۱ـ در چند هفته گذشته٬ بحث انتخابات مجلس نهم و نحوه عمل جنبش سبز در مقابل این پدیده٬ به گفتمان غالب نیروهای سیاسی بدیل شده است؛ گرچه برای نخستین بار سیدمحمد خاتمی چند ماه پیش با اعلام برخی پیششرطها٬ کلیدشروع این بحث را زد٬ اما در هفتههای گذشته شدت و حدت آن بیش از پیش شد. سخنان خاتمی درباره بخشش متقابل نظام و مردم و سپس دفاع رجبعلی مزروعی از بحث مصالحه با حکومت٬ با واکنش شدید برخی از لایههای جنبش سبز نیز همراه شد.
در این میان انتشار سخنان خصوصی سیدمحمد خاتمی در جمع فعالان گیلانی٬ آبی بود که بر آتش برخی ها ریخته شد. اظهارنظر خاتمی درباره شرایط امروز کشور و تحلیل وی از حضور در انتخابات مختلف از خرداد ۸۴ تا خرداد ۸۸ شباهت بسیاری به بحثهای منتقدان اصلاحطلبان در دوره فترت اصلاحات داشت.
گرچه بسیاری از سخنان خاتمی و انتشار آن استقبال کردند٬ اما نگارنده بر این عقیده است که اتفاقا با توجه به آنچه رخ داده، این مساله باعث نگرانی است. اگر فرض را بر صحت سخنان منتشر شده مربوط به خاتمی بگذاریم ـ که با توجه به عدم تکذیب آن٬ میتوان چنین فرضی را در نظر گرفت ـ نکته نگران کننده قضیه این است که سایت خاتمی دست به تعدیلی اساسی در سخنان رییسجمهور سابق زده است. شکی نیست که نهادهای امنیتی مختلف دولت کودتا٬ از اصل سخنان خاتمی باخبر بودهاند، اما خاتمی تمایلی به ابراز چنین سخنانی در عرصه سیاسی نداشته و به همین دلیل سخناناش به صورت وارونه منعکس شده است. اینجا نقطه خطرناکی است که جریان اصلاحات نیز هشت سال با آن گرفتار بود: خاتمی در جمع خصوصی تندترین تحلیلها و سخنان را مطرح میکند٬ اما در عرصه عمومی و هنگام عمل به گونهای متفاوت عمل میکند.
۲ـشورای هماهنگی راه سبز امید٬ روز گذشته٬ بیانیهای درباره انتخابات مجلس نهم صادر کرد. این شورا ـ که همچنان اعضای آن مشخص نیست ـ با تحلیلی سریع از وضعیت کشور٬ کنشگران درباره انتخابات را به سه دسته کلی “تحریمیان همیشگی”٬ “مشارکت کنندگان همیشگی” و “اصلاحطلبان” تقسیم کرده و از اصلاحطلبان با عنوان گروهی نام برده که همواره خواستار مشارکت مشروط در انتخابات بودهاند.
فارغ از این نکته که اساسا این دستهبندی از بیخ و بن اشتباه است٬ نویسنده ـ یا نویسندگان ـ این بیانیه٬ مشخص نکردهاند که اصلاحطلبان در کدام انتخابات بحث شرکت مشروط در انتخابات را در عمل پیگیری کردهاند. از زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم در دولت سیدمحمد خاتمی٬ اصلاحطلبان همواره سخن از پیششرط برای حضور در انتخابات را مطرح کرده اما همواره بر سر بزنگاهها٬ از شروط خود دست کشیده و وارد عرصه انتخابات شدهاند. حتی در انتخابات مجلس هفتم نیز گروههای اصلاحطلب خواستار حضور مردم در پای صندوقهای رای شدند.
فراموش نکنیم که زمان انتخابات مجلس هشتم٬ سیدمحمد خاتمی و بسیاری از اصلاحطلبان٬ حضور خود در عرصه انتخابات را مشروط به برگزاری انتخاباتی سالم و حضور گرایشهای مختلف اصلاحطلب در آن کرده بودند. اما با وجود ردصلاحیت بسیار گسترده اصلاحطلبان٬ آنها فعالانه در انتخابات شرکت کردند و سپس به این نکته نیز اذعان نمودند که روند برگزاری انتخابات٬ به هیچ روی سالم نبوده است.
