نمایشگاهی از آثار بزرگ نقاشان امپرسیونیست با موضوع دریا در رویال آکادمی لندن گرد آمده است. نگاهی داریم به این نمایشگاه.
اکسپرسیونیست ها و ستایش دریا
ستایش اکسپرسیونیست ها از طبیعت زبانزد خاص و عام است؛ نقاشان برجسته فرانسوی در قرن نوزدهم که سبک و شیوه نوینی را برای تاریخ نقاشی به ارمغان آوردند.
این بار، رویال آکامی لندن، نمایشگاه ویژه خود را به نقاشی های امپرسیونیستی از دریا اختصاص داده است؛ یک نگاه تازه به امپرسیونیست ها، این بار از منظر تخصصی نگاه آنها به دریا.
نمایشگاه شامل 60 اثر از نقاشان بزرگی همچون آگوست رنوار، کلود مونه و ادوارد مانه است که جملگی با موضوع دریا نقاشی شده اند و نقاشی های مربوط به اوایل دهه 1860 تا اوایل دهه 1870 هستند که با نگاه متاخرتر با نقاشی های دهه 1880 ادامه پیدا کرده و به اوج رسیده اند. در این دوره امپرسیونیست ها نگاه غالب تاریخ نقاشی را که به ماهیگیرهای محلی و زندگی مردمان کنار دریا اختصاص داشت، به توریست های کنار آب طی تعطیلات آخر هفته توجه تغییر دادند و به قولی کنار دریا را به “بلوار تابستانی پاریس” بدل کردند.
نمایشگاه با آثار “رمانتیسم متاخر” آغاز می شود تا فرصت مقایسه نوع نگاه قبلی را با نگاه جدیدتر امپرسیونیست ها فراهم کند. نقاشی های گوستاو کوربه- خالق اثر فراموش نشدنی “سرچشمه دنیا” که اکنون در موزه “اورسی” پاریس نگهداری می شود- نمونه ای از نگاه کلاسیک به دریا را ترسیم می کنند.
اما کمی جلوتر نگاه دیوانه وار و پر از شر و شور امپرسیونیست هایی چون مونه و مانه، چشم را خیره می کند. دریا ناگهان زنده می شود و مردمان کنار آن که خوش و سرمست هستند، گویی به ستایش زندگی مشغولند. اساس امپرسیونیسم بر این ستایش استوار است، در نتیجه طبیعی به نظر می رسد که نگاه آنها از نگاه کلاسیک که غالباً مبتنی بر رنج ماهیگیران یا امواج تیره و ترسناک بود، تفاوت اساسی داشته باشد.
در دهه 1860، “بودن” و خیلی زود به دنبال او کلود مونه و ادوارد مانه، بر توریست های کنار دریا متمرکز شدند و فرم مدرن و متفاوتی را برای نقاشی آن انتخاب کردند، اما خیلی زود بودن و مونه هر دو، از سبک منحصر به فرد خود در نمایش تاثیر آب و هوا و نور بر ساحل و مردم در حال تفریح سود جستند.
اما آگوست رنوار- پدر ژان رنوار فیلمساز- حکایت دیگری دارد. چشم انداز های رنوار- که از پایه های اساسی مکتب امپرسیونیسم هستند- به رغم تعلق شان به امپرسیونیسم، از دنیای شخصی نقاشی حکایت دارند که بیش – و پیش – از هر چیز جهان را متفاوت از دیگران می بیند و این نگاه ویژه و جستجو گرش برای یافتن و نگاه دقیق تر و زیباتر به زیبایی های جهان، به راحتی او را از همدوره های با استعداد - و گاه حتی نابغه اش- جدا می کند و جایگاه ویژه ای به او می بخشد.
رنوار وقتی بندرگاه را تصویر می کند، از کارگران و فقرای ژنده پوش کنار بندر خبری نیست- تصویر آشنای چند قرن نقاشی کلاسیک-، در عوض نور ملایم و دلچسب خورشید بندرگاه خالی و آرامی را رو در روی ما قرار می دهد. در جهان او طبیعت زنده است و پا به پای ما نفس می کشد. موج دریایی که می کشد با همه موج هایی که پیش از این دیده ایم متفاوت است. آدم های رنوار در دل طبیعت زندگی می کنند و با آن سرخوشند و این مهم ترین بخش نگاه ویژه و دوست داشتنی امپرسیونیست ها به زندگی است.