بودجه دولت و مصرف آن در حوزه ها

نویسنده
اردلان صیامی

» با شکاف بین دولت و روحانیت هزینه ها چه می شود

در حالی که مخالفت ها با دولت احمدی نژاد به اوج می رسد و تیرگی روابط دولتمردان با حوزه علمیه به بالاترین حد خود در سی سال گذشته رسیده است، این سئوال که چه میزان از پول حاصل از فروش نفت در حوزه های علمیه خرج شده و هزینه بالابردن سطح زندگی کسانی شده که خود را طبقه برتر انقلاب می دانند هنوز بر کسی مشهود نیست.

ماه پیش زمانی که روزنامه دولت مدعی پرداخت میلیاردها تومان به حوزه های علمی شد و آن را به رخ حوزه ای کشید که جرقه های مخالفت با دولت در آن زده می شد، دستگاه اداری حوزه علمیه قم به شدت گزارش روزنامه دولت را تکذیب کرد. اما بحث بزرگ تر این است که ربط حوزه و بودجه دولت تا چه اندازه می تواند بود.

با وقوع انقلاب اسلامی در روابط حوزه و دولت تغییراتی بنیادی صورت گرفت. .تحولی که تاریخ روحاینت شیعه را نیز وارد مرحله ای تازه ساخت .مرتضی مطهّری اولین رییس شورای انقلاب یکی از تفاوتهای عمده  روحانیّت شیعه و سنّی را در منبع درآمد متفاوت آنان برشمرده . از دید او این تفاوت باعث یک ضعف و یک مزیّت برای هر کدام از آنان شده است.

 روحانیّت اهل سنّت به حکومت وابسته است، پس استقلال خود را در برابر آن از دست داده و تشیّع از این جهت مستقل و بهتر است ولی روحانیّت شیعه به حقوق شرعی که از مردم می‌گیرد وابسته است پس به ناچار مقداری عوام‌زده است و نمی‌تواند خلاف انتظار عرف کاری کند یا نظری بدهد.

مطهری یکی دو مثال هم در این باره می‌آورد ولی  مفتی اهل سنّت چون وابستگی اقتصادی به مردم ندارد می‌تواند بی‌توجّه به انتظار عامّه نظر بدهد. اما داستان در جمهوری اسلامی به شکل متفاوتی رقم خورد .حکومت برآمده از حوزه خود به حوزه منابع مالی تزریق کرد تا به قول خودش حوزه ها را بسط دهد و به قول منتقدین بتواند حوزه ها را وابسته به خود کند و استقلال آنها را بگیرد.
به تازگی اما این بحث کمک یا تخصیص مالی دولت به حوزه ها و مساجد خبر ساز شده است

یک روحانی به نام تقی قرائتی (برادر محسن قرائتی معروف) و مدیر موسسه مسجد به خبر آن لاین گفت که : آقای احمدی‌نژاد وقتی کاندیدا بود و در ابتدا که در سمت ریاست جمهوری قرار گرفت، در رابطه با رسیدگی به مسجد و توجه به مسجد وحوزه ها ، شعارهای بسیار زیادی داد. البته ما می‌دانستیم که این جور نمی‌شود و بعد هم فهمیدیم که مرادش از مسجد، ورزشگاه‌های زنانه است که ساخت. بنده به عنوان مدیر مؤسسه مسجد معتقدم که دولت آقای احمدی‌نژاد، به تعداد ریالی که پول برای مسجد داد برای جاهای دیگری که بر علیه مسجد یا به نوعی رقیب مسجد بودند، ساختمان ساخت. 

درست روز دوم خرداد بود که  علی‌اکبر جوانفکر، مشاور رسانه‌ای رییس‌دولت  و سرپرست روزنامه ایران، در سرمقاله‌ای در این روزنامه ارایه آمار و ارقامی را از بودجه بیرون کشیده و در صدر اخبار همین روزنامه گذاشته بود به تحلیل کشید و  کمک‌های دولت به حوزه علمیه، آن را نشانه توجه و ارادت احمدی نژاد به روحانیت و مراجع دانست. جوانفکر در مطلب خود به مقایسه بودجه اختصاص یافته دولت اصلاحات با دولت فعلی به حوزه‌های علمیه پرداخت و نوشت بودجه‌ای که دولت وقت در سال 1383 برای حمایت مالی از حوزه‌های علمیه و مراکز دینی اختصاص داده بود از 35 میلیارد تومان فراتر نرفت اما با دقت و توجه ویژه رییس‌جمهور، این مبلغ در سال‌جاری به رقم خیره‌کننده 760 میلیارد تومان افزایش یافته است که حاکی از 22 برابر شدن آن است.

