وزیر مطیع کابینه نهم

نویسنده
مازیار رادمنش

» در باره سید پرویز فتاح

seyedparvizfattah.jpg

سید پرویز فتاح، از جمله وزرای بی سر و صدای دولت نهم است. وزیری که گرچه با بحران های نظیر کمبود آب، بی ‏برقی، عدم رشد تولید مناسب برق مواجه بوده، اما تا به امروز بر صندلی وزارت اش آسوده تکیه زده و آنچنان که ‏مشخص است، تا پایان کار دولت نهم نیز جایگاهش متزلزل نخواهد شد. او از جمله موافقان طرح تثبیت ساعت رسمی ‏کشور بود، طرحی که به قول خود او مبنای مقایسه ای و تحقیقی نداشت. “15سال تغییر ساعت انجام شده بود. حالا اگر ‏امسال تجربه مثبتی داشتیم ادامه می‌دهیم. اگر نه، سال آینده تغییر ساعت می‌دهیم. چه اشکالی دارد؟” پرویز فتاح این ‏روزها با خبر حادثه هوایی که به سلامت از سر گذرانده دوباره به تیتر یک رسانه ها برگشته است.


‏پرویز فتاح کیست؟

سید پرویز فتاح در سال 1340 در ارومیه متولد شد. وی در خانواده ای مذهبی رشد یافت. 17 ساله بود که انقلاب شد و ‏از فعالین انقلابی شهر ارومیه به شمار می آمد. در سال 58 در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد، اما پس از انقلاب به ‏دلیل انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه، جذب جهاد سازندگی شد و در سال 58 به سمت مسئول کمیته فرهنگی جهاد ‏استان آذربایجان غربی منصوب شد. وی درباره سال 58، حوادث و فعالیت های سیاسی اش پیش از انقلاب فرهنگی ‏می گوید: “در سال 58 وارد دانشگاه شدیم. 40 روز بود از شهرستان به تهران آمده بودیم که لانه جاسوسی را گرفتند. ‏آن موقع دانشجویان سال اولی را خیلی بازی نمی دادند. ولی ما هم عقب ننشستیم و همیشه جلوی لانه بودیم. یادم هست ‏در طول آن دو، سه ماه هر شب تا صبح جلوی لانه جاسوسی بودیم. هر کار می‌توانستیم انجام دادیم.” ‏

در سال 59، پس از آنکه محصولی [وزیر فعلی کشور] برادران ثمره هاشمی و احمدی نژاد از سوی آیت الله مهدوی ‏کنی برای کنترل اوضاع مناطق شمال غربی و مقابله با عناصر احزاب غیر از حزب جمهوری اسلامی به این منطقه ‏اعزام شدند، پرویز فتاح به دلیل ارتباط کاری به این گروه ملحق شد. در سال 60 وی قائم مقامی فرماندهی لشگر ویژه ‏سپاه پاسداران آذربایجان غربی را برعهده داشت که مقارن با فرمانداری محصولی در ارومیه، فرمانداری محمود ‏احمدی‌نژاد در ماکو، معاونت استانداری مجتبی ثمره‌هاشمی در آذربایجان غربی و عضویت رحیم مشائی در شورای ‏تامین استان آذربایجان غربی بود. با آغاز جنگ کاملا به خدمت نیروهای مسلح علی الخصوص سپاه پاسداران در آمد و ‏در سمت های مختلفی به کار گرفته شد. ‏

