عفو از سر اقتدار یا از ترس؟

نویسنده


حمید احدی

با گذشت دو روز از آزاد سازی نمایشی ملوانان بریتانیائی و در حالی که اعترافات آن ها به آزارشان در مدت اقامت در ایران آثار اولیه شادمانی رسانه های اروپائی را پاک کرده و به جایش انتقادهائی نشانده است رسانه های فارسی زبان نیز زبان به انتقاد گشوده و به ویژه درباره نحوه تبلیغاتی و نمایشی اعلام خبر آزادی آن ها سئوالاتی پرسیده اند. گفته می شود نماینده محافظه کار مجلس نیز آماده می شود که در این باره همین هفته سئوالاتی مطرح کنند.

در میان سوال هائی که آرام ارام از سایت های اینترنتی شروع شد و به روزنامه ها کشید تنها روزنامه هایی چون کیهان و ایران و رسالت لب به تحسین دولت گشوده و به عنوان دلیل مسائلی را مطرح کرده اند که خود موجب برخاستن موج تازه ای از انتقاد از دولت شده است. روزنامه ایران به آزاد کردن ملوان ها نام “عفو مقتدرانه” داد و همان روز سایت بازتاب پرسید چرا اگر مقتدرانه بود در مهلت تعیین شده تونی بلر انجام شد. و اگر این ها متجاوز بودند به کدام حکم قضائی آزاد شدند و در حالی که سپاه آن ها را بازداشت کرده بود که تحت نظر فرماندهی کل قواست و رسیدگی به کارشان به عهده قوه قضاییه بود چرا ازادی آن ها به دستور و با اغلام رییس جمهور صورت گرفت.

مهم نبود!

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان، در پاسخ به منقدان اصل ماجرا را نفی کرده و نوشته “ورود نیروهای نظامی - مخصوصا نیروهای گشتی- یک کشور به آب های سرزمینی کشور دیگر، به ویژه در مناطقی نظیر آبراهه ها که آب های سرزمینی دو کشور همسایه با یکدیگر فاصله ای نداشته و یا فاصله چندانی ندارند، پدیده دور از انتظاری نیست و در اینگونه موارد، چنانچه عملیاتی - چه نظامی و چه از نوع جاسوسی و جمع آوری اطلاعات- صورت نپذیرفته باشد، گشتی های تعرض کننده بعد از بازجویی با اتخاذ تعهد از کشور متبوع آنها آزاد می شوند…”

نوشته کیهان به خصوص زمانی اهمیت می گیرد که روز بعد از آن چاپ می شود که کیهان درگزارش تظاهرات بسیجی ها در مقابل دانشگاه، از زبان آن ها محاکمه ملوانان و حتی اعدام ملوانان را خواسته بود. همان سخنی که به نوشته روزنامه گاردین به زبان یکی از ملوانان آزاد شده جاری شده که درباره فشارهای روانی بر روی تنها زن حاضر در میان دستگیر شدگان سخن گفته و افزوده فی ترنی از بقیه جدا نگه داشته شد و در زمان هائی به وی گفته شد که اعدام خواهد شد.

فی ترنی که رییس جمهور در مصاحبه مطبوعاتی وی برایش به عنوان این که مادری است که به خاطر درآمد بیش تر، بچه اش را رها کرده و به دریا و جنگ فرستاده شده [آخر این چه دولتی است که چنین کارهائی می کند] اولین کس از میان ملوانان بود که با نوشتن نامه ای به مردم و مجلس بریتانیا گفت که در آب های ایران دستگیر شده و خواستار خروج ارتش بریتانیا از عراق شد.

انتقادهای روزنامه های تهران و اروپا بیش تر درباره نحوه آزادی ملوان هاست و ترتیب دادن برنامه ای که روزنامه های بریتانیا “نمایش یک نفره” لقب دادند و گاردین از قول یکی از ملوانان نوشت “نمایشی بود که همه در تاریکی بودند جز یکی که فرمان می داد”.

در ایران اولین روزنامه ای که انتقاد را آغاز کرد آفتاب یزد که در سرمقاله خود با اشاره به مصاحبه نمایشی رییس جمهور و همزمانی آن با مهلت تعیین شده توسط بلر نوشت احساس غرور نکردم.

همزمان با این انتقادات رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس‌‌ هفتم هم گفته : ابهامات و سوالا‌ت اساسی برای نخبگان نسبت به آنچه در پشت صحنه وقایع آزادسازی نظامیان انگلیسی وجود دارد.

