نصرت الله نوح ) نوحیان) شاعر، طنز پرداز وروزنامه نویس نامی ایران که اکنون ساکن آمریکاست، نخستین بار شعر سمنانی را وارد مطبوعات ایران کرد.
سال ۱۳۳۰ نخستین شعر او در روزنامه فکاهی چلنگر به چاپ رسید که درونمایهای سیاسی و انتقادی داشت. اهمیت این رویداد نه به خود شعر بلکه زبانی است که شعر به آن سروده شده بود؛ زبان سمنانی همان زبانی که این روزها بیش از هر زبان دیگری در مطبوعات از آن صحبت میکنند .
برای کشف رمز از زبان سمنانی در یک روز گرم تابستانی پای صحبتها نوح مطبوعات ایران ، نصرت الله نوح در کتابخانهاش نشستم تا از زبان سمنانی برای ما کشف رمز کند.
نوح متولدسال ۱۳۱۰ در سمنان ، در سال ۱۳۲۹ کار روزنامهنگاری را در تهران آغاز کرد. از آن سالها تا امروز بیش از ۶۰ سال است که به کار روزنامهنگاری و نوشتن و پژوهش مشغول است. او هم اکنون در آمریکا زندگی میکند و هرازگاهی به ایران هم سر میزند.
- آقای نوح این ماجرای سمنانی و سرخهای صحبت کردن حسن روحانی و برادرش در جریان مذاکرات هستهای بار دیگر این زبانها را به قول معروف «سر زبانها انداخت» .مزاحم شما شدم که دربارهی این زبانها یک توضیحی بدهید، شاید یک مقداری از رازآلوده بودن این دو زبان کاسته شود و به هر حال مردم کمی با زبان رئیس جمهورشان آشنا شوند، خب به هر حال ایشان دو سال دیگه سر کار هستند و خب آدم باید زبان رئیس دولتاش را بلد باشد!
موضوع این است که در محدودهی سمنان و سرخه و سنگسر و شهمیرزاد هر کدام یک از این مناطق برای خودشان یک زبانی دارند که با دیگری متفاوت است. شاید این جریان رمزگونه بودن این زبانها که این روزها مطرح میشود نا آشنایی جوانهای امروز باشد که خب خیلی دنبال فراگیری این چیزها نیستند. ولی شما نگاه کنید. آقای روحانی خودش سرخهای است و این زبان را بلد ، سمنان هم درس خوانده و زبان سمنانی را هم بلد است فارسی را هم که بلد است از اون گذشته زبانهای فرنگی و غربی را هم بلد است (الان چندتا شد؟) به هر حال ایشان چندین زبان را بلد است و میتواند صحبت کند، خب این خوب است.
اما در مورد ویژگیهای این زبانها باید بگویم که این زبانها هم مانند همهی زبانهای دیگر است. هر زبانی که را که شما در آغاز نشناسید برایتان راز آلود و رمز گونه است. وگرنه زبان سمنانی هم مانند زبانهای دیگر است. شاید چون افراد کمی به این زبان صحبت میکنند، برای مردم ناشناخته مانده است.
- زبان سمنانی تعبیر درستی است؟ ما در مورد یک زبان صحبت میکنیم یا این هم یک گویش خاص است؟
بله زبان است اینها ، هر کدام هم دستور خودشان را دارند. دستور زبان سمنانی تدوین شده است. ولی زبانهای سنگری و سرخهای نه. واژهنامهی گویش باستانی سمنانی به وسیلهی پرویز شریعتی و محمد جواهری تنظیم و چاپ شده است.
- فکر میکنید چرا این زبانها کمتر شناخته شدهاند.
