کارنامه وزارت ارشاد درخشان است؟

علی اصغر سیدآبادی
علی اصغر سیدآبادی

دیروز نمایشگاه پرسر و صدایی آغاز به کار کرده است با نام “رهتوشه” بـرای نمایش دسـتاوردهای وزارت ارشاد. وزیر در آیین آغازین نمایشگاه گفته که “عده‌ای می‌خواهند تلاش‌های انجام‌شده در حوزه وزارت ارشاد را کتمان کنند.” تلاش‌هایی که برخی از سخنرانان از آن‌ها با عنوان درخشان و امیدوارکننده یاد کرده‌اند. 

یکی از راه‌های آزمودنِ سخنان وزیر و طرفدارانِ درخشان و امیدوارکننده بودنِ فعالیت‌های وزارتخانه‌اش، مراجعه به آمار است، اما آیا آمار در حوزه‌ای مثل وزارت ارشاد برای نشان دادن موفقیت‌های یک مدیر و همکارانش کفایت می‌کند؟ 
بگذارید با مثال حرف بزنیم، با این توضیح که در مثل مناقشه نیست. فرض کنیم در وزارتخانه‌ای سازمانی برای حذف نهادهای صنفی یا مثلا جلسات متعددی تشکیل شود برای این‌که چگونه آثار نویسندگان و شاعران بزرگ کشور را سانسور کنند و ساعت‌ها - یا به قول آماردهندگان این روز‌ها در نهادهای دولتی، چندین نفر ساعت شب و روز - برای از بین بردن نهادهای صنفی و‌اش و لاش کردن کتاب‌ها و محصولات فرهنگی زحمت بکشند، آیا این‌ها را باید به حساب دستاوردهای درخشان یک وزارتخانه بگذاریم؟ 
از این دست مثال‌ها در این حوزه فراوان است و بخوبی نشان می‌دهد که برای نشان دادن دستاورد در حوزه فرهنگ، مراجعه به آمار کافی نیست. آمار‌ها معمولا کمیت‌ها را نشان می‌دهند و گاهی کمیت به تنهایی گمراه‌کننده است. 
شاید در یک وزارتخانه صنعتی بتوان درخشان و امیدوار‌کننده بودنِ فعالیت‌ها را با آمار سنجید و مثلا گفت که چند کارخانه تاسیس و چندکارخانه تعطیل شده است و از تطبیق این دو به شاخص معنا‌داری برای سنجش رسید، اما در حوزه فرهنگ این موضوع به تنهایی کفایت نمی‌کند. 
در حوزه‌هایی مثل فرهنگ گاهی با عکس کردن معادله نیز می‌توان به ویژگی‌های فعالیت‌ها پی برد. مثلا می‌توان پرسید چه کتاب‌هایی در وزارت ارشاد مانده‌اند و خاک می‌خورند؟ کدام کارگردان‌ها در این سال‌ها رغبت نکرده‌اند فیلمی بسازند و کدام کارگردان‌ها خواسته‌اند و نساخته‌اند؟ یا حتی می‌توان از این هم عمیق‌تر شد و پرسید چه بلایی بر سر سلیقه مخاطبان سینما آمده است و چه فیلم‌هایی آنان را راضی می‌کند؟ 
از این دست سوال‌ها که بگذریم، شاید یکی از بهترین شاخص‌ها برای درخشان بودن فعالیت‌های یک وزیر در حوزه فرهنگ، میزان رضایت هنرمندان و اهل فرهنگ است. اگر با این دید به فعالیت‌های هر دو دوره فعالیت دولت محمود احمدی‌نژاد نگاهی بیندازیم، چه نمره‌ای می‌توانیم بدهیم؟ 
در لابه‌لای خبر‌ها گاهی از نشست‌هایی می‌خوانیم که برخی از مدیران فرهنگی با هنرمندان گذاشته‌اند. این خبر‌ها به خودی خود چندان اهمیتی ندارند، اما نشانه و بازتاب عملکرد مدیران هستند. در این نشست‌ها معمولا از هنرمندان بزرگ کشور خبری نیست. 
خب شاید تصور شود که آمارهای فعالیت این وزارتخانه خیلی بالاست که ما برای نقد آن، از کیفیت حرف می‌زنیم، اما واقعیت این است که در خیلی از حوزه‌ها آمار‌ها نیز حکایت‌هایی دیگر دارند. 
در حوزه تخصصی من که کتاب کودک و نوجوان است، برای نخستین‌بار در این دوره از مدیریت فرهنگی رشد منفی را تجربه کرده‌ایم. فکر می‌کنم چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، اگر از یکی دو سال اول انقلاب بگذریم، تقریبا در همه این سال‌ها رشد کتاب مثبت بوده و هر سال نسبت به سال قبلی کتاب بیشتری منتشر شده است. حتی در زمان جنگ که اولویت اول مردم و دولت دفاع از کشور بوده، همواره کتاب با رشد مثبتی روبه‌رو بوده است و این دوره با وجود بالا رفتن درآمد نفتی کشور این رشد منفی شده است. 
زمستان سال ۱۳۹۰ تعداد کتاب‌های چاپ اول برای کودکان و نوجوانان طبق آمارهای رسمی هزار و ۴۲۸ عنوان بوده که در زمستان ۱۳۹۱ به هزار و ۳۶ عنوان کاهش پیدا کرده است. همچنین در زمستان ۹۰ تعداد کتاب‌های چاپ مجدد دو هزار و ۶۷۳ عنوان بوده که در زمستان ۱۳۹۱ به هزار و ۹۵۲ عنوان رسیده است. 

منبع، بهار ، اول اردیبهشت