عماد افروغ نماینده تهران در خصوص وقایع رخ داده در آزادسازی نظامیان انگلیسی گفته از نظر مخاطب عام رافتی اتفاق افتاده است و تعدادی آزاد شده و خانواده‌‌هایی خوشحال هستند و جلوی تنش‌‌های بعدی گرفته شده است. اما نخبگان خاص به این نتایج ذکر شده بسنده نمی‌‌کنند و می‌‌خواهند پرسشی از آن واقعیت و روند و فرآیند پشت صحنه داشته باشند، پرسشی که کماکان پاسخ روشنی هم پیدا نکرده است.

نماینده تهران گفته : سوالا‌ت اساسی این است که میزان نقض قوانین بین‌‌المللی و قصد و نیت این نقض از سوی انگلیس چه بوده است؟! اگر قصد جاسوسی بوده، آزاد‌سازی متجاوزان آن هم با این شکل و شمایل موجه است؟! اگر قصد جاسوسی نبوده است، پس بحث‌‌های قبلی و آن شعارهای تندروانه که بعضا حتی اعدام نظامیان انگلیسی را به میان می‌‌کشید، چه توجیهی پیدا می‌‌کند؟

مقاله سایت بازتاب هم مانند عماد افروغ این سئوال را مطرح کرده بود که آیا بین آن اولتیماتوم دولت انگلیس و این آزادسازی رابطه وجود دارد؟! یا به گفته افروغ اگر عذرخواهی دولت انگلیس صورت گرفته بود، نیازی به آن شکل خاص از بدرقه نبود، گفت: زیبنده یک نظام نیست که هیات دولت و در راس آن ریاست‌‌ جمهوری با آن هیمنه 15 نظامی عادی را با آن وضعیت بدرقه کنند. صالح آبادی سردبیر روزنامه همبستگی هم در سرمقاله روز شنبه آن روزنامه ضمن آن که آزادی ملوانان بریتانیائی را گام مثبت ونشان از درایت ارزیابی خواند نوشت اما کارنامه و تراز سود و زیان این رویداد مهم که مدت ها آثار و سایه آن بر روابط خارجی از یک سو و فعالیت‌های اقتصادی و حتی زندگی مردم در داخل از سوی دیگر باقی خواهد ماند،باید بررسی شود. به نوشته محمد صالح آبادی بر خلاف آن که صدا و سیما جمهوری اسلامی تلاش می‌کند این اقدام را صددرصد پیروزی برای ایران و دارای منفعت برای مردم معرفی کند، باید کارشناسان به بررسی بپردازند که فایده و زیان بازداشت 15 ملوان انگلیسی که 450 متر به داخل آبهای ایران نفوذ کرده بودند، چه بود.

سایت بازتاب که در این روزها بار دیگر توسط دولت فیلتر شده در مقاله خود از جمله پرسیده که چرا رییس جمهور وارد ماجرائی شده که حل آن به علی لاریجانی سپرده شده بود و در حوزه مسوولیت نیروهای مسلح و قوه قضاییه بود؟

استعفای معاون

حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در سایت خود نوشته ای دارد که روزنامه های روز شنبه هم آن را نقل کرده بودند. وی نوشته که دهقان معاون رییس‌جمهور و رییس بنیاد شهید و ایثارگران استعفا داده است و افزوده: ظاهرا آقای دهقان به آقای رئیس جمهور اعتراض کرده که چرا در جلسه ای که با عنوان مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی رئیس جمهور و در واقع برای آزادی نظامیان انگلیسی تشکیل شده بود است ، دعوت نشده اند. آقای دهقان قصد داشته برای تکمیل مهر ورزی سخاوتمندانه دولت ارزشی ، به نظامیان متجاوز انگلیسی ، به هر کدام از ایشان اعم از زن و مرد یک کارت آزادگی ، تقدیم کند!

حسین مرعشی در ادامه آورده است: البته من به دهقان حق می‌دهم، در شرایطی که نظامیان متجاوز انگلیسی، یک باره آن‌قدر عزیز می‌شوند که خبر آزادی آنان در بالاترین سطح ممکن و در جمع صدها خبرنگار داخلی و خارجی و توسط رییس قوه مجریه ایران اعلام و جمع آنان بدون این‌که پیامی از رهبران خود داشته باشند، در ساختمان ریاست‌جمهوری با آقای احمدی‌نژاد ملاقات و بعد هم با بدرقه رسمی مدیرکل وزارت خارجه دولت کریمه و از طریق پاویون یا ساختمان تشریفات رسمی کشور و با در دست داشتن هدایای سپاه و دولت ایران، ایران را ترک می‌کنند، چرا آقای دهقان به وظیفه خود عمل نکند؟

