تحولات هفته اخیر در تهران، انتخابات ریاست جمهوری را در مرحله حساسی قرار داده است. خط و نشان کشیدن های کیهان و شورای نگهبان و چهره هایی مانند مهدی طایب و احمد خاتمی بار دیگر احتمال رد صلاحیت گسترده کاندیداهای مستقل را افزایش داده و فضا را برای شنیدن صدای کسانی مهیا کرده است که از ضرورت تحریم انتخابات سخن می گویند.
شرایط به تعبیر محمد خاتمی رهبر اصلاح طلبان چنان نفس گیر شده است که حتی خبر افزایش احتمال ثبت نام کردن وی و اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم امید به برگزاری انتخاباتی رقابتی را بارور نمی کند. منابعی که از وارد شدن خاتمی و هاشمی در انتخابات خبر داده اند، همزمان به آمادگی خود برای مواجهه با رد صلاحیت یکی از کاندیداهای خود یا هر دوی آنها اشاره کرده اند. همزمان با این ابهام های انتخاباتی دستگاه های امنیتی هم پیوسته و بی سر و صدا به کار بازداشت و یا اعمال فشار بر چهره های سیاسی و مدنی، که احتمال فعال بودن آنان در انتخابات می رود، ادامه می دهند.
پیچیدگی ماجرا آن است که اگر شورای نگهبان خاتمی و هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کند، با همان منطق علی القاعده باید کاندیدا های رده بعدی اصلاح طلبان و میانه رو ها، یعنی چهره هایی مانند محمدرضا عارف یا اسحاق جهانگیری را هم رد کند که سخن از پذیرش رهبری سیاسی این دو چهره یا اجماع آنان رانده اند و تنها حسن روحانی می ماند که تاکنون نه ماجرای اعتراضات پس از انتخابات را به روی خود آورده و نه دیگر مطالبات عمده سیاسی مورد نزاع میان موافقان و مخالفان آقای خامنه ای را. اگر شورای نگهبان به این ترتیب عمل کند آنگاه راه بر اجرای سناریوهای انتخاباتی بعدی اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی هم بسته شده است.
یک تحول عمده دیگر شکستن سکوت تقریبا یک ساله اسفندیار رحیم مشایی و اعلام غیر رسمی شعارهای انتخاباتیِ مهم ترین کاندیدای حامیان دولت است. مواضع آقای رحیم مشایی، که به ضرورتِ کنار گذاشتن کلیتی به نام اسلام و روی آوردن به اسلام ایرانی و مهدویتی به روایت محمود احمدی نژاد اشاره دارد، به سرعت با مخالفت پنهان و آشکار نزدیکان آقای خامنه ای روبه رو شد و مشایی را مجبور کرد باتعبیر اینکه خود را در حد رییس جمهوری نمی داند، تلویحا بگوید قصد ندارد کاندیدای رییس جمهوری شود. آقای طایب هم منتظر اعلام صریح آقای رحیم مشایی نماند و گفت که رحیم مشایی کاندیدا نمی شود. نشانه دیگری از افزایش فشارها بر رحیم مشایی تکذیبیه ای است که دفتر او روز یکشنبه به سرعت در رد خبر مبهمِ “اعلام ۱۴ خرداد به عنوان روز ظهور اصغر امام زمان” منتشر کرد. اگرچه استقبال نکردن مردم در استان ها و اعتراضات مردمی در جاهایی مثل تبریز به دولت یادآوری کرده است که دیگر از توانایی سابق برای بسیج اقشار حامی خود هم برخوردار نیست و مجبور است برای جدی ماندن در گردونه انتخابات ریسک بیشتری بپذیرد.
عکس ها و گزارش های منتشر شده در رسانه های ایران از میتینگ ها و برنامه های تبلیغاتی کسانی مانند محمد باقر قالیباف و علی اکبر ولایتی و دیگران که با حمایت صریح از مواضع آقای خامنه ای نشان داده اند به تایید صلاحیت خود اطمینان دارند، بیش از اینکه به مشارکت یا شور سیاسی جدی یک جناح شبیه باشد به برنامه های تبلیغاتی فرمایشی بهره مندان از رانت های دولتی شبیه شده است.
در چنین شرایطی حتی اگر نیروهایی مانند اصلاح طلبان و میانه رو ها بخواهند در انتخابات شرکت کنند هم به نظر نمی رسد بتوانند حامیان خود را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند. اگر این شرایط با یک تغییر رویه بعید الاحتمال از جانب آقای خامنه ای دگرگون نشود، مواضع بخش های بیشتری از مردم و اصلاح طلبان در عمل به مواضع کسانی نزدیک خواهد شد که از تحریم انتخابات سخن می گویند. یاران و نیروهای تحت امر آقای خامنه ای در سپاه و شورای نگهبان و رسانه ها و شورای امامان جمعه در این یکی دو هفته اخیر از بیم قدرت گرفتن دوباره اصلاح طلبان و میانه روها چنان تند بر همه شخصیت ها و نیروهای سیاسی مستقل تاخته اند که راه میانه روی را بر آقای خامنه ای بسته اند.
حالا کلید انتخابات به دست آقای خامنه ای است یا راه را بر حضور خاتمی و هاشمی رفسنجانی خواهد گشود و برای حفظ تعادل به ورود رحیم مشایی هم تن خواهد داد و خود را برای وارد شدن در یک رقابت سنگین و به قول خودش حماسی آماده می کند یا اینکه در پشت شعار نخ نمای بی طرفی در انتخابات به حضور چهره های دست چین شده خودش در انتخابات بسنده خواهد کرد و زمینه را برای بزرگ ترین تحریم رسمی یا غیر رسمی انتخابات در طول عمر جمهوری اسلامی آماده خواهدکرد.