در پاسخ به این مطلب شورای‌عالی حوزه‌های علمیه با صدور جوابیه‌ای موضع‌گیری کرد. در بخشی از این جوابیه تاکید شده بود:«دریافت کمک‌های دولت برای تامین زیرساخت‌ها و امور خدماتی حوزوی با موافقت برخی از بزرگان انجام شده، این در حالی است که کمک هزینه زندگی حداقلی طلاب و فضلا از طریق شهریه مراجع عظام تقلید تامین می‌شود»

آیت الله مقتدایی هم در اعتراض به سخنان جوانفکر به پیشنهادی اشاره کرد که در پی سفر آقای خامنه ای به قم مطرح شده بود. پیشنهاد این بود که هر گونه کمک دولتی از طریق دفتر رهبری به حوزه ها صورت گیرد که منابع شکل دولتی نداشته باشد و حوزه به دولت ها بدهکار نباشد. وی همچنین در خصوص مبلغ 760 میلیارد تومان مورد  ادعای جوانفکر گفت: :« در این رابطه نه چیزی شنیده و نه دیده‌ایم، دولت کمک‌هایی برای تجهیز و تعمیر مدارس داشته یا بیمه و امثال آن که به همه شهروندان تعلق می‌گیرد. حوزه مستقل است و روی پای خود ایستاده و فقط توسط مقام معظّم رهبری و مراجع معظم تقلید اداره می‌شود.»   

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب سید ابوالحسن نواب نیز این بودجه را که دولت مدعی است را نوعی حق شهروندی روحانیون دانست و گفت :« بودجه عمومی کشور متعلق به دولت نیست که بخواهد درباره دادن آن منت بگذارد، در حالی که دولت هم خودش بیشترین مصرف کننده بودجه عمومی است و هم مرجع تخصیص دهنده بودجه به ارگان های مختلف اعم از مجلس و شورای نگهبان و قوه قضائیه و نیروهای مسلح و …. رهبری هم فرموده اند دولت به حوزه بودجه بدهد. اما حق دخالت در امور حوزه ندارد. الان دانشگاه ها هم از دولت بودجه می گیرند، اما این به معنای آن نیست که استادان برجسته دانشگاه به سبب این بودجه مقابل دولت خاضع شوند. در مورد حوزه هم همین طور است. ارائه کمک به حوزه ها وظیفه دولت در جمهوری اسلامی است، لذا نباید دولت به خاطر انجام وظیفه منت بگذارد و یا از آن استفاده سیاسی کند.»

احمد قابل کارشناس مذهبی در گفت وگو با روز در خصوص ارائه بودجه به حوزه ها این  نظر را دارد که از زمان رهبری آقای خامنه ای این موضوع باب شد.وی در این مورد به روز میگوید:«داستان کمک های حکومت به حوزه، پس از درگذشت آیة الله خمینی جدیت بیشتری پیدا کرد. با رهبری آقای خامنه ای، عملا شهریه ای که به نام رهبری داده می شد و سپس «مرکز بیمه ی حوزه» همه به نام رهبری و برخی از هزینه های آن از طریق بودجه های نوشته و نانوشته ای تامین می شد ولی از همان ابتدا، گروهی از مراجع همچون مرحوم آیة الله منتظری با این پدیده مخالفت کردند و موضع صریح گرفتند که این موجب وابستگی حوزه ها به حکومت می شود. اخیرا هم در سالگرد مرحوم آیة الله فاضل لنکرانی گفته شد که ایشان با این مساله مخالف بوده است. آنان می گفتند که افتخار روحانیت شیعه در «عدم وابستگی به حکومت ها» بوده و حکومت فعلی با این کار، این سابقه ی هزار ساله را از بین می برد!!»

