بهشت اقتصادی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

البته سووال نمی کنیم که چرا این حرف را زده است، خودتان می دانید که ارتش چرا ندارد و ‏سپاه هم مثل ارتش است و سپاه هم قرار است دکتر را رئیس جمهور نگه دارد و ما هم که با ‏یک سخنرانی آقای خاتمی و یک موی دم اسبی آقای کلهر و یک نامزدی آقای میرحسین جان ‏موسوی و ملی شدن مجدد نفت آقای کروبی که یادمان نمی رود چهار سال است در چه بهشتی ‏داریم زندگی می کنیم که هر چه آب می ریزیم می کشیم دستاوردهای دولت نهم پائین نمی ‏رود. و به یاد می آوریم که دکتر احمدی نژاد گفت: “ در حال حاضر در یک بهشت اقتصادی ‏به سر می بریم.” به نظر شما وضع ما چه شباهتی به بهشت اقتصادی دارد؟

اول، ما در بهشت اقتصادی هستیم، چون مومنین وضع شان توپ است و کفار را اصلا راه ‏نمی دهیم.‏
دوم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون داریم لخت و عور زیر درخت راه می رویم و دائما هم ‏می خندیم و هیچ مشکلی هم نداریم.‏
سوم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون آب از سرمان گذشته است و مرده ایم و مطمئنیم که ‏خطر مرگ وجود ندارد، چون قبلا مردیم.‏
چهارم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون هیچ کاری نمی کنیم و همه اش خبر خوب می شنویم.‏
باور نمی کنید در بهشت اقتصادی هستیم؟ فکر می کنید برای چی این همه مردم فرار می کنند ‏و می روند به جهنم اقتصادی آمریکا و برزخ اقتصادی دبی؟

در و دیوار و پنجره و مملکت
حسن جان! این چه حرفی است که شما می زنید؟ شما که خودتان مدتی در جریان بودید و الآن ‏هم که جریان قطع شده، شما که جریان دارید. شما نباید این حرف را بزنید. باز هم این حرف ‏را آقای هاشمی رفسنجانی بزند، می گوئیم آقای هاشمی است و سیاستمدار است و تا یک حرف ‏را بزند هفتاد و شش بار دور می زند تا یک جمله را به زبان بیاورد. اگر آقای احمدی نژاد ‏گفته بود، طبیعتا انتظاری از او نداشتیم و اصلا کسی سووال نمی کرد که چرا ایشان چنین ‏چیزی گفته است. در مورد ایشان چرا معنی ندارد! اگر آقای اسدالله بادامچیان گفته بود، می ‏گفتیم حتما مرغ هایش امروز تخم نکردند و کرچ شدند، یا بیماری مشترک مرغ و موتلفه ‏گرفته است و یک چیزی از دهانش در رفته است، اما آقای حسن روحانی که اصلا دیپلمات ‏روی خشت افتاده است، نباید از این حرف ها بزند. یعنی چه که “ مگر می شود با دنیا ارتباط ‏نداشت و دور کشور دیوار کشید”؟ معلوم است که می شود. نه تنها می شود دیوار کشید، بلکه ‏می شود همه درها را هم بست، می شود پشت پنجره هم پرده زد، می شود جلوی رفت و آمد ‏هوا را هم گرفت، اصلا می شود به ارتفاع یک متر مربع در 1648195 کیلومتر مربع یک ‏کف پوش ملی از تولیدات آقای احمدی نژاد فراهم کرد و همین طور هم ادامه داد. کاری ندارد. ‏گاهی اوقات برداشتن یک دیوار صد برابر کشیدن دیوار زحمت و هزینه دارد، دیوار که ‏شوخی نیست. باز می گفتید در، آدم یک چیزی می گفت…..‏


اون وری نرو، این وری برو
آدرس را اشتباه می دهند، تازه بعد از سه سال و دو ماه و هفت روز می فهمی مسیری که می ‏خواستی بروی به طرف زنجان، اصلا به طرف زنجان نیست و به طرف یزد است، یکی می ‏شود مثل احمدی نژاد که مشاور تبلیغاتی اش گیس گلابتونی به اسم کلهر است و اگر اوضاع ‏همینطور ادامه پیدا کند با اصراری که برای نشان دادن گیس خوشگل اش دارد، از این به بعد ‏همه عکس هایش را تا روز انتخابات از پشت سر می گیرد، لابد فکر می کند ملت آلزایمر ‏دارند و یادشان می رود که یک سال قبل جوراب مانکن ها را هم نیروی انتظامی با حمایت ‏رئیس جمهور در خیابان ولی عصر هوا کرده بود و یکی از مشکلات اصلی آرایشگاههای ‏تهران، مشکل آرایش موی پسران بود و هست. آن وقت مشاورین و اعضای ستاد خاتمی که ‏همه گیس بلندها و خوش تیپ ها به او می خواهند رای بدهند، می شود یک آقای بدعنق که با ‏یک من کره و عسل هم نمی شود خوردش. ‏

آمد میرحسین ‏
میرحسین آمد، خوش آمد، کروبی هم هست، خدا حفظش کند. اگر طرفدار خاتمی هستیم برایش ‏تبلیغ کنیم. البته امروز اعلام شد که اکبر اعلمی از جوانان غیور وطن و معاونت فلسفی ‏ستارخان و نماینده آذربایجانی های مقیم مرکز از یک طرف کاندیدای انتخابات شده و از ‏طرف دیگر عماد افروغ هم نامزدی خودش را اعلام کرده است. این ها خبرهای خوبی است. ‏اتفاقا به نظرم داستان دارد به قسمت های بامزه اش می رسد. فقط یادمان باشد دعوای ما نه با ‏تحریم کنندگان انتخابات قبل است، نه با رقبای اصلاح طلب، دعوای ما با احمدی نژاد است و ‏مهم ترین رقیب انتخاباتی آدم هایی که ایران را دوست دارند، موجودی است به نام احمدی نژاد ‏که به امید خدا تا 94 روز دیگر یکی به جایش می آید. اشتباه نکنیم، اگر فردا آقای خامنه ای ‏اعلام کرد من به خاتمی رای می دهم، ما نباید به احمدی نژاد رای بدهیم، بلکه باید به آقای ‏خامنه ای تبریک بگوئیم که دارد کار درستی می کند، یا اگر دولت به جای احمدی نژاد ‏میرحسین موسوی را نامزد اصولگرایان کرد، باید دوست اصولگرایان بشویم نه اینکه دشمن ‏میرحسین موسوی بشویم. ‏