عبور از صافی ذهن
هومن فولاد قلم متولد 1350 و فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه آزاد است. وی نقاشی حرفه ای را از سال 76 آغاز کرده و تا کنون برپایی سه نمایشگاه انفرادی در گالری آتبین و گلستان و شرکت در چندین نمایشگاه گروهی را در کارنامه خود دارد . نقاشیهای هومن فولاد قلم را میتوان نمونهای از حضور هنر گذشته در هنر معاصر به شمار آورد. حضور همان سفسطههای اندوهناک طبیعت که از اواخر سدهی هفدهم در آثار نقاشان شمال اروپا چهره نمایاند.حضور سنت کارکرد رسانهی نقاشی که از روزگار سزان به این سو بر جسمانیت رنگ تاکید ورزیده است. حضور همان سنتی که بر خط و رنگهای به هم آمیخته و فرمهای نامنتظر تاکید دارد و سرانجام، حضور سنت نقاشی خاور دور همه و همه در آثارفولاد قلم حس شدنی است و با این همه نگاه او به طبیعت نگاهی نو و امروزی است.سازهی نقاشیهای این نقاش زمین و درخت و گل و گیاه و در یک کلام عناصر طبیعت است. زبانش نیز کم و بیش سنتی است اما او این توان را دارد که به این زبان لهجهیی نو و روزآمد بدهد. نمیخواهد با این زبان گزارش و روایتی از جهان و طبیعت به دست دهد. نقاشیهایش نه تصویر ظاهری جهانی است که به چشم دیده میشود . نه ایماژ جهانی رویایی است. آنچه فولاد قلم به نمایش میگذارد یادگارهای نگاهی گذرا به چشماندازهایی است که تنها با نیروی تصور میتوان به آنها دست یافته نا با خیال پردازی.
آثار فولاد قلم آبستره انتزاعی هستند که بیش از هر چیز حضور طبیعت را در ذهن مخاطب متبادر می سازند .
هنرمند در ارایه این آثار با حضور شورانگیز رنگهای گرم و لکه های پهن رنگ که به فرمهای گسترده منجر می شود وایجاد بافت ، جلوه ای از بیکرانگی طبیعت را به نمایش می گذارد .
طبیعت سازی های فولاد قلم بسیار متفاوت تر از یک منظره سازی عادی ست ، او با حرکت و ریتم درونی عناصر بومش می تواند، بیانگر احساساتی بسیار گیرا و قوی باشد.
این تصاویر شامل فضاهایی است که بصورت انتزاعی بر روی آنها کار شده است. تصاویری که فضاهای آنها همواره در ضمیر ناخود آگاه یک فرد شکل میگیرد. در این تصاویر طبیعت همواره نقش اساسی دارد. محیطی که همواره حضوری سر گردان و چهرهای غریب برای انسان ها دارند در آثار فولاد قلم شکلی جذاب به خود می گیرند.. آفرینش این شکل از طبیعت و چالشی درباره چگونگی حیات و زندگی درآن سئوال دیگری است که همواره در کارهای این نقاش دیده میشود.
با دقت بر آثار این هنرمند متوجه می شویم که تغییر و دگردیسی ابعاد و فرم تعداد بسیاری از عناصر موجود در تابلوها، جز زبانی تازه میسازد که فرمالیسمی پیشتاز را در تجربهای چند بعدی دیداری و شعر گونه بیان میکند. ساختار لایه لایه متحرک و پویایی بصری این نقاشی ها ماهیتی سیال و نرم به آنها میبخشد و از سوی دیگر به بیننده امکان میدهد تا در زاویهها و فواصل مختلف با حرکت به کشف و دریافت تصاویر نو و شخصی خود بپردازد که این نوعی آزادی را در تعامل اثر و بیننده ایجاد می کند.
پرداختن به طبیعت ومنظره ،با ایجاد هارمونی بین رنگها گاهی به وسیله ضربات قلم مو وتاش های بریده وکوتاه در تابلوهای تک فریم سایز متوسط ونهایتا خلق اتمسفری دل انگیزاز ویژگی های این نمایشگاه محسوب می شود.
این مناظر در جغرافیای ذهن ورویاهای نقاش واقع شده و ترجمه ای شخصی از طبیعت اطراف اوست. البته باید توجه داشت که او در این ترجمه، شخصیتی مولف گونه از خود بروز نمی دهد.کلید خاصی جهت رمز گشایی به مخاطب نمی دهد.بلکه حتی اساسا کد گذاری خاصی نمی کند. هیچ چیز گل درشت نمی شود که مثلا نشان اعتراض او به خشونت(فرضا) طبیعت بیرون ودلیل پناه بردن او به مناظر زیبای طبیعت ذهن ودرون باشد.
در واقع این نمایشگاه درسطح فرم متوقف شده است.هنرمند درگیر رابطه انسان با طبیعت ونقش مخربش در برخورد با طبیعت نشده ؛ آن چیزی که دغدغه جنبش های هنر محیطی است.طبیعت کاراکتر وشخصیت نداردو به مثابه نماینده ای برای ایده های هنرمند ارائه نشده است.برداشتی فمینیستی از طبیعت در کار نیست و از تاثیر ماشین وزمان هم خبری نیست.
آنجا که نقاش از صافی ذهن اش به جهان خیره می شود، گویی راوی صحنه ها و ماجراهایی است که گاه در عبوری ملایم همچون خوابی لطیف و گاه درگذاری تلخ همانند کابوسی نگران کننده بر او آشکار می شوند. اوکه انگار به قصد نمایش ناروایی ها، زشتی ها و مضامین تلخ دست به قلم می شود، در آثارش نوعی “جست وجو” شکل می گیرد که به علت ذات جست وجو بودنش، می توان فرصت های دیگری را به تجزیه و تحلیل آنها اختصاص داد، فرصتی که می تواند مجاری باشد برای قوام یافتن هر چه بیشتر آثار این هنرمند.گویا، این نقاش باید در نور و رنگ و آب و آینه دست و قلم خود را به کار گیرد و از نفوذ بارورکننده نقاشی فارغ از هر مضمون و سوژه ای بهره بگیرد.