یادداشت

نویسنده
مرضیه حسینی

ایپسن شکسپییر دوم اروپا…

هنریک ایبسن از نمایش نامه نویسان قرن نوزدهم میلادی است. وی اهل کشور نروژ می باشد و با وجود زندگی در دوران پرتلاطم و نوگرای قرن نوزدهم در تمام اثارش تعالی شرایط انسانی و نفرت از پدیده های زشت و عفن انسانی انگیزه ی بزرگ تداوم راه او هستند. نگاهی داریم به زندگی و آثار ایبسن نروژی.

 

 

کودکی تا جوانی:

ایبسن در تداوم راهش از دستاوردهای نوین دوران خود در قلمرو ادبیات هنر فلسفه و علوم به بهترین وجه بهره می جوید تا ارمان هایش را بهتر بیان کند و همه چیز به شکلی انکارناپذیر عناصری می شود در خدمت کمال طلبی او. او در هرچیز ان حقیقتی را جست وجو می کند که امکان حقوق از دست رفته ی انسان را به نمایش می گذارد.وی در سال ۱۸۲۸ در بندر دورافتاده ای در سواحل نروژ به دنیا آمد. پدرش صاحب یک فروشگاه بود و شش فرزند داشت. هنریک پسر دوم او بود. حوادث سال های نخست زندگی تأثیر ژرفی در وی گذاشت. شش ساله بود که پدرش ناچار شد برای ادای بدهی هایش دار و ندارش را گرو بگذارد و این ترس از ورشکستگی حتی بر فضای برخی از آثار ایبسن سایه افکنده است. بعد از تولد او اوضاع خانواده تغییر کرد. مادرش برای تسکین پیدا کردن روحش، به مذهب روی آورد و پدرش هم دچارافسردگی شد. پس از ورشکستگی آنها در ۱۸۳۶، آنها درخانه‌ای ویرانه در یک روستا زندگی می‌کردند، و روستاییان همسایه که آنها را مثل خود نمی‌دیدند، به چشم تحقیر و تردید به آنها می‌نگریستند.همین دوران باعث شد که ایبسن در بزرگسالی مردی گوشه گیر و محتاط در ارتباطاتش باشد.
ایبسن در پانزده سالگی ناگزیر مدرسه را ترک گفت و در یک داروسازی به کارآموزی پرداخت. در این سال ها، مسایل شخصی در برابر مسایل گسترده جهانی در نظر ایبسن نوجوان رنگ می باخت و شور انقلابی به تدریج افکار او را شکل می داد. با ورود به دانشگاه در سال ۱۸۵۰ دوستانی در میان فعالان سیاسی پیدا کرد و به انقلابیون پیوست. با آن که عدم موفقیت در امتحانات او را از ادامه تحصیل بازداشت اما موفقیت اش در نویسندگی پیشرفت او را در دنیای تئاتر ثبت کرد.
نخستین نمایشنامه ایبسن با عنوان تپه گورستانی در سال ۱۸۵۰ به اجرا درآمد و سال بعد در تئاتر شهر «برگن» به عنوان دستیار نمایشنامه نویس منصوب شد.یک سال بعد اول بول مدیر تماشاخانه شهر «برگن» شغلی به او داد. در طول پنج سالی که در این تماشاخانه مشغول به کار بود، سفرهای بسیاری به کپنهاک داشت و مطالعاتی درزمینۀ تئاتر به انجام رساند. او در این تئاتر با ۱۴۵ نمایش همکاری کرد و در این مدت او هیچ نمایشنامه‌ای ننوشت. ولی با تمرین در تئاتر، تجارب بسیار خوبی کسب کرد که بعداً در نمایشنامه‏نویسی به کمکش آمد.

 

زندگی مشترک وجلای وطن:

ایبسن در سال ۱۸۵۷ با سوزانا تورسن ازدواج کرد و شخصیت این زن در اغلب نمایشنامه های او تبلور یافت. کمک های دولت نروژ به ایبسن از سال ۱۸۶۳ برای سفر به آلمان، فرانسه و ایتالیا انگیزه او را برای نوشتن بیشتر کرد. اما مستمری سالانه ای که از سال ۱۸۶۶ می گرفت باعث شد که تمام وقت خود را صرف نوشتن و سفر کند و آثاری پدید آورد که در تاریخ نمایشنامه نویسی جهان جاودان بماند. ایبسن در سال ۱۸۶۴ هنگامی که ۳۶ سال داشت به دلیل جو ناسالمی که از سوی محافل مرفه کشورش علیه او برانگیخته شده بود تصمیم به ترک وطن گرفت. مدت چهار سال در ایتالیا اقامت گزید و دو اثر مشهور خود به نام های براند و پرگنت را نوشت. این دو نمایشنامه که پر از روح طغیان و عصیان است در واقع آینه تمام نمای آن پدیده ای است که در نروژ سده نوزدهم تکوین یافته است. این دو اثر شهرت و اعتبار فراوانی برای ایبسن به ارمغان آوردند.