فتاح می گوید: “من از روز اول جنگ تا روز آخر به صورت بسیجی وارد این عرصه شدم.” او در سال 1365 به ‏کرمانشاه اعزام شد و در یکی از یگان‌های ویژه برون مرزی و در تیم فنی مهندسی مسئولیتی برعهده گرفت. پیش از ‏آن وی در فاو خدمت می کرد، اما با دعوت یگان ویژه برون مرزی به آن منطقه اعزام شد و برای دو سال در این ‏منطقه خدمت کرد. لازم به ذکر است که مقارن با همان زمان احمدی‌نژاد در سمت معاونت استانداری کردستان مشغول ‏به کار بود. یگان فوق به سرپرستی سردار محصولی، زیر نظر قرارگاه رمضان به فرماندهی سردار ذوالقدر بود. ‏پرویز فتاح و احمدی نژاد نیز در تیم های مهندسی یگان ویژه برون مرزی فعالیت داشتند. در همان زمان اسفندیار رحیم ‏مشاعی نیز به عنوان “مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی” با قرارگاه رمضان و ‏یگان ویژه برون مرزی ارتباط ویژه ای داشت.

فتاح تا سه ماه پس از پایان جنگ، در منطقه ماند. بعد از آن به تهران بازگشت و واحدهای باقی مانده از دوران ‏دانشجویی را گذراند. وی در این باره می گوید: “در یک کار بی سابقه، هر ترم 26 واحد برداشتم. با توجه به ‏سختگیری دانشگاه صنعتی شریف در دو ترم واحدهای باقی مانده را گذراندم و در رشته مهندسی عمران فارغ التحصیل ‏شدم.” وی در سال 1368 در‏‎ ‎رشته مهندس عمران فارغ التحصیل شد. ‏

فتاح در خلال سال های 68 تا 70 به عنوان مسئول ستاد نظامی نیروهای‎ ‎سازمان ملل در ایران خدمت کرد. پس از آن ‏از 70 تا 72 مدیریت امور قراردادی پروژه های عمرانی در‏‎ ‎قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا را بر عهده داشت. از اواخر ‏سال 72 تا سال 84 به عنوان قائم مقام شرکت مهندسی سپاسد و‏‎ ‎معاون فنی این شرکت مشغول به کار بود. در همین ‏دوران وی سابقه مدیریت پروژه سدهای کرخه و گتوند را به کارنامه خود افزوده است. او در سال 80 همزمان با کار، ‏تحصیلات عالی خود را آغاز کرد و با رتبه نخست کارشناسی ارشد وارد دانشگاه شد. در سال 82 مدرک‎ ‎کارشناسی ‏ارشد مهندسی صنایع در شاخه گرایش سیستم ها را از دانشگاه امام حسین و‎ ‎صنعتی امیرکبیر دریافت کرد.

شرکت مهندسی سپاسد از بخش های اقتصادی-عمرانی مرتبط با سپاه پاسداران است. شرکت مهندسی سپاسد با حمایت و ‏از سوی فرماندهان وقت سپاه پاسداران در سال 1371 تأسیس و فعالیت اجرایی اش را در زمینه ساخت سد [خاکی و ‏بتنی] و تأسیسات وابسته، راهسازی و احداث تونل آغاز کرده است. در آبان ماه سال 86، “شرکت مهندسی سپاسد” به ‏همراه شرکت های “دفاتر اصلی شرکت ساختمان سازی خاتم الانبیا”، “نفت اورینتال کیش”، “قرب نوح”، “دفتر ‏مشاورت مهندسی ساحل”، “قرب کربلا”، “عمران ساحل”، “شرکت حرا” و “قرارگاه سازندگی قائم” در ادامه قطعنامه ‏های تحریمی 1737 و 1747، از سوی وزارت خزانه داری آمریکا تحت تحریم قرار گرفت. افرادی چون محصولی و ‏فتاح تا پیش از خدمت دولتی شان در کابینه محمود احمدی نژاد، یا در میان فرماندهان سپاه جای داشتند و یا پس از آن ‏در شرکت های وابسته به سپاه پاسداران خدمت کرده اند. آنان جزو تیم تکنوکراتهای نظامی طبقه جدید هستند، طبقه ای ‏که با دولت نهم موقعیت اجتماعی، بوروکراتیک و سیاسی محکمی پیدا کرد.

