هنوز دیر زمانی از مرگ خسرو شکیبایی نگذشته بود که سینمای ایران، یکی دیگر از نام آورانش را از کف داد. پنجشنبه هفته گذشته، مهرداد فخیمی، فیلمبردار صاحب سبک ایران، هم او که با نگاهش، عیار سینمای ایران را تغییر داده بود، چهره در معصومیت خاک پنهان کرد. سینمای ایران در حالی نخبگان خود را از دست می دهد که این هنر در سراشیبی سقوط گرفتار آمده و بزرگانش را در شرایطی به خاک می سپارد که سال هاست نه فضایی برای خلاقیت آنها آماده بوده و نه محیطی برای شکل گیری و تولد استعدادهای جوان و جایگزین…
سفر غولی دیگر
در رثای مهرداد فخیمی
هنوز دیر زمانی از مرگ خسرو شکیبایی نگذشته بود که سینمای ایران، یکی دیگر از نام آورانش را از کف داد. پنجشنبه هفته گذشته، مهرداد فخیمی، فیلمبردار صاحب سبک ایران، هم او که با نگاهش، عیار سینمای ایران را تغییر داده بود، چهره در معصومیت خاک پنهان کرد.
مهرداد فخیمی، از جمله افرادی بود که نشان داد زمانی که هنرمند در کارش به یک “درک” درست می رسد، می تواند از همان تجربه نخستین، خالق اثری ماندگار باشد. وی در در گروه معدود هنرمندانی قرار می گرفت که برای رسیدن به اوج و دست یافتن به سبکی نوین، روش آزمون و خطا را در پیش نمی گیرند.
مهرداد فخیمی، پس از بازگشت از اروپا و در نخستین حضورش در سینمای حرفه ای ایران، پشت دوربینی قرار گرفت که بهرام بیضایی، (همان جوانی که با ساخت “ رگبار” نگاه جامعه هنری ایران را معطوف خود کرده بود) هدایتش می کرد. “ غریبه و مه “، فیلمی که با همیاری و همکاری بیضایی و فخیمی ساخته شد، آنقدر در فرم و محتوا، از روند معمول سینمای ایران فاصله گرفت که اکنون و با گذشت چندین دهه، هنوز هم در ردیف ممتازتزین فیلمهای سینمای ایران قرار می گیرد.
پس از “غریبه و مه”، از ادغام نگاه متفاوت و درک درست فخیمی از نور [و به تبع نور، “سایه”] و دانش تاریخی و علاقه زیاد بیضایی به “اسطوره”، فیلمی حاصل شد که سینمای ایران، تا کنون بهتر از آن را در تاریخچه اش ندارد: مرگ یزدگرد، فیلمی که از هر حیث در سینمای ایران برترین است.
فخیمی در ادامه زندگی هنری اش، فیلبرداری فیلمهایی همچون “مسافران”، “کمال الملک” و “دستفروش” را
در کارنامه ثبت کرد که هر یک به تنهایی برای جاودانه شدن یک هنرمند، بیش از بس می باشند. گذر زمان، هیچگاه نخواهد توانست، تصاویر به یادماندنی در اپیزود دوم دستفروش را از یاد اهالی سینما ببرد. در میان این آثار ماندگار، فخیمی توانست برای فیلمبرداری “مسافران” سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را از جشنوازه فیلم فجر، از آن خود کند.
او در کارنامه سینمایی خود 29 فیلم در مقام مدیر فیلمبرداری و هفت فیلم در مقام فیلمبردار دارد. از آثار شاخص فخیمی میتوان به “کلاغ”، “چریکه تارا”، “مرگ یزدگرد”، “حاجی واشنگتن”، “کمال الملک”، ”دستفروش”، “جعفر خان از فرنگ برگشته”، “مسافران”، “دیدار”، “مرد عوضی”، “مدرسهای که میرفتیم”، “تیغ و ابریشم”، “ناخدا خورشید”، “ تهران روزگار نو” و… اشاره کرد. آخرین یادگار او برای سینمای ایران، فیلم “ چه کسی امیر را کشت؟ ” است که در سال 1385 ساخته شد.
پنجشنبه ای که گذشت، برای دوستداران هنر، آخرین فرصت بود تا با یکی دیگر از اساتید سینما وداع کنند و دیگر بار، افسون باد جنایت شعار را به خاطر آورند که چنان تیغ صرصر، نقش آدمیان را از صفحه گیتی پاک می کند و به دستان پوچ نیستی می سپارد.
هنرمندان و هنردوستان بسیاری در این روز گرد هم آمدند و هر یک با بیان کلامی از سر مهر و دلتنگی، خاطره روزهای با او بودن را زنده کردند.
”او سینمای ما را صاحب آبرو کرد، حرفه فیلمبرداری را از حضیض به اوج خود رساند و به صورت یک حرفه پر افتخار و قابل دفاع، قابل فکر و خوب نشان داد “ اینها سخنان تورج منصوری، فیلبردار بزرگ کشورمان است که در مراسم خاکسپاری فخیمی و به پاس تشکر از زحمات وی بیان شده است. منصوری در ادامه صحبتهایش پیرامون منش و روش کاری فخیمی چنین گفته است: “ او از میان ما رفت و فکر می کنم اگر بخواهیم از او تشکر کنیم، خوب است راهی را که رفته به یاد بیاوریم، بفهمیم که از ما چه می خواهد، بهتر است او ما را آنگونه که انتظار داشت ببیند.“
غالب خبرگزاریهای داخلی، در گزارشات خود از مراسم خاکسپاری مهرداد فخیمی، پس از اشاره به سخنان تورج منصوری، کلام انوشیروان ارجمند را در پی آورده اند که از خاطرات مشترکش با مهرداد فخیمی، اینگونه گفته است: “ بزرگمردی از میان ما رخت بربست که تمام زندگی اش پند و اندرز بود، او به ما یاد داد چگونه کار کنیم، چگونه بیندیشیم، چگونه در دوستی پایدار باشیم و چگونه “زیستن” را تجربه کنیم، او همواره مثل بمبی از انرژی حاضر می شد و چنان رفتار می کرد که گویی باری مقدس بر دوش دارد و بر اوست تا این بار را به سرمنزل مقصود رساند.”
به گزارش خبرگزاری مهر، در ادامه مراسم روز پنجشنبه، “ سعید پورصمیمی ” چهره آشنای سینما و تلویزیون ایران و دوست نزدیک مرحوم فخیمی نیز در سخنان کوتاهی مهرداد فخیمی را به دوستی ارزشمند و پدری دلسوز مانند کرده و اظهار داشته است: “ اولین کار سینمایی ام را با فخیمی انجام دادم، او دست من را گرفت، همانطور که دست خیلی های دیگر را هم گرفته بود. او فقط یک استاد و تنها یک فیلمبردار خوب نبود، انسان بود، برای اطرافیانش رفیق و برای کوچکترها پدر بود.نمی توانم فراموش کنم که در بدترین شرایط چه جور پایداری می کرد که بهترین کار را ارائه دهد و مراقب بود مبادا روحیه بد در گروه وارد شود.“
سینمای ایران در حالی نخبگان خود را از دست می دهد که اهالی فن، همگی نیک آگاهند که این هنر، در سراشیبی سقوط گرفتار آمده و دچار علتی شده است که برای اصلاح آن به زمان و فضایی از جنس دیگر محتاجیم. بزرگان هنرمان را در شرایطی به خاک می سپاریم که می دانیم سالهاست نه فضایی برای خلاقیت ایشان آماده ساخته ایم و نه حتی محیطی برای شکل گیری و تولد استعدادهای جوان و جایگزین.