یک زمانی بود که این زبانها شناخته شده نبود ،اما امروز دیگر شاعران زیادی به این زبان صحبت میکنند و خب از زمانی که رئیس جمهور هم سمنانی شده است خب دیگر بیشتر این زبان معرفی میشود. اما شاید یکی از چیزهایی که باعث شده زبان سرخهای و سمنانی به کمتر شناخته شده باشند، در قدیم این بوده که کمتر معرفی شدهاند. سمنان و سرخه دارای زبانی خاص هستند. اصلا این منطقه را به جزیرهی زبانها میشناسند که هر شهری زبان متفاوت از شهر کناری دارد و گاهی شباهت میان این دو زبان بسیار اندک و تفاوتشان بسیار زیاد است. زبان سمنانی از زبانهای منحصر به فردی است که مذکر و مونث برای همهی اشیا دارد. از حیوان و انسان تا جمادات و نباتات همه و همه به مذکر و مونث تقسیم میشوند. وقتی یکی از چیزها را نام میبرید معلوم میشود که مذکر یا مونث است. این ویژگی زبانی ریشه در زبان پهلوی و اوستایی دارد. من روی این زبان خیلی کار کردهام و شعرهایی که من گفتهام امروز مردم میخوانند و از بر هستند. نخستین شعر سمنانی که در مطبوعات ایران منتشر شد را من نوشتهام.
- کدام شعر؟
ای کارگران شما رمایم/ ای کارگران با شما هستم! این شعر در چلنگر چاپ شد. نخستین شعر سمنانی بود که ساختم و نخستین شعر سمنانی بود که چاپ میشد و نخستین شعری هم بود که در هر مجلسی خواندم. پس از آن من مجموعه شعری به زبان سمنانی دارم به نام «ننین حکاتی» حرفهای ننه و تمامی شعرهای سمنانی من در آن کتاب چاپ شده این کتاب مجموعهای است مشتمل بر ترانه، تصنیف، رباعی، غزل و… .
- زبان سرخه هم همینگونه است؟
کم و بیش، منتها دانش من در مورد زبان سرخهای محدودتر است .البته ولی همین اندازه به شما بگویم که زبان سرخهای دارای لغات دشواری است که بعضی از ادیبان فارسی آن را مربوط به زبان پهلوی قدیم میدانند.
- این روزها به چه کارهایی مشغول هستید؟ کتاب تازهای در دست انتشار ندارید؟ باز هم شعر سمنانی میگویید یا نه؟
بله گاهی شعر هم میگویم اما این روزها بیشتر با شاعرهای جوان سمنانی در ارتباط هستم. زمان ما کمتر کسی به این زبان شعر میگفت و همان گونه که گفتم من نخستین شاعری بودم که یک شعر سمنانی را در مطبوعات چاپ کردم و اصلا شعر سمنانی را به چاپ رساندم.
- یعنی تا پیش از این واقعا هیچ شعر سمنانی در هیچ کتابی چاپ نشده بود؟
خب ما شاعر سمنانی که زیاد داشتهام و من یک تذکره در معرفی آنها و آثارشان نوشتهام .اما در دوران جدید کسی در مطبوعات و کتابها اینها را چاپ نکرده بود، یعنی نسخهی چاپی امروز نداشت به گمان من. به هر حال همه بر این عقیده هستند که من نخستین شعر طنز سمنانی را منتشر کردم.
این روزها هم با شاعرهای جوان در ارتباط هستم و هرگاه به ایران میروم شاعران جوان را میبینم و با ایشان صحبت میکنم و آنها هم شعرهایشان را برای من میخوانند و خب خوشبختانه امروز دیگر مانند گذشته نیست و جوانهای سمنانی زیادی هستند که به این زیان شعر میگویند . گذشته از این که سمنان شاعران پارسیگوی زیادی دارد، اما شاعران جوان سمنانی گوی زیادی هم پیدا شدهاند که کارشان خوب است. شما میتوانید شعرهایشان را بخوانید و ببنید که چه استعدادهایی هستند.