پرویز فتاح در مرداد ماه سال 84 از سوی محمود احمدی نژاد برای تصدی وزارت نیرو به مجلس معرفی شد. او در 2 ‏شهریور 84، با کسب 194 رای موافق، 56 رای مخالف و 23 رای ممتنع، موفق به راهیابی در کابینه دولت احمدی ‏نژاد شد. فتاح هرچند به عنوان وزیر نیرو معرفی شده بود، اما در زمان اخذ رای گفت: “رویکرد من در وزارت نیرو ‏محرومیت زدایی در تمام برنامه هاست. نوید می دهم که مناطق محروم در برنامه های آتی مورد حمایت ویژه خواهند ‏بود.” وی متاهل است و دو فرزند دارد. فتاح مسلط به زبان های ترکی و انگلیسی است و در زمینه کارهای پژوهشی، ‏که از آن جمله می توان به مدیریت پروژه تحقیقاتی ساخت و ساز مدارس کشور اشاره کرد، تجربیاتی داشته است.

‏<>آشنایی با احمدی نژاد

اولین دیدار فتاح و احمدی نژاد مربوط به سال های 58، 59 است که احمدی نژاد فرماندار ماکو، خوی و از مسئولین ‏استانداری بود. فتاح در این باره می گوید: “چون دانشگاه‌ها تعطیل شده بود ما هم از طریق جهاد رفتیم به استان ‏آذربایجان غربی تا در کارهای منطقه کمک کنیم و در همان جا با آقای دکتر احمدی‌نژاد آشنا شدیم. بیشتر در جلسات ‏استانداری و جلساتی که به رسم آن موقع با حضور همه مسئولان استان [از جمله امام جمعه] تشکیل می‌شد یکدیگر را ‏می‌ دیدیم. آنها [احمدی نژاد، محصولی، برادران ثمره] هم تیمی از دانشگاه علم و صنعت بودند.‏

چون استاندار وقت آذربایجان غربی از اساتید دانشگاه علم و صنعت بود آقای احمدی‌نژاد هم با آنها آمده بود. من و آقای ‏دکتر در آنجا آشنا شدیم. البته آشنایی مان زیاد نبود. چون حوزه کاری ما جهاد بود و آنها در استانداری بودند. بعد از آن ‏مقطع از یکدیگر جدا شدیم تا دوباره در جریان دفاع مقدس همدیگر را دیدیم. [در سال 65] در کرمانشاه که بودم آقای ‏احمدی‌ نژاد هم در کردستان مسئولیتی داشت و معاون استاندار بود. در آن زمان چون ما به کمک استانداری ‌ها در ‏ارتباط با هماهنگی مرزها نیاز داشتیم با آقای احمدی‌نژاد یک مراوده کاری داشتیم. چون مسائل کردستان حساس بود و ‏بحث عراق را هم داشتیم بالاخره با یگان‌های آنجا یک مراوده کاری داشتند[منظور استانداری]. ما باز در آنجا با آقای ‏احمدی‌نژاد ارتباطاتی داشتیم. البته رابطه مان، رابطه خیلی نزدیک کاری نبود. اما بالاخره ایشان را می ‌دیدیم و رابطه ‏داشتیم، تا اینکه جنگ تمام شد. ‏

پس از پایان جنگ من با آقای احمدی‌نژاد دیگر ارتباطی نداشتم تا زمانی که بنده در حوزه سدهای کرخه و کارون ‏مشغول انجام وظیفه بودم و ایشان استاد دانشگاه علم و صنعت بودند. یکی دو بار آقای احمدی ‌نژاد دانشجویان را برای ‏پروژه‌ هایشان به بازدید سدها آوردند. در آنجا دوباره به هم برخوردیم. من به عنوان پیمانکار در سدها حضور داشتم و ‏ایشان هم می‌ خواست دانشجویان را با حوزه پیمانکاری آشنا کند. آنجا هم با یکدیگر مراوده نه چندان نزدیکی داشتیم. ‏بعد از آن دیگر با هم ارتباطی نداشتیم تا زمان ریاست جمهوری که دوباره با هم شدیم.“‏