این کارشناس مذهبی در ادامه ابراز میدارد که:«اما تردیدی نیست که امروزه و پس از دو دهه وابستگی حوزویان به امکانات ناشی از بودجه های دولتی، امکان حذف یکباره ی آن از حوزه ها وجود ندارد. خصوصا با رکود و تورمی که در کشور هست و با ضعف اعتقادات سنتی در جامعه، امکان تامین حوزه ها از طریق وجوهات شرعیه ناممکن شده است. حکومت می خواهد با بسامان نشان دادن وضعیت مالی حوزه ها، از نارضایتی این قشر که تاثیر بسزایی در مردم معتقد به اسلام سنتی دارند، جلوگیری کند.»

و در ادامه:«از سویی، وضعیت حوزه ها از گذشته به گونه ای بوده است که میزان کم و زیادی شهریه ی مراجع را نشانه ای از جایگاه اجتماعی آن مرجع می دانستند و اکنون به برکت بودجه های دولتی که به نام رهبری عرضه می شود، اینگونه القا می کنند که رهبری از سایر مراجع در بین متدینان جایگاه برتری دارد و مقلدان بیشتری را به خود اختصاص داده است!!البته همین موضوع هم دستمایه ی برخی رقابت ها بین مراجع بوده و هست و طبیعی است که بسیاری از مراجع که از نظر علمی از آقای خامنه ای برتر اند و نسبت شان با ایشان همچون نسبت استاد به شاگرد است، از این جابجایی جایگاه ها، نگران و ناراضی اند.»

در پایان سخنش وی معتقد است که:«حوزه ها اما برآیندی از جامعه هستند. بخش عمده ای از آنان و اکثریت بزرگی از ایشان در بدترین شرایط اقتصادی زندگی می کنند. من خود شاهد جمع بزرگی از روحانیانی بوده ام که هرماهه با قبض های آب و برق و گاز مصرفی خود به دفاتر مراجع مراجعه می کنند تا بتوانند هزینه های آن را از دفاتر یادشده بگیرند و به مراکز یاد شده به پردازند. تنها اقلیتی برخوردار در میان آنان وجود دارند و کسانی که اشتغال به کارهای حکومتی دارند، زندگی مناسبی دارند والبته برخی افراد که بیان رسایی دارند و اهل تبلیغ و منبر و روضه خوانی و تدریس اند، زندگی خود را کم و بیش می توانند اداره کنند. اما اکثریت نابرخوردار و ضعیف و بسیاری از آنان زیر خط مطلق فقر زندگی را می گذرانند.»

 

مهدی خلجی پژوهشگر و کارشناس امور روحانیت در این خصوص به روز می گوید « اختصاص بودجه دولتی به روحانیت، ابداع آقای احمدی نژاد نیست؛ بل‌که ابتکارعمل و دستور شخص آیت الله خامنه‌ای بود که از آغاز رهبری ایشان انجام شد. افزایش این بودجه هم بیشتر نظر آقای خامنه‌ای است. اما در این میان احمدی نژاد هم می‌خواست بهره‌ای برای خود بگیرد و اعتباری برای گروه‌اش به هم رساند. وابستگی اقتصادی روحانیت به دولت بسی بیش از آن بودجه‌ای است که هر سال دولت به روحانیت اختصاص می‌دهد. موسسات مذهبی و حوزوی (مانند سازمان اقتصادی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) امتیازهای ویژه اقتصادی از دولت می‌گیرند برای تجارت، احداث کارخانه یا صادرات و واردات و هم‌چنین گرفتن اعتبارات بانکی با بهره‌های کم و شرایط استثنایی. این همه جدا از وابستگی حوزه به منابع مالی خاص آقای خامنه‌ای است که همه حکومتی هستند. آقای خامنه‌ای امکانات مالی حکومت و دولت را در خدمت مدرن‌کردن بوروکراسی حوزه قرار داد تا هم حوزه به شکل کامل تحت کنترل حکومت درآید و هم تا حداکثر ممکن حکومت بتواند از روحانیت به سود خود کار بکشد. »

وی در ادامه معتقد است :«جمهوری اسلامی از نظام روحانیت به طور سیستماتیک به سود خود بهره‌برداری می‌کند. در انتخابات ریاست جمهوری شش سال پیش، آیت الله خامنه‌ای، بنابه مصالح خود، روحانیان نزدیک به حکومت را متقاعد کرد که محمود احمدی‌نژاد بهتر از دیگران می‌تواند منافع روحانیت را تأمین کند. روحانیت نیز نخست این وعده را باور کرد. سپس به تدریج دریافت که رییس جمهوری باوری به روحانیت ندارد و اسلامی که از آن دم می‌زند با اسلامِ نهاد رسمی دین متفاوت است.»