 

شخصیت وآثار ایبسن:

شخصیت ایبسن در این سال ها تصویر انسانی را به ذهن متبادر می کند که به گفته دوستانش پر از افراط و تفریط است و سوداهای بزرگ در سر دارد. یکی از دوستان دانمارکی او در رم می نویسد: او آدمی است مستبد، خودمحور و انعطاف ناپذیر، با درشتی های جنس خشن و چاشنی غریب از جبن شخصی در حد وسواس گونه ای آرمان گراست و با این حال اصلاً اهمیتی به تبیین آرمان های خود در زندگی روزمره نمی دهد. در جست و جو خستگی نمی شناسد. خودش پرابهام است و با این حال به دنبال وضوح و روشنی می گردد.

 

فرازها و فرودها:

 در سال ۱۸۷۹ ایبسن نمایشنامه خانه عروسک را می نویسد که شخصیت اصلی آن زنی به نام نوراست که علیه قید و بندهای اجتماعی قیام می کند. این نمایشنامه جنجال برانگیز بخصوص از سوی جامعه های وابسته به زنان و سازمان های طرفدار حقوق آنها سخت مورد استقبال قرار گرفت.
ژرژ برنارد شاو درباره خانه عروسک می نویسد: خانه عروسک با ویژگی جدید تکنیکی به ویژه در تابلو آخر، با قطع کنش احساساتی قهرمان بانوی نمایش، به قول موسیقی دانان موومان جدیدی را بر قالب دراماتیک نمایش اضافه می کند که تئاتر اروپا را به تسخیر خود درمی آورد و مکتب جدیدی از هنر دراماتیک را بنیان می گذارد.
به طور کلی نمایشنامه نویسی و فعالیت هنری ایبسن را می توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره نخست دوره حماسی- شاعرانه آثار او است که با براندووپرگنت به اوج می رسد. پس از این آثار ایبسن به عمد از شعر به عنوان رسانه ای تئاتری استفاده نمی کند. در نامه ای به سال ۱۸۷۴ توضیح می دهد که چرا تصمیم گرفته است از این پس آثارش را به نثر بنویسد. «می خواهم این احساس را در خواننده به وجود بیاورم که آنچه او می خواند چیزی است که حقیقتاً اتفاق افتاده. ما دیگر در عهد شکسپیر زندگی نمی کنیم. در پی آنم که انسان ها را تصویر کنم و بنابر این به آنان اجازه نمی دهم به زبان خدایان صحبت کنند.
به این ترتیب دومین دوره نمایشنامه نویسی او آغاز می شود. دوره ای که در آن به زندگی معاصر، به زندگی جاری مردم و به آنچه واقع گرایی خوانده می شود توجهی جدی نشان می دهد و از حماسه و شعر فاصله می گیرد. ارکان اجتماع، خانه عروسک، دشمن مردم. مرغابی وحشی، خانم دریایی، هدا گابلر و استاد معمار مهم ترین آثار این دوره نمایشنامه نویسی اوست. ایبسن دردشمن مردم ضمن رد نظر اکثریت روزنامه‌ها را به باد انتقاد می‌گیرد. شخصیت دکتر استوکمان در دشمن مردم تا آن اندازه منطبق بر شخصیت خود ایبسن است که ایبسن به ناشرش چنین می‌نویسد: «دکتر و من درست با یکدیگر توافق داریم. در موضوعهای بسیار فراوان هماهنگیم. اما دکتر کمی لجوجتر از من است.»

دوره سوم خلاقیت ایبسن به حکم طبیعت که مرگ را ناگزیر می سازد _ بسیار کوتاه است و فقط دو نمایشنامه او را دربر می گیرد.« جان گابریل بورکمن» و«وقتی ما مردگان برمی خیزیم». او در این دوره به ویژه در نمایشنامه نخست تجربیات دوره پیشین آفرینش هنری خود را در هم آمیخت و به تعبیر خود او با شیوه ای جدید و شگردی نو اثری آفرید آکنده از بدایع هنری و ریزه کاری های استادانه تکنیکی و در واقع نمایشنامه هایی پدید آورد که اگر از بقیه آثار این نابغه درخشان تر نباشد بی تردید در ردیف بهترین آنها و در قله ادبیات نمایشنامه نویسی جهان جای دارد. او در سال ۱۸۹۱ به نروژ بازگشت ولی نروژ تغییر کرده بود. خود ایبسن تأثیر بسزایی در این تغییرات داشته. دوران ویکتوریایی در حال پایان یافتن بود و جامعه به سوی مدرنیسم در حرکت بود. نه تنها در تئاتر، بلکه در تمام جامعه.وی در ۲۳ می‌سال ۱۹۰۶ در کریستیانا بر اثر سکته مغزی درگذشت. هنگامی که پرستارش می‌خواست خبر بهتر شدن ایبسن را بدهد، او با ناله گفت: «برای کشورم.» و درگذشت.