‏<>چگونه وزیر شدم؟

او در خصوص انتخاب اش به عنوان وزیر می گوید: “یادم هست تابستان سال 84 به همراه خانواده ام از یک مسافرت ‏برمی گشتم. ساعت یازده شب در اتوبان قزوین ــ زنجان بودم که تلفن همراهم زنگ خورد. از ریاست جمهوری بود. ‏گفتند آقای فتاح فردا ساعت 11 صبح اینجا باش. همین. حتی خاطرم هست که وقتی به ریاست جمهوری رفتم نمی ‏دانستم باید از کدام در مراجعه کنم. یک ساعت آنجا معطل شدم. به هر کس رجوع می‌کردم می‌گفتند: “آقا ما نه تو را ‏می‌شناسیم و نه کسی سفارش شما را کرده است.” حالا هرچه من می‌گفتم که دیشب تلفنی گفته اند بیایم کسی قبول نمی ‏کرد. بعد خودم به شک افتادم. گفتم نکند اشتباهی شده باشد. بالاخره با اصرار من به آقای دکتر [احمدی‌نژاد] یا آقای ‏دانش جعفری اطلاع دادند و راه برای ورودمان هموار شد… ‏

تا آنجا که به خاطر دارم آقای دکتر فرهاد رهبر، آقای دکتر دانش جعفری و آقای الهام جزء تیم مصاحبه کننده [برای ‏انتخاب وزرا] بودند. این تیم یک روز با من هم مصاحبه کرد. حدود دو هفته پیش از آنکه اسمم مطرح بشود. مصاحبه ‏که تمام شد گفتند ما با خیلی‌ها مصاحبه می‌کنیم. بنابراین بدون اینکه قول و قراری گذاشته شود خداحافظی کردیم. ‏روزهای آخر از طرف آقای دکتر [احمدی‌نژاد] به من تلفن زدند. خدمت ایشان رسیدم و شخصاً صحبت‌های مفصلی ‏انجام دادند. [گفت و گوی احمدی نژاد] درباره فعالیت‌هایم، آمادگی ام برای پذیرش وزارت، وضعیت مصاحبه و ‏سؤالاتی درباره حوزه نیرو [بود]. بعد دوباره من را به آقای دانش جعفری معرفی کردند و با ایشان هم صحبت مفصلی ‏داشتیم. یک روز این طور گذشت. روز دوم آقای رئیس جمهور دوباره صدایم کردند و گفتند: “من خیلی فکر کردم. ‏روی شما تفاهم کرده ام. شما باید آماده باشی. من هم خیلی برنامه نداشتم. آنجا چند روز بست نشستیم، اطلاعات آوردند. ‏از آقایان بیطرف و چیت چیان هم کمک گرفتم.“‏

‏<>فکر نمی کرد توانایی اداره وزارت نیرو را داشته باشد

پرویز فتاح واقعا فکر نمی کرد که توانایی اداره وزارت نیرو را داشته باشد. اما سلف وی حبیب اله بیطرف تا آنجا که ‏توانست، او را در مسائل مدیریت کلان یاری کرد. او از مشاورت های مهندس چیت چیان قائم مقام بعدی وزارت نیرو ‏و مهندس سقائیان شهردار پیشین اصفهان نیز بهره برد تا کارها را پیش ببرد. فتاح جملات نخستین خود را برعکس ‏رئیس اش با این سخنان آغاز کرد که “وزارت نیرو ویرانه نبوده و من نهادی آباد تحویل گرفته ام تا آن را آباد تر کنم.”

