البته سووال نمی کنیم که چرا این حرف را زده است، خودتان می دانید که ارتش چرا ندارد و سپاه هم مثل ارتش است و سپاه هم قرار است دکتر را رئیس جمهور نگه دارد و ما هم که با یک سخنرانی آقای خاتمی و یک موی دم اسبی آقای کلهر و یک نامزدی آقای میرحسین جان موسوی و ملی شدن مجدد نفت آقای کروبی که یادمان نمی رود چهار سال است در چه بهشتی داریم زندگی می کنیم که هر چه آب می ریزیم می کشیم دستاوردهای دولت نهم پائین نمی رود. و به یاد می آوریم که دکتر احمدی نژاد گفت: “ در حال حاضر در یک بهشت اقتصادی به سر می بریم.” به نظر شما وضع ما چه شباهتی به بهشت اقتصادی دارد؟
اول، ما در بهشت اقتصادی هستیم، چون مومنین وضع شان توپ است و کفار را اصلا راه نمی دهیم.
دوم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون داریم لخت و عور زیر درخت راه می رویم و دائما هم می خندیم و هیچ مشکلی هم نداریم.
سوم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون آب از سرمان گذشته است و مرده ایم و مطمئنیم که خطر مرگ وجود ندارد، چون قبلا مردیم.
چهارم، در بهشت اقتصادی هستیم، چون هیچ کاری نمی کنیم و همه اش خبر خوب می شنویم.
باور نمی کنید در بهشت اقتصادی هستیم؟ فکر می کنید برای چی این همه مردم فرار می کنند و می روند به جهنم اقتصادی آمریکا و برزخ اقتصادی دبی؟
در و دیوار و پنجره و مملکت
حسن جان! این چه حرفی است که شما می زنید؟ شما که خودتان مدتی در جریان بودید و الآن هم که جریان قطع شده، شما که جریان دارید. شما نباید این حرف را بزنید. باز هم این حرف را آقای هاشمی رفسنجانی بزند، می گوئیم آقای هاشمی است و سیاستمدار است و تا یک حرف را بزند هفتاد و شش بار دور می زند تا یک جمله را به زبان بیاورد. اگر آقای احمدی نژاد گفته بود، طبیعتا انتظاری از او نداشتیم و اصلا کسی سووال نمی کرد که چرا ایشان چنین چیزی گفته است. در مورد ایشان چرا معنی ندارد! اگر آقای اسدالله بادامچیان گفته بود، می گفتیم حتما مرغ هایش امروز تخم نکردند و کرچ شدند، یا بیماری مشترک مرغ و موتلفه گرفته است و یک چیزی از دهانش در رفته است، اما آقای حسن روحانی که اصلا دیپلمات روی خشت افتاده است، نباید از این حرف ها بزند. یعنی چه که “ مگر می شود با دنیا ارتباط نداشت و دور کشور دیوار کشید”؟ معلوم است که می شود. نه تنها می شود دیوار کشید، بلکه می شود همه درها را هم بست، می شود پشت پنجره هم پرده زد، می شود جلوی رفت و آمد هوا را هم گرفت، اصلا می شود به ارتفاع یک متر مربع در 1648195 کیلومتر مربع یک کف پوش ملی از تولیدات آقای احمدی نژاد فراهم کرد و همین طور هم ادامه داد. کاری ندارد. گاهی اوقات برداشتن یک دیوار صد برابر کشیدن دیوار زحمت و هزینه دارد، دیوار که شوخی نیست. باز می گفتید در، آدم یک چیزی می گفت…..
اون وری نرو، این وری برو
آدرس را اشتباه می دهند، تازه بعد از سه سال و دو ماه و هفت روز می فهمی مسیری که می خواستی بروی به طرف زنجان، اصلا به طرف زنجان نیست و به طرف یزد است، یکی می شود مثل احمدی نژاد که مشاور تبلیغاتی اش گیس گلابتونی به اسم کلهر است و اگر اوضاع همینطور ادامه پیدا کند با اصراری که برای نشان دادن گیس خوشگل اش دارد، از این به بعد همه عکس هایش را تا روز انتخابات از پشت سر می گیرد، لابد فکر می کند ملت آلزایمر دارند و یادشان می رود که یک سال قبل جوراب مانکن ها را هم نیروی انتظامی با حمایت رئیس جمهور در خیابان ولی عصر هوا کرده بود و یکی از مشکلات اصلی آرایشگاههای تهران، مشکل آرایش موی پسران بود و هست. آن وقت مشاورین و اعضای ستاد خاتمی که همه گیس بلندها و خوش تیپ ها به او می خواهند رای بدهند، می شود یک آقای بدعنق که با یک من کره و عسل هم نمی شود خوردش.
آمد میرحسین
میرحسین آمد، خوش آمد، کروبی هم هست، خدا حفظش کند. اگر طرفدار خاتمی هستیم برایش تبلیغ کنیم. البته امروز اعلام شد که اکبر اعلمی از جوانان غیور وطن و معاونت فلسفی ستارخان و نماینده آذربایجانی های مقیم مرکز از یک طرف کاندیدای انتخابات شده و از طرف دیگر عماد افروغ هم نامزدی خودش را اعلام کرده است. این ها خبرهای خوبی است. اتفاقا به نظرم داستان دارد به قسمت های بامزه اش می رسد. فقط یادمان باشد دعوای ما نه با تحریم کنندگان انتخابات قبل است، نه با رقبای اصلاح طلب، دعوای ما با احمدی نژاد است و مهم ترین رقیب انتخاباتی آدم هایی که ایران را دوست دارند، موجودی است به نام احمدی نژاد که به امید خدا تا 94 روز دیگر یکی به جایش می آید. اشتباه نکنیم، اگر فردا آقای خامنه ای اعلام کرد من به خاتمی رای می دهم، ما نباید به احمدی نژاد رای بدهیم، بلکه باید به آقای خامنه ای تبریک بگوئیم که دارد کار درستی می کند، یا اگر دولت به جای احمدی نژاد میرحسین موسوی را نامزد اصولگرایان کرد، باید دوست اصولگرایان بشویم نه اینکه دشمن میرحسین موسوی بشویم.