در واکنشی دیگر، پیمان مقدم در مقاله ای در اعتماد ملی با عنوان “به ما هم سهمی می‌دهید؟” با ذکر این که برخلاف همفکرانش هیچ نقدی بر آزادی ملوان‌ها ندارد به طعنه نوشته: اگر ما قدیم‌ترها همچنین قاطع اما رئوف بودیم شاید که سردار قادسیه برای چنان هجومی به آب و خاک سرزمین مان پر و بال نمی‌گرفت. وی سپس خطاب به احمدی نژاد نوشته پس می‌شود نویسنده‌ای، منتقدی و سخنوری هم اگر کلا‌می به نقد گفت و نوشت او را همسان مزدوری متجاوز محسوب نکرد. سوغات و صنایع‌دستی از زندان هم پیشکش، هر کدام ما که گذارش به آنجا بیفتد ترجیح می‌دهد که هیچگاه دست از پا خطا نکند اما نمی‌دانم بخشی از همکاران ما که کوله‌باری از تهمت و توهین را به واسطه افکار و عقاید و نوشته‌ها، نثار اشخاص می‌کنند و از کسی اگر خطایی سر زد او را دربست مهره و عامل و نفوذی و کارگزار متجاوزین بیگانه بر می‌شمارند و مستحق عقوبتی سخت می‌نامند، در باب عطوفت و رافت اسلا‌می‌ای که شما جاری ساختید چه نظری خواهند داشت؟

این سوال که اشاره ای است به واکنش روزنامه های تندرو هوادار دولت احمدی نژاد با واکنش روزنامه های حزب الله و جمهوری اسلامی معنا پیدا می کند که دو روز پی در پی سکوت اختیار کردند در حالی که روزهای قبلی در مقالات آتشین خواستار محاکمه و قطع روابط و تکرار اشغال سفارت آمریکا شده بودند.

دوای تلخ کودک

مسیح علی نژاد در مقاله خود وضع کودکی را تجسم کرده بود که تب دارد کودک، وقتی سرفه می‌کند نفسش پس‌ می رود و چیزی از سینه زخمش کنده می‌شود، به نوشته حکایت ما و احمدی‌نژاد و ملوانان انگلیسی و دستگیری و دستور ناگهانی عذرخواهی و فرمان ناگهانی‌تر عفو و آن همه بیا و برو‌ها و بگیر و ببندها، حکایت همین کودک تبدار است و داروی تلخ و شیرین‌اش. نویسنده اعتماد ملی اضافه کرده دوازده روز دنبال کودک تبدار دویدیم تا از گلوی زخم کشور خون نیاید، دوارده روز هر آن‌که طبعش مادرگونه بود و دلش نگران سرفه‌های سخت جامعه، جام دارو به دست، دنبال این رخداد دوید، تا آنکه ناگهان یکی دارویی با طعم دلچسب‌تر آورد و رئیس دولت ایران نیز آن را یک‌نفس تا ته سر کشید و سپس چشم به چشم و دهان جهان دوخت تا به تشویق و تمجید این شاهکارش برآیند که عجب خوب خوردی دارویت را بی‌آنکه مادر را اذیت کنی.

از روز اولی که ازادی ملوان ها رخ داد، و حتی قبل از آن که روزنامه های اروپائی به انتقاد بپردازند وب لاگ های فارسی زبان شروع کردند به طرح سووالاتی که گاه هم با طعنه و طنز همراه بود . از جمله: از آزادی باشکوه متجاوزین محترم انگلیسی شادمانی بسیار به ما مسلمانان غیور دست داد و آن را حاصل بمب های صوتی و بلوک های سیمانی می دانیم که به طرف سفارت انداختیم البته گفته می شود که سفارت استعماری صورت حساب همه این ها را برای وزارت خارجه میفرستد و وزارت خارجه ما هم که کم نانخور ندارد و از شدت رافت و مهرورزی هم فربه شده فورا این ها را می پردازد. بنابراین هر سنگی که انداخته می شود دو جا صورت حسابش به دولت می رسد و از خزانه پرداخت می شود.

یک وبلاگ نویس در اظهار نظری جداگانه در این ارتباط نوشته است: چرا بدون محاکمه و مشخص شدن جرم آنها مورد عفو قرار گرفتند؟ یا چرا این عطوفت و عفو شامل مردم خودمان نمیشود؟ مگر رییس جمهور هم میتواند عفو کند آن هم به این سرعت و بدون رعایت رویه هایی که برای عفو مجرمین مورد عمل قرار میگیرد؟ چرا خاتمی نمی توانست عفو کند؟ چرا مردم خودمان برای دیدن رییس یک اداره هم باید مدتها پشت درها باشند، ولی رییس جمهور به اتفاق چند عضو هیات دولت به دیدن “متجاوزین” میرود؟