کار در وزارت نیرو اما برای فتاح خوش یمن نبود، گرچه مانند دیگری جهادی هایی که عضو دولت شده بودند، از ‏حمایت همه جانبه احمدی نژاد برخوردار بود. از مهمترین نکات منفی در کارنامه پرویز فتاح در وزارت نیرو، طرح ‏تثبیت ساعت رسمی کشور بود که اولین بار در سال 85 اجرایی شد. عدم اجرای تغییر رسمی ساعت در شش ماهه اول ‏و به تبع آن شش ماهه دوم سال طی هر سال رقمی بالغ بر 300 میلیارد تومان [به روایتی دیگر 3 میلیارد دلار] کشور ‏را متحمل ضرر کرد. طرحی که قرار بود، ساعات نماز کشاورزان مناطق دوردست و شرقی کشور را بهم نریزد، ‏سبب بلبشویی در سیستم الکترونیک دولت، بانک ها، مدارس، مشاغل دولتی و اداری شد. سرانجام نمایندگان در 21 ‏فروردین سال 86 طرحی با قید فوریت در مجلس تصویب کردند که به موجب آن، ساعت رسمی کشور سه روز پس از ‏آن یک ساعت جلو می رفت و شامگاه 30 شهریور دوباره به حالت اولیه باز می گشت. هرچند احمدی نژاد از اقدام ‏مجلس به شدت دلخور شد، اما توانایی مقاومت نداشت.

سال 85 سالی تمام بد برای فتاح نبود. در میان نام های آشنای ششمین همایش چهره های ماندگار در سال 85، نامی ‏وجود داشت که اعجاب حاضرین را برانگیخت. سید‎ ‎پرویز فتاح وزیر نیرو به عنوان چهره سد سازی کشور در همایش ‏چهره ماندگار برگزیده شده بود. برای آنکه آقای وزیر هم به جمع چهره های ماندگار راه یابد، رشته ای به رشته ها ‏اضافه شد به نام “سدسازی”‏‎.‎‏ این رشته بدیع در واپسین روزهای برگزاری همایش چهره های ماندگار طراحی شد تا ‏بتواند نام وزیر محبوب احمدی نژاد را نیز در ضمیمه داشته باشد. شنیده ها حکایت از آن داشت که قرار بود یکی از ‏معاونان وقت وزارت نیرو به عنوان چهره ماندگار سدسازی ایران مطرح شود که با مخالفت ها و انتقادهای گسترده، ‏این گزینه لغو و پرویز فتاح جایگزین وی شد‏‎.‎‏

فتاح اعتقادی به چالش ندارد و به همین دلیل به عنوان یکی از مردان معتمد رئیس جمهور محسوب می شود. او به ‏احمدی نژاد نزدیک است، تا جایی که در اواخر تابستان سال 86 نام او به عنوان وزیر جدید نفت در گوشه و کنار شنیده ‏می شد و تابستان 87 نیز از او به عنوان جانشین پرویز داوودی یاد می شد. وی نکات منفی دیگری نیز در کارنامه ‏خود دارد. فتاح با تمام مخالفت ها سرانجام توانست با حمایت احمدی نژاد و با حضور خود وی، سد سیوند را در ‏فرورین 86 آب گیری کند. موضوع آبگیری سد سیوند و احتمال به زیر آب رفتن آثار باستانی عاملی شد تا فتاح به دلیل ‏شکایت حامیان آثار باستانی و تاریخی، دادگاهی شود.