از اسطوره تا واقع گرایی :
درباره ایبسن، افکار و آثارش یادداشت ها، رساله ها و کتاب های بسیاری در سراسر جهان به چاپ رسیده است. گروهی از صاحب نظران او را به عنوان یک نابغه، یک بدعت گزار، گروهی دیگر به عنوان یک متفکر حماسه سرا و برخی نیز یک انقلابی یا آشوبگرا توصیف کرده اند. مارگارت نوریس در کتابی با عنوان« با هنریک ایبسن از اسطوره تا واقع گرایی» و امیرحسین آریان پور نیز با رساله « ایبسن آشوب گرای» با کاوش در زمینه های جامعه شناسی و نقد و بررسی آثارش به این نکات تأکید دارند و بر این باورند که نمایشنامه های ایبسن آثاری قدرتمند و نقطه عطفی در تجربه نمایشی مغرب زمین به شمار می آیند به گونه ای که اعتبار تاریخ تئاتر در غرب بدون ایبسن سست بنیان خواهد بود.
به طور کلی ایبسن هنرمندی است ارزشمند که جوهر آگاهی، اندیشه و نوجوانی را به تئاتر اروپا ارزانی داشت.

 

ایبسن ایرانی:

ایبسن در ایران از چهره های شناخته شده ی است که همواره مخاطب های فراوانی را به جهان آثارش دعوت می نماید.اهمیت این نمایشنامه نویس نروژی در میان مردم ایران به اندازه ای است که در سال های گذشته همایش صدمین سالگرد درگذشت وی به مدت یک هفته در تهران و شهرستان ها برگزار شد.
اجرای نمایش های دشمن مردم، خانه عروسک، وقتی ما مردگان برمی خیزیم، اشباح، جان گابریل بورگمن، نمایشگاه ایبسن در آینه مطبوعات، گذر از نمایشنامه به فیلمنامه، پخش تله تئاتر مرغابی وحشی، جایگاه ایبسن در تئاتر امروز، نمایشنامه خوانی هدا گابلر، نقد و بررسی آثار ایبسن، منزلت ایبسن در ادبیات نمایشی، ایبسن مرد تئاتر، طغیان گری در شخصیت و آثار ایبسن و مقایسه آن با امام محمدغزالی در فرار از مدرسه، نشست و گفت و گو با مترجمان آثار ایبسن و تجلیل از کارگردانان، پیشکسوتان، مترجمان و ناشران آثار ایبسن در ایران از جمله برنامه هایی بودند که در سراسر ایران برپا شد.

گفتنی است داریوش مهرجویی کارگردان ایرانی، فیلم “سارا” را بر اساس نمایشنامه خانه عروسک ایبسن ساخته است. خود مهرجویی می‌گوید: چون حال و هوای این نمایشنامه که در قرن 19نوشته شده‌است، شبیه حال و هوای حال حاضر ایران است، این نمایشنامه را انتخاب کردم.

هر هفته ۱۳۰ سالن تئاتر در سرتاسر دنیا یکی از نمایشنامه‌های ایبسن را به‏روی صحنه می‌برند. سال ۲۰۰۶ به‏خاطر یکصدمین سال درگذشت ایبسن، سال ایبسن نام‏گذاری شد. درسال ۲۰۰۶ یک نمایش از زندگی ایبسن به نام «مرگ ایبسن کوچک»، به‏روی صحنه رفت.

 

آثار ترجمه شده ایبسن درایران:

از آثار ایبسن که اغلب آنها به فارسی نیز برگردانده شده اند می توان به این نمایشنامه ها اشاره کرد: «پیر گفت»، «الیا تروس»، «نغمه بهار»، «براند» ارکان اجتماع، بانویی از دریا، استاد معمار، ایولوف کوچولو، خانه عروسک و اشباح، دشمن مردم، هدا گابلر، خانم اینگر، وایکینگ ها در هیل گلاند، مدعیان تاج و تخت، ضیافت سول هاگ، امپراتور و جلیلی، روس مرس هولم، جان گابریل بورگمان، وقتی که مردگان برمی خیزند و مرغابی وحشی.