- از دیگر آثارتان بگویید، تا امروز چه کارهایی منتشر کردهاید و چه کارهای دیگری را در دست انتشار دارید؟
اولین کتاب شعرش، منظومه «گرگ مجروح» منظومهای ۵۰۰ بیتی است داستان این کتاب هم این است که در سال ۱۳۳۳ پس از کودتای ۲۸ مرداد چاپ شد ولی ماموران فرمانداری نظامی آنرا از چاپخانه جمع کردند. چون در آن از دستگاه سلطنت و اوضاع اجتماعی زمان به سختی انتقاد کرده بود، قبل از انتشار توسط شهربانی توقیف و نسخ آن ضبط گردید و من را نیز به زندان سپردند. داستان به اندازهای روشن بود که از همان بیت آغازین کتاب روشن بود چه
میگوید و چه کار میکند!
از سال ۱۳۳۹ ضمن کار مستمر در روزنامه کیهان (تا سال ۱۳۵۸) با اکثر مجلات و روزنامههای تهران همکاری داشتم. در سال ۱۳۳۶ نخستین مجموعه اشعارم با عنوان «گلهایی که پژمرد» به چاپ رسید و دومین مجموعه شعرم «دنیای رنگها» سال ۱۳۴۲ چاپ شد.
پس از انقلاب، مجموعه اشعار سیاسی من با عنوان «فرزند رنج» در سال ۱۳۵۹ انتشار یافت. در همین سالها، مجموعه کارهای محمدعلی افراشته را در سه جلد با عنوانهای «مجموعه شعر محمدعلی افراشته»، «چهل داستان »، «نمایشنامهها، تعزیهها و سفرنامه» ۱۳۶۱ گردآوری و چاپ کردم. افراشته به گردن من حق استادی داشت. چون پس از ۲۸ مرداد فراری شده بود، دورادور اخبارش را داشتم و شنیده بودم که کتابی با عنوان چهل منزل دارد مینویسد از بس که این خانه و آن خانه میشد. پس از خروج از ایران دیگر نمیدانم این کتاب را نوشت یا ننوشت ولی پس از رفتناش از ایران من ۴۰ داستان از او را گردآوری کردم و با نام چهل داستان منتشر کردم و در مقدمهی کتاب هم به این سابقه اشاره کردم.
همچنین تنظیم و چاپ «آثار عجم» اثر فرصت شیرازی همراه با بررسی آثار و زندگینامه مولف در سال ۱۳۶۲ از دیگر کارهای من است. در آمریکا نیز، دوره «روزنامه فکاهی–سیاسی آهنگر» چاپ ایران را با مقدمهای پیرامون پیدایش، انتشار و لغو وتوقیف آن تجدید چاپ کردم. در سال ۱۳۷۳ کتاب بررسی طنز در ادبیات و مطبوعات فارسی را با مقدمه محمدجعفر محجوب در سن حوزه انتشار دادم. «آتشکده سرد»، گزینهای از اشعار من در سال ۱۳۷۷ در آمریکا انتشار یافت.
پنج جلد هم یادماندههای خودم را در پنج جلد در آمریکا منتشر کردهام.
مجموعهای از اشعار سمنانی تازهی نیز گردآوردهام که اگر ناشر خوبی پیدا شود به او میسپارم برای چاپ ولی هنوز نمیدانم به کدام ناشر بدهم. سفینهی نوح مجموعهای از شعرهایی است که برای ۲۵ سال ادارهی صفحه شهر مجلهی نامهی پژواک دیدم و گزینش کردم را به تاسی از مرحوم فرخ خراسانی که سفینهی فرخ چاپ کرده بود ، میخواهم یک جا در سفینهی نوح منتشر کنم. پس از آن قصد دارم مجموعهای از اشعار فکاهیام را با عنوان پا بر دم افعی را اگر عمری باقی باشد به دست چاپ بسپارم. چون من از نخستین شعر فکاهیای که در چلنگر چاپ کردم تا امروز ، مجموعه شعر فکاهی منتشر نکردهام.
کارهای پژوهشی دیگری هم داشتم که از آن جمله میتوان به تذکره شهری سمنان (۱۳۳۷) ستارگان تابان (مقالات چاپ شده درمطبوعات پیرامون شعر فارسی ۱۳۳۸) دیوان رفعت سمنانی با مقدمه دکتر ذبیحالله صفا در سال ۱۳۳۹به چاپ رسید./