اما اوج هنرنمایی وزیر نیرو و سازمان تابعه اش، بی برقی های تابستان 87 بود که حتی در دوران جنگ نیز، ایران ‏چنین خاموشی های پی در پی و مداومی را تجربه بود. برق در کشوری که بحرانی غیر از حضور دولت نهم در خود ‏نمی دید، طی تابستانی گرم و طاقت فرسا جیره بندی شد. وزیر نه تنها خم به ابرو نیاورد بلکه آن را به گردن خشکسالی ‏های اخیر کشور انداخت. تنگنای تحریم‌های غرب علیه ایران و تورمی لجام گسیخته در نتیجه سیاست‌های غلط دولت ‏نهم، بدهکاری بیش از 20 هزار میلیارد ریال به صنعتگران برق، مشکلات توزیع برق و فرسودگی شبکه‌ها [هدر رفتن ‏‏9000 مگاوات برق در سال]، کمبود سوخت، کاهش سطح طولی آب های پشت سد و در نهایت صدور برق به ‏کشورهایی مانند عراق، نیروگاه‌ های را در شرایط بحرانی فرود برد‏‎.‎‏ کم آبی، و مشکل آب کشور نیز مزید بر علت شد. ‏هر چند که تمامی این موارد یا بر گردن کشورهای خارجی و یا خشکسالی افتاد، اما سرانجام وزیر نیرو اظهار نظر ‏کرد که روزشمار معکوس برای راه اندازی نیروگاه بوشهر و وارد مدار شدن آن از سوی وزارت نیرو تهیه شده است! ‏آنچنان که کارشناسان می گفتند مشکل جای دیگری بود. باید برای هر سال توانی بیش از 7000 مگاوات وارد مدار ‏نیروگاهی می شد، اما در مدت سه سال و اندی تصدی فتاح بر وزارت نیرو این میزان هر ساله رقمی بالغ بر 2000 تا ‏‏3500 مگاوات بود. [رقم مذکور بدون محاسبه نیروگاه های وابسته به بخش خصوصی است]

از اقدامات عجیب وزارت نیرو در زمان تصدی فتاح، درج نرخ یارانه های شهروندی در قبض های آب و برق است. ‏فتاح در سال جاری طرحی تدوین کرده بود که بر اساس آن مشترکان پرمصرف با پرداخت تصاعدی به نحوی بهای ‏انرژی و آب مصرفی مشترکین مستضعف را پرداخت کنند. این طرح هیچ گاه اجرا نشد. او معتقد است: “ آنچه در ‏کشور اتفاق افتاده آشی است که همه پخته اند‎.‎‏” ‏

‏<>سوابق شغلی

ــ فعالیت در جهاد سازندگی در سال های 59 -58 مسئول کمیته فرهنگی جهاد استان آذربایجان غربی ‏‎
ــ حضور در عرصه های مختلف جنگ از اول تا آخر جنگ در مسئولیت های مدیریتی و فرماندهی سپاه پاسداران از ‏سال 59 تا 67 (آخرین مسئولیت در سپاه: قائم مقام فرماندهی لشگر ویژه پاسداران]‏‎
ــ مسئول ستاد نظامی نیروهای سازمان ملل در ایران در سال های 70 – 68 ‏‎
ــ مدیر امور قراردادی پروژه های عمرانی در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا به مدت 2 سال
ــ عضو هیات مدیره شرکت مهندسی سپاسد به مدت 11 سال‏‎
ــ قائم مقام شرکت مهندس سپاسد و معاون فنی 11 سال ‏‎
ــ مدیر پروژه سدهای کرخه و گتوند، 4 سال در سپاسد
ــ عضو تیم 9 نفره تعیین میله های مرزی ایران و عراق از سوی مقام رهبری
ــ وزیر نیرو در دولت احمدی نژاد

‏سوابق علمی، آموزشی، پژوهشی و تحقیقاتی

ــ عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین: 77 -72 ‏‎
ــ معاون تحصیلات تکمیلی و عضو شورای دانشگاه امام حسین: 75-74 ‏‎
ــ مدیر پروژه تحقیقاتی ساخت و ساز مدارس کشور در 11 جلد برای سازمان مدارس کشور ‏‎
ــ عضو تیم مطالعاتی احداث 100 هزار واحد مسکونی در کشور ‏‎
ــ مطالعه و تحقیق میدانی در خصوص بازسازی کشور بوسنی و هرز گوین طی دو مقاله
ــ تهیه سفرنامه های علمی کامل از کشورهای آلمان، تاجیکستان، ژاپن، امارات ‏‎
ــ تهیه مقاله های علمی کاربردی از احداث دیوارهای آب بند و حائل توسط دستگاه های حفار‏‎ BC
ــ تهیه گزارش مستند از عملکرد مدیران در احداث سد کرخه