وی در ادامه به زایل شدن اعتماد روحانیت به احمدی نژاد اشاره میکند و بیان میدارد که:« بدگمانی روحانیت به احمدی نژاد به شکل فزاینده‌ای به نگرانی جدی بدل شد، اما باز آقای خامنه‌ای در سفر اخیر خود به قم، بنا به مصالح سیاسی خودش، به آنان اطمینان داد که احمدی نژاد و یاران او تحت کنترل رهبری هستند و جای نگرانی نیست. اکنون که آقای احمدی نژاد آشکارا و رویارو شمشیر کشیده و قدرت آقای خامنه‌ای را به پرسش گرفته، طبیعی است که رهبر به روحانیت چراغ سبزی دهد که با انتقاد تند و تیز از احمدی نژاد، اقتدارش در جهت تضعیف رییس جمهوری را  به کار گیرد.

 

 گریزی هم به اقتصاد سیاسی میزند و میگوید:«ما با پدیده خاصی در دوره پهلوی روبه رو شدیم که من اسم آن را  گذاشته ام روحانیت نفتی . ولی در جمهوری اسلامی تجسم و نماد روحانیت/اسلام نفتی، ولی فقیه است. ولی فقیه با پول نفت، نه با وجوهات شرعی، به طلاب حقوق ماهانه می‌دهد و رفاه اقتصادی آنان را فراهم می‌کند. روحانیتِ نفتی، روحانیتی است که ثروت‌مندترین روحانیت شیعه در تاریخ به شمار می‌آید و از نظر بوروکراسی فوق العاده مدرن است، اما از نظر فکری و عقلانی فقیر است و از نظر سیاسی اقتدارگرا. »

خلج در خصوص سخنان ابولحسن نواب که دریافت بودجه از دولت را “حق شهروندی” روحانیون دانسته بود گفت:«حتماً آن مسئول حوزوی به قول بیهقی «فراخ مزاح»  یعنی شوخ طبع بوده است. ایشان کلمه شهروندی را نابجا به کار برده است. شهروند نمی‌تواند پدیدآید مگر با حقوق برابر شهروندان. روحانیتی که تبعیض‌های گوناگون به سود خود را عدالت می‌داند، درکی از مفهوم شهروندی ندارد. یکی از خواست‌های اصلی هر جنبش دموکراتیک در ایران برابری حقوق شهروندان و لغو امتیازهای ویژه به سود روحانیان است. روحانیت، بنابه سنت، نه تنها با مفهوم شهروندی که با مفهوم عدالت هم بیگانه است و این نقل قول خود گواه آن است. »

وی البته معتقد است جریان احمدی نژاد اصولا ضد روحانیت است و این خاصه خرجی ها برای کنترل حوزه است  چرا که از نظر او جریان آخر زمانی جدید به رهبری آقای احمدی نژاد، مانند بیشتر این دست جریان‌ها، روحانی‌ستیز بوده و هست. قصد احمدی‌نژاد و گروه او نه تربیت نسلی از روحانیان بل‌که فریفتن آنان و ساختن نردبانی از آن‌ها برای برشدن به بام قدرت سیاسی بود. اکنون که این راز از پرده بیرون افتاده، روحانیت حاضر نیست امکانات خود را در اختیار احمدی نژاد بگذارد.

وی درپایان هم  به مناقشه سیاسی اخیر بین دولت و رهبری اشاره میکند و میگوید: آقای خامنه‌ای باید احمدی نژاد را رییس جمهوری ناتوان نگه دارد تا ناگزیر به برکناری او نشود. روحانیت یکی از ابزارهای موثر در دست رهبری برای چیدن پر و بال رییس جمهوری است.