هاست.
او در برابر تلاش اطرافیان برای ازدواج های از پیش تعیین شده مقاومت می کند؛ مقاومت در برابر خواسته مادری که اختیارات او را قبول ندارد؛ مقاومت در برابر تعصب برادرانی که هیچ حق و حقوقی برای او قائل نیستند؛ مقاومت در برابر محیطی که زنان در آن شهروندان درجه دو محسوب می شوند و باید در خدمت شوهری باشند که حتی امکان انتخاب اش را نداشته اند. با این حال، روزنه های امیدی ازسوی برخی اقشار اجتماعی به چشم می خورد که سنت هایی را که در گذر زمان به قانون تبدیل شده اند زیر سؤال می برند؛ روزنه های امیدی که علی رغم محدودیت های یک سیستم آموزشی باعث شده تا ایده های تساوی حقوق زن و مرد، برخلاف آنچه ازسوی خانواده های سنتی تحمیل می شود، در بطن جامعه متبلور گردد.
معصومه به عنوان فردی بی دین و تقصیرکار در عشقی شناخته می شود که کلاً در چند بار صحبت کردن و چند بیت شعر ازسوی فرد مورد علاقه اش خلاصه می گردد. این “آبروریزی” به ازدواج اجباری او منجر می شود: ازدواج با یک فعال کمونیست که علیه حکومت شاه مبارزه می کند.
شرایط همیشه ازسوی جامعه ایران برای او رقم خورده، ولی او توانسته با شنا در امواج پرتلاطم خود را زنده نگاه دارد و این درحالی است که کشور وارد یک وضعیت انقلابی شده که طبق معمول در این گیر و دار برخی از فرزندان خود را نیز می بلعد؛ ازجمله شوهر معصومه که پس از یک حبس طولانی مدت در زندان در زمان شاه، به دلیل ادامه اهداف اش در سال ۱۹۷۹ به نام خدا و امام خمینی اعدام می شود.
حکومت جدید، حداقل از نگاه پرینوش صنیعی، خارجیان بسیاری را جذب می کند که سوار بر این قطار در حرکت شده اند و به شدت صدای هرگونه معترض و مخالفی را در نطفه خفه می کنند. نه تنها در نقش زنان تحولی ایجاد نمی شود، بلکه درجه جنایت، انتقام، سازش ناپذیری و تعصب گرایی در جامعه بالا می رود.
در پایان رمان، زندگی معصومه، که ضربات مهلکی را از سرنوشت خود دریافت کرده ولی کم کم به سوی هماهنگی و خوشبختی گام برمی دارد، موانع دشوار و صعب العبوری را در فتح آزادی های فردی برملا می سازد.
پرینوش صنیعی انتخاب خود را از یک پایان ناراحت کننده به این صورت توجیه می سازد که کتاب “سهم من” علی رغم شیوه واقع گرایانه و مستقیم اش، ترجمه ای خیال انگیز از تحقیقات او طی دهه های متمادی نبوده. این مسأله باعث شده تا معصومه در آن برهه مهم به مانند اکثریت زنان ایرانی که همین وضعیت را داشته اند عمل کند: قربانی کردن نفع شخصی و تن دادن به پیشداوری های اجتماعی و خودخواهی و تعصب مفرط خانواده.
پرینوش صنیعی جدا از یک نویسنده به عنوان یک محقق، جامعه شناس، و روانشناس نیز شناخته می شود. او با کتاب “سهم من” نشان داده که شاید قبل از هر چیز یک رمان نویس خوب است، چرا که به خوبی توانسته توجه خواننده را به کتاب جلب کند و ماجراهای جالب شخصیت داستانش را به همراه توصیف یک واقعیت تاریخی اجتماعی عجین سازد.
“سهم من” به واقع کتابی پرفایده است و دیدگاه روشن تری را از چهار راه حوادثی که زن ایرانی در میانه آن قرار گرفته به خواننده می دهد.
منبع: ال پوبلیکو، ۳ اکتبر