تجربه فعالیتهایی که اصلاحطلبان از خرداد ۷۶ تا خرداد ۸۸ انجام دادهاند٬ این سئوال جدی و اساسی را پیش روی منتقدان قرار داده است که آیا آنها اینبار بر شروط خود پافشاری خواهند کرد یا خیر؟ از طرف دیگر نکته اساسی در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید ـ که پس از بازداشت مهدی کروبی و میرحسین موسوی٬ کفه اصلاحطلبی در آن بسیار سنگینتر شده است ـ چیزی است که بدان پرداخته نشده: در صورت عدم برآورده شدن شروط این شورا٬ آیا آنان و دوستانشان در داخل کشور٬ حاضر خواهند بود دست به تحریم گسترده انتخابات بزنند؟
۳ـ نکته کلیدیتر در بیانیه شورای هماهنگی٬ عدم شفافیت عباراتی است که مورد استفاده قرار گرفته. شورای هماهنگی همواره بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکید کرده است. اما در بیانیه خود خواستار آن شده که “انتخاباتی سالم٬ آزاد و منصفانه” برگزار شود. اما هیچ تعریفی از این شکل انتخابات ارائه نشده است. فارغ از آنکه سلامت انتخابات٬ تا چه حد در چارچوب سیستم موجود امکان پذیر است و اساسا تعریف کدام نهاد حقیقی یا حقوقی٬ میتواند با جلب نظر جمهوریاسلامی و جنبش سبز توامان٬ سلامت انتخابات را تضمین کند؟
از سوی دیگر در بیانیه شورای هماهنگی٬ مشخص نیست چه شکلی از انتخابات آزاد مدنظر است؟ آیا منظور از انتخابات آزاد٬ همان روندی است که به طور مثال در انتخابات مجلس ششم در پیش گرفته شد؟ اساسا سهم دیگر گروهها و جریانهای سیاسی که در سالهای گذشت از محذوفان عرصه سیاسی بودهاند٬ در این میان کجاست؟
اعضای این شورا همچنین ضروریست به این سئوال پاسخ دهند که آیا انتخابات سالم و آزاد در چارچوب قانون اساسی٬ امکانپذیر است؟ آنان که بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی میکوبند٬ قاعدتا باید پاسخ شفافی نسبت به این قضیه داشته باشند که آیا از نظر آنان در چارچوب قانون اساسی٬ موجود میتوان شاهد برگزاری انتخابات آزاد بود؟ اگر پاسخ این سئوال مثبت است٬ از نظر آنان تکلیف آنانی که به دلیل عقاید سیاسی٬ مذهبی و… از حق انتخاب شدن محروم میشوند٬ چیست؟ آیا بدون حضور آنان نیز انتخابات را آزاد میدانند؟ در چارچوب قانونی که حقوق حقه زنان٬ اقلیتهای قومی٬ مذهبی و افراد با عقاید سیاسی مختلف را تضییع میکند٬ چگونه میتوان دم از انتخابات آزاد زد؟
اما اگر اعضای شورا معتقد باشند که امکان برگزاری انتخاباتی که به طور نسبی آزاد باشد٬ در چارچوب قانون موجود امکانپذیر نیست٬ باید به این سئوال پاسخ داد که تاکید مکرر بر عبارت حساسیتبرانگیزی چون “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” از کجا نشات میگیرد؟
۴ـ بحث انتخابات مجلس نهم٬ از آنجایی که نخستین انتخابات برگزار شده پساز کودتای خرداد ۸۸ است٬ بحثی بسیار مهم است. نمیتوان از این انتخابات و فضایی که فراهم میکند٬ به راحتی چشم پوشید، اما باید این مساله را در نظر گرفت که جنبش سبز٬ خون شهدا و روزهایی که عزیزانمان در زندان میگذرانند٬ به هیزمی برای مشروعیت بخشی به حکومت کودتا تبدیل نشوند.